میادین مشترک نفت در سرحدات غربی
نخست محدوده لمیزرعی در منطقه غرب به نام چیا سرخ (کیا سرخ یا چاه سرخ) در نزدیکی خانقین در مرز فعلی بین ایران و عراق انتخاب شد که این منطقه هنگام جنگ جهانی اول برای سوختگیری وسایلی که قرار بود کمکهای انگلیس و آمریکا را به روسیه برسانند بسیار حیاتی و موثر بود و دیگری منطقه شوشتر بود که کتابچی خان اصرار داشت کار از منطقه شوشتر به جای چاه سرخ شروع شود اما بهرغم اصرار کتابچی خان در شروع کار از منطقه شوشتر به جای چاه سرخ، نخست عملیات حفاری از چاه سرخ شروع گردید و چاه سرخ نیز نزدیک قصر شیرین بود؛ جایی که آثار وجود نفت را میشد در سطح زمین نیز دید و شاید یکی از دلایل انتخاب چیا سرخ در مرز ایران و عثمانی برای عملیات حفاری نزدیک بودن این مرز به بغداد و بصره بود و اداره مرکزی رینولدز برای کشف نفت نیز در بغداد قرار داشت و او از طریق تهران و سوریه سفر میکرد و راه ارتباطی او با انگلستان از آن مسیر بود و از مشکلات دیگر که برای عملیات حفاری پیش میآمد، این بود که ترکهای عثمانی اجازه عبور واگنهای پربار و سنگین حاوی وسایل حفاری از پل خانقین را نمیدادند.
اگرچه این پل از استحکام کافی برخوردار بود اما اظهار میداشتند از هیچ راه دیگری به جز خانقین نباید وارد خاک ایران شوند و به این ترتیب به اشکال مختلف از نفت جنوب ایران باجخواهی میکردند.
با وجود اختلاف مرزی که بین ایران و عثمانی وجود داشت شاید بتوان عنوان کرد که دولت انگلیس نیز متمایل بود به دلایل مختلفی این اختلاف را حل کند که این دلایل میتوانست این باشد که ۱- به دلیل اینکه منطقه مجاور خانقین که دارای منابع نفت و در حدود قلمرو امتیاز دارسی بود ازجمله مناطق مورد اختلاف بین طرفین بود ۲- مساله شطالعرب که محل تردد کشتیهای نفتخیز بود از دیگر مناطق مورد اختلاف بین طرفین محسوب میشد.
ویلسون در سفرنامه خود در این مورد عنوان میکند: «کشتیرانی شطالعرب که محل تردد کشتیهای نفتکش به آبادان که مسلما در آتیه نزدیکی به مناسبت افزایش میزان بهرهبرداری محصولات نفتی دارای موقعیت مهم و معتبری خواهد شد از هر جهت برای رجال سیاسی لندن حائزاهمیت است و مقامات انگلیسی از هماکنون صلاح را در این دیدهاند که به دعاوی دولت ترکیه و مستندات پیمان ارزنهالروم سر و صورتی داده و تکلیف قطعی آن را روشن کنند. اینجانب راجع به اوضاع و احوال منطقه نزدیک خانقین اطلاعات کافی و کاملی نداشتم ولی به وضع شطالعرب و نواحی مجاور به خوبی آشنا بودم.»
اما اینکه چگونه روسیه و انگلیس میدان نفت زهاب را از ایران تجزیه کردند به این صورت بوده است در کمیسیون سرحدی ۱۲۵۹-۱۲۶۳-۱۲۶۹ و ۱۲۹۳ که از طرف نمایندگان ایران و عثمانی تشکیل شد و نمایندگان روس و انگلیس نیز بهعنوان واسطه حضور داشتند، نتایج قطعی از این کنفرانسها به دست نیامد ولی از سال ۱۲۹۳ ه.ش. که آلمان در امپراتوری عثمانی نفوذ پیدا کرد و امتیاز ساختن راهآهن بغداد و راهآهن تا سرحدات آذربایجان را گرفتند و از شوال ۱۳۲۳ تا ذیقعده ۱۳۳۰ در مدت مرگ مظفرالدینشاه و اعطای مشروطیت، عثمانیها به تدریج تا کنار دریاچه ارومیه را اشغال کردند و قرارداد ۱۹۰۷ نیز یکی از دلایل آن اتحاد آلمان و عثمانی بود که در نتیجه این اتحاد خاورمیانه به دست آلمانها میافتاد و جنگ ۱۹۱۴ احترازناپذیر به نظر میرسید. امپراتوری روسیه که از این دستاندازی نگران به نظر میرسید برای تجدید حدود ایران با دربار عثمانی مشغول مذاکره شد و در سال ۱۳۳۰ که جنگ جهانی اول در پیش بود، دولت روسیه برای استحکام قفقازیه در برابر نقشههای آلمان و عثمانی راضی به تعیین خطوط مرزی گردید. لذا به اصرار دولتهای واسطه دولتین ایران و عثمانی نمایندگان خود را مشخص کردند.
