«گری بکر» نظریهپرداز «تبعیض اقتصادی»
او پس از پایان دوران دبیرستان به دانشگاه پرینستون رفت و مدرک کارشناسی خود را در اقتصاد دریافت کرد. اما به گفته خودش از آنجا که تحصیلات او «با مسائل مهم اقتصادی سر و کار نداشت» از آن ناخشنود بود. با این وجود تحصیلاتش در زمینه اقتصاد را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و در آنجا تحت تأثیر ایدههای میلتون فریدمن در زمینه رابطه اقتصاد و کاربرد آن در حل مشکلات واقعی جامعه قرار گرفت.
او کارشناسی ارشد خود را در ۱۹۵۳ میلادی و دکترای خود را در ۱۹۵۵ از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد. رساله دکترای او «اقتصاد تبعیض» به سرپرستی فریدمن، بهعنوان مشارکتی بزرگ در علم اقتصاد از طرف کارگروه اقتصاد جایزه نوبل مورد توجه قرار گرفته است.
بکر بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۷ در دانشگاه شیکاگو مشغول به تدریس بود و سپس به دانشگاه کلمبیا رفت. ولی در پی شورشهای دانشجویی ۱۹۶۸، دوباره در سال ۱۹۷۰ به دانشگاه شیکاگو بازگشت. در ۱۹۸۳ منصبی مشترک در بخش جامعهشناسی این دانشگاه را پذیرفت. وی از سال ۱۹۸۵ تا زمان مرگش نویسنده ثابت ستون اقتصادی «بیزنس ویک» بود.
بیکر اولین بار در ۱۹۵۴ ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر به نامهای کاترین و جودی بود. همسر اول در سال ۱۹۷۰ درگذشت. او در ۱۹۸۰ با گیتی نشأت، استاد علوم اسلامی و تاریخ خاورمیانه دانشگاه ایلینوی در شیکاگو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای مایکل و سیروس است.
رویکرد منحصر بهفرد او، به کارگیری فرض عقلانیت اقتصادی در تعداد زیادی از مسائل اجتماعی است که معمولا توسط اقتصاددانان مورد مطالعه قرار نمیگیرد. این رویکرد منجر به پیدایش تعداد زیادی از گرایشهای جدید در اقتصاد از قبیل اقتصاد جرم و مجازات، اقتصاد اعتیاد، اقتصاد خانواده، نظریه سرمایه انسانی و اقتصاد تبعیض شد.
بسیاری از اقتصاددانان معاصر گری بکر را اثرگذارترین و لااقل یکی از مهمترین متفکران اندیشه اقتصادی در ۱۰۰ سال گذشته میدانند. بکر یکی از اولین اقتصاددانانی بود که حوزه اقتصاد را به حوزههای دیگر علوم انسانی گسترش داد.
تا پیش از آن تصور غالب این بود که حوزههایی مانند علوم اجتماعی، جرمشناسی، حقوق، ازدواج و خانواده حوزههایی هستند که از حیطه نظر اقتصاددانان خارج است و عمده دلیل چنین تصوری نبود مدلهای مبتنی بر تصمیم عقلایی بود که بتواند پدیدههای معمول در این حوزهها را توضیح دهد. گری بکر با ارائه اولین مدلهای کلاسیک مبتنی بر تصمیمگیرندههای عقلایی، مرزهای دانش اقتصاد را برای همیشه جابهجا کرد.
این گسترش مرزهای اندیشه اقتصادی نهتنها دانش بشر را نسبت به مسائلی که تا پیش از آن ناشناخته بود افزایش داد، بلکه اثر بسیار بزرگی بر هسته اولیه دانش اقتصاد نیز گذاشت. بهطور مثال مفهوم «سرمایه انسانی» که اولین بار از سوی بکر بهطور جدی در مدلهای کلاسیک جدید در سال ۱۹۶۴ در کتابی از او با همین نام به کار گرفته شد، بعدها بهعنوان یکی از مولفههای اصلی اقتصاد کلان و اقتصاد توسعه مد نظر اقتصاددانان قرار گرفت. چنانکه امروزه اقتصاد کلان مدرن، اقتصاد رشد مدرن و اقتصاد نیروی کار مدرن بدون مفهوم سرمایه انسانی شناختهشده نیست.
برای بیشتر مردم، «سرمایه» در حسابهای بانکی، کارخانهها و صنایع بزرگ خلاصه میشود. همه اینها نوعی سرمایه هستند؛ چرا که در طول زمان تولیدِ درآمد میکنند، ولی گری بکر نوع دیگری از سرمایه را معرفی و کاربردی کرد که شامل دانش و مهارتهای هر فرد، قدرت کار کردن، سلامتی، روابط زناشویی مناسب و امثال آن میشود.
در این نوع نگرش، صفتهای انسانی مانند صداقت، وجدان کاری و محترمانه صحبت کردن نیز شامل سرمایه انسانی میشود. اگرچه امروز برای همه ما روشن است که همه اینها سبب افزایش درآمد و تولید میشود، ولی تا پیش از بکر این موارد در مدلهای اقتصادی وارد نمیشد.
بهطور خلاصه تحقیقات بکر، علم اقتصاد را به زندگی روزمره بسیار نزدیکتر کرد؛ قرابتی که زمینهساز استیلای علم اقتصاد بر سایر علوم اجتماعی مدرن شد.
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.