زندگی کوتاه تقی ارانی

کدخبر: ۴۳
تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.
زندگی کوتاه تقی ارانی

 ارانی در سال 1280 در تبریز متولد شد و تا ده سالگی در آنجا به برد و بعد از آن همراه مادر و دو خواهرش به تهران مهاجرت کرد. هنوز جنگ جهانی اول (1293-1297) درنگرفته بود و به غرب ایران به‌ویژه آذربایجان نکشیده بود. ارانی بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد مدرسه طب شد که دوره‌ای دو ساله بود و بعد این دوره راهی برلین شد و به مدت شش سال و نیم در برلین ماند. در اوج رونق جمهوری وایمار که پس از فروپاشی سلطنت در آلمان در خاتمه جنگ جهانی اول پایه‌گذاری شده بود، دورانی که ایران با سقوط قاجار و ظهور پهلوی دستخوش تغییرات اساسی در ساختار سیاسی بود. در این دوران ارانی به دستاوردهای چشم‌گیری در علوم پایه، فیزیک و شیمی، هم‌چنین روان‌شناسی و شرق‌شناسی نائل آمد و با شخصیت‌های برجسته‌ای در این زمینه‌ها آشنا شد. با این حال، او در دسامبر 1928/دی 1307، ناگزیر برلین را ترک کرد، چراکه درگیر فعالیت‌های سیاسی شده بود و به همین علت به اخراج از آلما تهدید شد. ارانی به ایران بازگشت و برای مدت پنج سال زندگی عادی و آرامی را سپری کرد. تا اینکه یک روز شاهدی از غیب رسید و آرامش او را برهم زد:

«محل سکونت او که منزل مادر بود در غرب تهران در محله مقرب‌السلطنه واقع بود، در حدود دو کیلومتری بازارچه شیخ هادی نزدیک حسن‌آباد که موقع ورود به تهران آنجا مستقر شده بودند... دیروقت، حوالی ده شب مأمورین شهربانی با شاهدی به منزل او آمدند که نام ارانی را نمی‌دانست اما مدعی بود که ارانی «دکتر» را خوب می‌شناسد. او مدعی بود که یک بار که با دکتر به جایی می‌رفتند، اینجا توقف کردند و دکتر و ارانی جلوی او به آلمانی با هم صحبت کردند که او چیزی از صحبت‌های آنها نفهمد. گرچه او نام ارانی را نمی‌دانست اما منزل و قیافه او را خوب به یاد داشت. ارانی تصریح کرد که نه این شخص را می‌شناسد و نه رابطه‌ خاصی با «دکتر» دارد و آنها از دوران برلین دوست‌های دانشگاهی بودند . با وجود این، مأمورین شهربانی او را با خود بردند.»

 همان شاهد در عصر همان روز مأمورین را تا خانه پزشکی همراهی کرده بود که تحصیلکرده برلین بود و مدعی شد که مطبش محل رفت‌وآمد گروهی است که به کار سیاسی زیرزمینی مشغول‌اند. پس از آن چهل و یک نفر دیگر هم دستگیر شدند و آخرین دستگیری در 13 خرداد اتفاق افتاد. بازداشت‌شدگان از طیف متنوعی بودند، یک معاون وزیر، عده‌ای دانشجو، دو استاد دانشگاه، چند دبیر و مدیر مدرسه، چندین پزشک و وکیل و کارمند دولت، یک بازرگان و یک رمان‌نویس که از راه معلمی امرار معاش می‌کرد، عده‌ای کارگر حروفچین و دو خیاط و یک کارگر نساجی و یک نانوا، یک مکانیک و یک لوکوموتیوران و یک کشاورز و جمعی هم که کار ثابتی نداشتند. مشکل می‌شد بین این جمعِ جورواجور ارتباطی برقرار کرد و آنان را اعضای یک گروه یا دسته سیاسی دانست. بازداشت‌شدگان در شهربانی ک تحت بازجویی و ارعاب قرار گرفتند. ارانی و دکتر، هر نوع فعالیت سیاسی علنی و غیرعلنی را انکار کردند. با وجود این، خبر دستگیری «دکتر ارانی و حلقه او» خیلی زود همه‌جا پیچید. ارانی شخصیت شناخته‌شده‌ای بود. نخست‌وزیر محمود جم دو ماه قبل از دستگیری او را به ضیافتی در کاخ گلستان دعوتش کرده بود که مناسبت آن تولد رضاشاه در 24 اسفند بود. آلمانی‌های مقیم تهران هم او را خوب می‌شناختند. ویپرت فون بلوشر، سفیر آلمان نیز که سابقه پژوهش در حوزه شرق‌شناسی داشت، ارانی را از نزدیک می‌شناخت و او را به مراسم رسمی سفارت دعوت می‌کرد. جدا از این‌ها، ارانی کتاب‌های مهمی در علوم پایه تألیف کرده بود که برخی از آنها کتاب‌های درسی دانشجویان شده بود. در میان روشنفکران و هنرمندان حوزه‌های تئاتر و داستان‌نویسی نیز مطرح بود و در جامعه پزشکان نامی آشنا،  از این‌رو ارانی در میان طیف‌های مختلف جامعه شناخته‌شده بود. حالا بدون مقدمه دستگیر شده بود و در ابتدای امر این بازداشت بیشتر شبیه به توطئه بود. دستگیرشدگان به «گروه 53 نفر» معروف شدند و اولین دادگاه سیاسی را در تاریخ معاصر ایران رقم زدند.