آقای نصرالله خلعتبری اعتلاالملک که آن وقت در وزارت امور خارجه ایران مدیر اداره عثمانی بود در ذیحجه ۱۳۲۹ به نمایندگی دولت ایران تعیین شد و به اسلامبول رفتند و در مدت ۹ ماه به دستور اجانب با نمایندگان عثمانی به تبانی و بحث پرداختند اما نتیجهای حاصل نشد.
همین که دو دولت روسیه و انگلستان که بهعنوان دولتهای واسطه بودند از نتیجه مذاکرات ناامید شدند در بیستم رجب ۱۳۳۰ در لندن، سفارت روس و وزارت خارجه انگلیس به سفیر عثمانی یادداشتی داده و تقاضا کردند که به فوریت قشون عثمانی ولایات و نواحی ایران را که اشغال کرده است، تخلیه نماید و خطوط مرزی با ایران را هرچه زودتر معین کرده و از طفره رفتن بپرهیزد و در ۱۳ شوال ۱۳۳۰ سفارتین روس و انگلیس در تعقیب یادداشت بیستم رجب که در لندن داده بودند، شرحی به دربار عثمانی نوشته و به موجب اسنادی که به مدت هفتاد سال گرد آمده خطوط سرحدی ایران را مطابق استاتوکو تعیین کرده و تقاضای پایان دادن به اختلافات را نمودند.
در ذیقعده ۱۳۳۰ تحت فشار پطرزبورغ عثمانیها ایران را تخلیه کردند ولی برای تعیین خط سرحدی دفعالوقت میکردند و بالاخره پس از ۹ ماه که از تاریخ یادداشت لندن میگذشت سعید حلیم پاشا، وزیر امور خارجه امپراتوری عثمانی در نهم ربیعالثانی ۱۳۳۱ به مسیو دوگیرس سفیر کبیر روس در اسلامبول نوشت که با تعیین خطوط سرحدی به این شرط موافقت مینمایند که طرف ذهاب زمینهای نفتخیز ایران به آنها واگذار بشود و به استثنای قصر شیرین آن هم به خاطر قراردادی که دولت روس با دولت آلمان دارد و در مورد راهآهنی است که از آذربایجان به ذهاب میکشند و قصر شیرین آخرین ایستگاه آن است، بقیه سرزمینهای شمال و جنوب باید به دولت عثمانی داده شود.
در این زمینه سفارت روس در جواب مسائل عنوان شده به دولت عثمانی مینویسد: در مساله ذهاب مضمون مراسله را به اطلاع پطرزبورغ رسانیدم هر جوابی که رسید ابلاغ خواهد شد.
ولی به عقیده سفارت اعلیحضرت امپراتور روس تقاضای دولت عثمانی برای صلح و آسایش آینده سرحدات غیرمکفی است و اگر نواحی شمال و جنوب ذهاب به عثمانی واگذار گردد. قصر شیرین از خاک ایران جدا خواهد ماند و اگر تنگه گرا به دست عثمانی بیفتد برای رفتن از قصر شیرین به ایران باید از خاک عثمانی عبور کرد علاوه بر آن نواحی مزبور که مابین رود الوند و مندلیج واقع میباشند مسکن ایلات سنجابی و کلهر است که همه آنها شیعه هستند.
