قرارداد ۱۹۱۹؛ رویای تسلطی همه جانبه
احمد شاه نیز یکی از مخالفان قرارداد بود. او وقتی که در انگلستان از این قرارداد مطلع شد امضا و تنفیذ آن را منوط به موافقت مجلس کرد و از این طریق خواست خود را از ننگ امضای این قرارداد خلاص کند به طوری که وقتی ناصرالملک دومین نایبالسلطنه احمد شاه که از طرفداران قرارداد بود، نزد احمد شاه رفت و از او خواست تا با این قرارداد که تنها راه بقای حفظ سلسله قاجاریه است موافقت کند، گفت: «آیا این شما نبودید که در سالهایی که نیابت سلطنت داشتید مرتبا به من یادآوری میکردید که در حکومت مشروطه پادشاه مقامی تشریفاتی دارد و نباید در کارهایی که مربوط به مجلس است، دخالت کند و در مورد آنچه بر سر پدرم آمد به من هشدار میدادید؟ ناصرالملک در حالی که اشک در چشمانش آمده بود، گفت: آری همینطور است، ولی در این لحظه ناچار صریحا گفتیم. احمدشاه گفت: من سلطنتی را که متضمن بندگی مملکت و مملکتم باشد، نمیخواهم و کلم فروشی را به سلطنتی که در آن تابع انگلیسها باشم ترجیح میدهم.»۱
امانالله اردلان یکی دیگر از نزدیکان و همراهان احمد شاه در سفر به اروپا مقارن قرارداد ۱۹۱۹ در خاطرات خود میگوید: «شاه مدتی است به عنوان اینکه احتیاط از میکروب میکند، دست به قلم و کاغذ نمیزند، اشخاص هم نباید نزدیک شاه بشوند.»۲
در حالی که مبارزه با قرارداد به مثابه یک قیام ملی مذهبی هر روز گستردهتر میشد، نهضتهای میرزا کوچک خان در گیلان و شیخمحمد خیابانی در آذربایجان بر مخالفت با قرارداد و دولت وثوقالدوله پای میفشردند. خیابانی از انقلاب مجلس مردم تبریز شش کرسی از ۹ کرسی انتخابات را از آن خود کرده بود، اما وثوقالدوله که وجود این افراد از حزب دموکرات را علیه قرارداد و تصویب آن را در مجلس خطرناک میدانست، درصدد انحلال حزب دموکرات برآمد به این گونه مبارزه خیابانی با قرارداد ۱۹۱۹ و وثوقالدوله شدت یافت و در اوایل سال ۱۲۹۹ نه تنها تبریز، بلکه کل آذربایجان به دست دموکراتها به رهبری خیابانی افتاد و خیابانی آذربایجان را آزادستان نامید۳ در همین اوان میرزا کوچک خان که از آزادیخواهان زمان مشروطیت بود و در استان گیلان و مازندران تسلط داشت، از سلطه روس و انگلیس بر ایران به تنگ آمده، به رشت رفته سازمانی به نام سازمان اتحاد اسلام به وجود آورد تا با به وجود آوردن حکومتی مستقل، دست بیگانگان را از ایران کوتاه کند.