کتاب زندگینامه «تقی ارانی»، سعی دارد از خلال روایت زندگیِ این چهره تاریخی به میراث نظری او بپردازد که از منظر مولف شاملِ سه بُعد می‌شود: یکی مربوط است به مفهوم «اراده» که به حوزه روانشناسی تعلق دارد و تحت تأثیر نظریه ویلهلم وونت شکل گرفته. دومی، عاملی است موجب می‌شود اعمال ما هوشمندانه باشد و از آنجا که عزم به عمل منتهی می‌شود، ارانی اساس را بر نقش تعیین‌کننده «قدرت منطق و استدلال» می‌گذارد.

زندگینامه ارانی، شانزده فصلِ مفصل دارد که از دستگیری او آغاز می‌شود و به دوره‌های مختلف زندگی ارانی در تبریز و تهران و برلین می‌پردازد. شرق‌شناسی، روانشناسی، علوم پایه و سیاست و تأملاتِ نظری ارانی، فصل‌های دیگر کتاب را شکل داده‌اند. سرانجام فعالیت سیاسی و پایان زندگی ارانی و میراثِ تقی ارانی است که به نظریه احیا و تعمیق در نهضت مشروطه پایبند بود. تمرکز بر میراث نظری ارانی از مشخصاتِ ممیزه این کتاب است که نه‌تنها به زندگی ارانی می‌پردازد بلکه نظریات و دستاوردهای نظریِ ارانی را به‌عنوان یک روشنفکر چپ مستقل بازخوانی می‌کند و نشان می‌دهد که نزد ارانی کار سیاسی و مخالفت با پهلوی ریشه در این نگاه داشت که این نظام مترادف همدمی با رایش سوم و رفتن به آغوش جنگ شده بود. ارانی هم‌چنین بر ضرورت پیشرفت بنیه اقتصادی و توان تولیدی برای مهیا کردن زمینه رشد اجتماعی و فرهنگی جامعه تأکید داشت و طرفدار توزیع عادلانه ثروت بود.

یونس جلالی در این کتاب در حد مقدورات روایتی کامل و همه‌جانبه از زندگی تقی ارانی به دست می‌دهد، زندگی کوتاه اما پرباری که در سایه حزب توده به فراموشی سپرده شد چراکه به تعبیر جلالی «بی‌حیثیت کردن و حذف ارانی که مظهر چپ مستقل و سدی در مقابل مصادره چپ در ایران به نفع شوروی بود» نه‌تنها هدفِ شهربانی بلکه مقصود چپ‌هایی مانند کامبخش نیز بود و بیراه نیست که «شهربانی برای رسیدن به این هدف همدستی بهتر از کامبخش نداشت».

«تقی ارانی: یک زندگی کوتاه»، یونس جلالی، نشر مرکز