دیگر آنکه برای دولت ایران مشکل است زمینهای نفتخیز چیا سرخ را به یک کمپانی انگلیسی امتیاز داده سالانه منافع بسیار عاید خزانه ایران میشود به دولت عثمانی واگذار نماید و در ۱۳ جمادیالاول نیز سفارت روس طی نامهای دیگر به دربار عثمانی مینویسد: در تعقیب یادداشت ۱۹ ربیعالثانی نظریات دولت متبوعم را راجع به سرحدات ذهاب و نواحی شمالی و جنوبی آن به اطلاع میرسانم راجع به زمینهای نفتخیز چیاسرخ دولت روس در نزد دولت ایران وساطت خواهد کرد که آن ناحیه را به دولت عثمانی واگذار کنند و به شرطی که حقوق و امتیازات مربوط به انگلیس در آنجا محفوظ بماند.
به موجب امر پطرزبورغ اصولی که تحدید حدود از آن قرار خواهد بود ذیلا به اطلاع میرسد: ۱- مفاد ماده سوم معاهده ارزنه الروم راجع به حفظ استاتوکو همه جا منظور خواهد شد مگر در ذهاب ۲- راجع به خط سرحدی سیروان و مندلیج به طوری که با محمود شوکت پاشا مذاکره شده نظریات عثمانی قبول خواهد شد یعنی نفت میدان که در طرف راست آن نفت واقع است به دولت عثمانی واگذار خواهد گردید.
در همان زمان دستگاه دیپلماسی ایران نیز فعال بوده و طی نامههایی که اداره گمرکات در ۱۴ ژوئیه به وزارت مالیه ایران نوشته ضمن اطلاع داشتن از کمیسیون چهارجانبه برای تعیین مرز ایران و ترکیه و چگونگی قرار گرفتن روستای چیاسرخ در تقسیمبندی جدید میآورد «به موجب اطلاعات واصله کمیسیون سرحد عثمانی و ایران مقرر داشته است که قریه سیاه سرخ در آتیه ضمیمه خاک عثمانی خواهد بود البته بر آن وزارت جلیله پوشیده نیست که کمپانی نفت انگلیس و ایران امتیاز نامه از دولت ایران راجع به چشمه نفتخیز قریه مزبوره در دست دارد و سفارت فخیمه انگلیس اخیرا اظهار داشته است در صورتی هم که چشمه منفرد جزء خاک عثمانی بشود معذلک این نقطه مرکز اعمال تجارتی و دادوستد کمپانی خواهد بود. در خاتمه یادداشت خود خاطرنشان میکند که باوجود تغییر سرحد کمپانی کمافیالسابق از حقوق صادره و وارده معارف خواهد بود. این نظریه مطابق هیچ یک از فصول امتیاز نامه نیست، زیرا امتیازنامه مزبور فقط از آزادی خروج مواد استخراجیه و معافیت ورود آلات و ادوات لازمه که مورد احتیاج و استعمال کمپانی است گفتوگو مینماید. حال به این ترتیب از حضور مبارک مستدعی است در مساله فوق امعان نظر فرموده و اداره گمرکات را از تصمیم قطعی هیات محترم وزرا مستحضر فرمایند تا این اداره نیز از عهده جواب سفارت فخیمه انگلیس برآید، زیاده است جسارت نمیورزد.
این سند به خوبی به دیپلماسی انگلستان در قبال حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس حتی در صورت جدا شدن منطقه چاه سرخ از ایران میپردازد و نشان میدهد که انگلیسیها که در آن زمان در پی خرید سهام شرکت نفت ایران و انگلیس بودند و قرارداد دریاداری با شرکت نفت ایران و انگلیس نیز در آستانه انعقاد بود به چه صورت دولت ترکیه را ملزم میکردند که حتی در صورت اختلافات مرزی ایران و ترکیه نباید به برنامههای شرکت نفت ایران و انگلیس و مفاد معاهده دارسی خدشهای وارد شود.
کالاهای وارداتی موردنیاز شرکت نفت ایران و انگلیس نیز در مناطق ترکیه همانند ایران باید از پرداخت گمرکی معاف میبود و در این بین نه تنها نشانی از حمایت دولت انگلیس از قلمرو جغرافیایی ایران وجود ندارد، بلکه انگلیس و روسیه همچنان که در ادامه به آن پرداخته میشود در پی سیاستهای منطقهای و جهانی خود بودند و ایران را وجه المصالحه خود قرار داده بودند.