نواحی شمالی به دلیل همجواری با بلشویکها برای وثوقالدوله از اهمیت بیشتری برخوردار بود، پس سعی کرد تا با وعده و وعید میرزاکوچک خان را بفریبد و با دولت خود همراه سازد. به این منظور یک هیات برای مذاکره نزد میرزا کوچک خان فرستاد و حتی درصدد ایجاد دو دستگی بین سران آنها برآمد و در این بین گروهی را به ریاست سپهسالار تنکابنی به جنگ جنگلیان فرستاد، اما این نیرو در برخورد با سردارحشمت نابود شدند، درنهایت وثوقالدوله عدهای را از طرف خود به جنگل فرستاد و گفت که در صورت اطاعت امر، فرمانروایی سواحل گیلان و دریای خزر را به او واگذار خواهد کرد، اما میرزا نپذیرفت و پیغام داد: من با دولتهای دست نشانده اجنبی کار نخواهم کرد.۴
در چنین احوالی حکومت آذربایجان و قفقاز سقوط کرد و کشتیهای جنگی ارتش سرخ در تعقیب نیروهای فراری روسهای سفید که از جانب انگلیسها حمایت میشدند وارد گیلان شدند و در انزلی بر قوای انگلیسی چیره گشتند. قشون انگلیسی و قزاقان ایرانی تحت فرماندهی استاروسلسکی به منجیل عقب نشستند (شعبان ۱۳۳۸) به این ترتیب شرایط جدیدی برای دولت وثوقالدوله عاقد قرارداد ۱۹۱۹ پیش آمد.۵
مبارزات خارجی با قرارداد
فرانسه اولین کشوری بود که در مقابل قرارداد ۱۹۱۹ موضع گیری کرد وقتی احمد شاه با وجود ضیافتهای مفصلی که به افتخارش در انگلستان داده شده بود، زیر بار تایید قرارداد نرفت و با بدرقه سرد انگلستان که طبق اصول نزاکت بینالمللی نبود روبهرو شد و به پاریس آمد، دولت فرانسه از وی در بندر کاله و پاریس تجلیل فراوان به عمل آورد. هنگامی که نصرتالدوله فیروز وزیر امور خارجه دولت وثوقالدوله صمد خان ممتازالسلطنه سفیر ایران در پاریس را معزول کرد و سفارتخانه را به محل دیگری منتقل کرد و شخصا به کار در سفارت مشغول شد، پلیس فرانسه پرچم ایران را از محل جدید پایین آورد و مانند گذشته صمدخان را وزیر مختار ایران در فرانسه شناخت. این اقدام در جهت حمایت از احمدشاه علیه نصرتالدوله که مامور و امضای قرارداد بود به عمل آمد، دولت فرانسه از موضعی که احمد شاه در قبال قرارداد ۱۹۱۹ اتخاذ کرد و انعقاد هر نوع قراردادی را منوط به تصویب و موافقت مجلس شورای ملی ساخته بود، بسیار خشنود بود. ۶ در داخل نیز تماسهایی با دول بیگانه به ظاهر بیطرف گرفته میشد. احمدعلیسپهر در خاطرات خود مینویسد:
شیخ حسن لنکرانی از نگارنده خواست تا توجه سفارتین آمریکا و فرانسه را به منظور مساعدت با ملت ایران در الغای قرارداد جلب نمایم. یکی دیگر از حضار به نام کازرونی به عهده گرفت تا روسای تجار را آماده قیام کند، چند روز بعد من به دیدن کالدول وزیر مختار آمریکا رفتم، دو برادر که به وطنپرستی معروف بودند، الهیار صالح و علی پاشا صالح زحمت ترجمه را قبول کردند و از وزیر مختار آمریکا قول گرفتیم که مراتب نفرت ایرانیان را از مندرجات قرارداد به سمع اولیای دولت در واشنگتن رسانده و استمداد نماید. پس از دو روز جواب مساعد وزیر خارجه آمریکا به امضای لانسینک مشعر بر تشویق اهالی میهنپرست ایران رسید و برای انتشار به من داد، چون هیچ روزنامهای جرات درج آن را نکرد ناچار به وسیله دست، نسخههایی بسیار از روی آن استنساخ کرده برای غالب رجال فرستادم، بعد نزد وزیر مختار فرانسه بونین رفتم و پیشنهاد کردم عریضه جمعی از جوانان ایرانی را به مجمع اتفاق ملل در ژنو برساند، قبول کرده ولکن گفت: امضای شما را در آنجا نمیشناسند خوب است به امضای رجال معتبر و مشهور برسانید، چنان کردم. ابتدا از سعدالدوله و سپس مختارالدوله و حاج معین بوشهری و مستشارالدوله امضا گرفتم و به فوریت تسلیم وزیر مختار فرانسه کردم.۷