سر جرارد لوتر متخصص نفت طرحی برای درج در پروتکل سرحدی تهیه کرد و توسط کاردار انگلیس به دولت عثمانی داد و پروتکل سرحدی به این ترتیب در ۱۷ ذیالحجه ۱۳۳۱ در اسلامبول به امضا رسید: حدود سابق ایران به خاک عراق مطابق معاهده ارزنه الروم و استاتوکو از رود الوند از نقطه کانی بز تقریبا به خط مستقیم به طرف شمال نزدیک نقطه برنجی برود به سیروان میرسد. این خط سرحدی علاماتی است که در سال ۱۲۸۷ هجری قمری که ناصرالدین شاه به عتبات عالیات مشرف میشد، در طول مرز گذاردهاند که پس از آن خط دولت عثمانی به شلیک توپ و مراسم پذیرایی مبادرت کند و چنان که در نقشه ملاحظه میشود دولتهای واسطه از قراولخانه اول کوه آق داغ خط سرحدی را به سمت مشرق به قریه (قوره تو) بردهاند و از آنجا تا تنگ حمام وسط رودخانه قوره تو را سرحد قرار داده به طرف شمال بردهاند و ناحیهای را که به امضای آقای نصرالله خلعت بری اعتلا الملک نماینده ایران که دول واسطه به رایگان و به دلخواه خود از ایران جدا کردهاند حدود ۴۸ فرسخ مربع وسعت دارد و در ارتفاع ۴۸۰۰ متر از سطح دریا کوه آهنگران واقع است. محل چیا سرخ مرکز نفت در کنار رودی قرار دارد که به کردی (چم چیا سرخ) میگویند.
چهار کیلومتر به طرف شیب رودخانه روستای کان شیر است که هجده کیلومتر با قصر شیرین فاصله دارد و خط سرحدی ایران و عثمانی مطابق معاهده ارزنه الروم یک سلسله کوه کوتاهی است، معروف به آق داغ که تا چیا سرخ ۲۴ کیلومتر فاصله دارد و سرحد حقیقی ایران و عراق آنجا بوده است. نکته جالب اینجا است که معدن نفت چیا سرخ را انگلیسیها کشف نکردند بلکه هزاران سال به این طرف از آن محل ایرانیها نفت استخراج میکردند. مسیو دمرگان فرانسوی در سال ۱۳۰۷ هـ.ق ۱۰ سال پیش از امتیاز نفت دارسی در سفرنامه خود مینویسد: «در چیا سرخ چاهی است که هفت متر عمق دارد، بدنه آن ۶ متر و انتهای عمق آن سه متر و نیم است که با سه نردبان هفت متری پایین میروند و نفت بیرون میآورند و به قصر شیرین از قرار یک من یک تومان میفروشند.»
اما جدا شدن چاه سرخ از ایران بر طبق عهدنامه منعقد شده در کمیسیون چهارجانبه، برای گمرکات ایران نیز مشکلاتی را ایجاد کرد. از جمله وزارت مالیه در نامه به هیات وزرا در تاریخ ۳۰ برج اسد ۱۳۳۲ ضمن مطلع کردن هیات وزرا از اینکه روستای چیا سرخ جزو خاک عثمانی شده است عنوان میکند که راجع به قریه سیاه سرخ واقع در قصر شیرین و چشمه نفت آنجا که کمیسیون سرحدی ایران و عثمانی قرار دادهاند ضمیمه خاک عثمانی بشود و امتیاز چاههای نفت آنجا سابقا به کمپانی انگلیس و ایران داده شده است و سفارت انگلیس در این خصوص یادداشتی به اداره گمرکات فرستاده شده است که ملاحظه و جواب قطعی سفارت را معلوم نمایند اینک سواد یادداشت مزبوره به ضمیمه سواد مراسله گمرک لفا تقدیم میشود تا هر طور مقرر فرمایند به اداره گمرک اعلام گردد.
در این مکتوب به خوبی نقش سفارت انگلیس در اداره گمرکات ایران در مورد مناطق مورد اختلاف ایران و ترکیه نشان داده میشود و مشخص میسازد که سفارت انگلیس در ضمن حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس به تمامی موارد و مشکلاتی که ممکن بود مانع گسترش شرکت نفت ایران و انگلیس گردد، حساسیت نشان داده و در جهت رفع این موانع تلاش مینمود. اما هیات وزرا به دلایل مختلف به وزارت مالیه در مورد درخواست سفارت انگلیس در مورد گمرکات جواب نمیداد و نامههای ارسالی از وزارت مالیه به هیات وزرا و پیگیری این وزارتخانه به خوبی این موضوع را نشان میدهد. از جمله در نامه مربوط به تاریخ ۶ محرم ۱۳۳۲ از وزارت مالیه به هیات وزرا آمده است: «راجع به قریه سیاه سرخ واقع در قصر شیرین و چشمه نفت آنجا که کمیسیون سرحدی ایران و عثمانی قرار دادهاند ضمیمه خاک عثمانی بشود در تاریخ ۳۰ برج اسد نمره ۳۱۰۹ برحسب مشروحه اداره گمرک که متضمن سواد یادداشت سفارت انگلیس بود از وزارت مالیه به آن مقام منیع شرحی عرض شده و تا به حال به زیارت جواب نایل گردید چون مجددا اداره گمرک مطالبه جواب و تعیین تکلیف را خواستهاند این است، مخصوصا تمنی میشود که زودتر تصمیم هیات وزرا را در این مساله مرقوم فرمایند که به اداره مزبور اعلام گردد.
از دیگر موارد مهم در مورد مسائل مرزی و نفت اثراتی بود که شرکت نفت ایران و انگلیس میتوانست در تخریب منابع آبی و محیطزیست مناطق نفتخیز داشته باشد و چون شطالعرب و اروند رود مرز مشترک ایران و عثمانی بوده است بنابراین مسائلی چون آلوده شدن آب شطالعرب به نفت میتوانست مورد اعتراض دولت عثمانی قرار گیرد و درایت زمینه گزارشی در ۲۲ مه ۱۹۱۳ برابر با ۱۵ جوزا ۱۳۳۱ به وزارت فواید عامه رسید که تا حدودی نشاندهنده همین مسائل است.
در این گزارش چنین آمده است: «تلغرافی از وزارت خارجه به سفارت رسیده بود که سواد آن را با جوابی که داده است تقدیم میدارد. ترجمه کاغذ کمپانی نفت را که در جواب وزارتخارجه انگلیس نوشته ملاحظه میفرمایید از وزارت خارجه انگلیس هنوز به سفارت کبری جواب داده نشده منتظرند که از خرمشهر خبر برسد آن وقت جواب بدهند.
رئیس کمپانی اظهار میکرد که راضی نخواهند شد که دولت عثمانی کمیسیون بفرستد و جواب سفارت را در اینجا خودشان میدهند و تعجب میکردند از اینکه گفته میشود نفت در آبادان آب شطالعرب را مخلوط به نفت کرده مگر اینکه بگویند کمپانی سر لوله نفت را منتقل به شطالعرب کرده و تمام نفتی را که از مسجد سلیمان به آبادان میرسد توی شط میرود والا ممکن نیست در حمل این قدر نفت روی آب ریخته شود که آب شط را که مثل دریایی است، ضایع کند. به دنبال این مشکلات و آلوده شدن آب شطالعرب به نفت، سفیر عثمانی در لندن به کمیسر شرکت نفت ایران و انگلیس موضوع را خبر داده و سفیر کبیر عثمانی در لندن هم با وزارت خارجه انگلیس این موضوع را مطرح کرد و از وزارت خارجه انگلیس به شرکت نفت ایران در انگلیس نوشته شد که فرستادن کمیسیون به شطالعرب لازم نیست و عملیات شرکت نفت در آبادان موجب این نخواهد شد که آب شطالعرب به نفت آلوده شود و وزارت خارجه انگلیس نیز به کنسول خود در خرمشهر دستور داد تا تحقیقات لازمه در این زمینه به عمل آورند و جواب آن به لندن فرستاده شود تا به سفارت عثمانی جواب مذکور داده شود.
همانطور که در این نامه مذکور گردید، مسائلی چون آلوده شدن راههای آبی مشترک بین ایران و عثمانی و به خطر افتادن سلامت حیات مردمان ساکن در کنار این رودهایی که در مجاورت لولهکشی نفت شرکت نفت ایران و انگلیس قرار داشتند همواره و در هر لحظه ممکن بود اشکالات زیادی در توسعه شرکت نفت در سالهای یاد شده به وجود آورد و سفرای عثمانی و ایران در لندن در صورت پیش آمدن چنین حوادثی به دولت انگلیس و دفتر شرکت نفت در لندن و گلاسکو اعتراض میکردند و شرکت نفت نیز میباید به اعتراضهای آنها در جهت رفع مشکل پاسخ میداد.
بخشی از یک مقاله