ملکالشعرای بهار مینویسد کالدول سفیر خارجه آمریکا در ایران به او گفت: «قرارداد را به هم بزنید و دولت انگلیس را جواب بگویید، آن وقت به دولت آمریکا مراجعه کنید، قول میدهم هر قدر پول بخواهید به شما خواهد داد و مستشار هم میفرستند و مالیه و نظام و معاون شما را اداره خواهد کرد.»۸
البته بدیهی بود که همه این طرفداریها و اعتراضات دولتها در جهت کسب منافع بیشتر برای دولتهای تابع خود در ایران بود به طوری که کلبی معاون وزیر خارجه آمریکا در تلگرافی برای سفیر آن کشور در ایران نوشت: «وزارت امور خارجه آمریکا نگران است که چنانچه پیمان به تصویب ایران برسد، کمپانیهای نفتی آمریکا برای به دست آوردن امتیازهای نفتی در ایران دچار مشکلات فراوان خواهند شد.»۹
دو هفته بعد پس از عقد قرارداد، کاکس کانونهای مبارزه را به شرح زیر گزارش میدهد: «مدرس، شیخ حسن لنکرانی، مخالفان سیاسی وثوقالدوله، افسران ایرانی و روسی لشکر قزاق و سفارتخانههای آمریکا و فرانسه و روسیه تزاری.»
سفارت روسیه که کماکان در تهران پابرجا بود با همکاری استاروسلسکی و سفارت فرانسه علیه قرارداد تلاش میکردند. مطبوعات آمریکا، سوئیس، فرانسه مقالاتی بر ضد قرارداد منتشر میکردند، سفارت فرانسه اخباری حاکی از مخالفت شدید مردم ایران و مطبوعات با قرارداد منتشر میکرد، کار به جایی رسید که نصرتالدوله فیروز وزیر خارجه دولت وثوقالدوله، دست به دامان مقامات انگلیسی شد تا از انتشار اخبار مطبوعات آمریکا و فرانسه در ایران جلوگیری کند.
دولت شوروی در پیامی خطاب به کارگران و دهقانان ایران اعلام کرد که قرارداد ۱۹۱۹ ایران را از زمره کشورهای مستقل جهان محو کرده و ملت ایران را به نابودی کشانده است و دولت شوروی این قرارداد را به رسمیت نمیشناسد.۱۰ در تهران مبارزه با قرارداد گسترش مییابد. یحیی دولت آبادی مقالهای با نام مستعار در روزنامه نیمه رسمی منتشر کرد و عده زیادی از وعاظ در منابر و مجالس روضهخوانی قرارداد را نکوهش میکنند.
اما درست زمانی که مستشاران مالی و نظامی انگلیسی سرگرم اجرای قرارداد ۱۹۱۹م بودند و ظاهرا لرد کرزن در انگلستان به آروزی دیرینه خود مبنی بر استیلای بلامنازع در ایران دست یافته بودند، در آوریل ۱۹۲۰ بلشویکها در باکو به قدرت رسیدند و همسایه دیوار به دیوار ایران گشتند. نیروهای گارد روس سفید که از جانب انگلیسیها تقویت میشدند از برابر بلشویکها گریختند و به بندر انزلی که در اشغال سربازان انگلیسی بود، پناهنده شدند. نیروهای انگلیسی و گارد سفید به مدت دو سال از این بندر به عنوان پایگاهی برای حمله به خاک شوروی و خرابکاری در این کشور استفاده کرده بودند.
دولت ایران نه میخواست و نه میتوانست مانع عملیات ضدشوروی این نیروها شود، از اینرو دولت شوروی برای پایان دادن به اقدامات خرابکارانه وارد عمل شد و در هجدهم ماه مه سال ۱۹۲۰ بندر انزلی را اشغال کرد و انگلیسیها مقدار زیادی اسلحه، مهمات، مواد خوراکی، پوشاک و بنزین را بر جای گذاشتند و شتابان از رشت و انزلی عقب نشستند و پل منجیل را پشت سر خود منفجر کردند؛ این اقدام به اعتبار بریتانیا ضربه سهمگینی زد و وثوقالدوله و یارانش دریافتند که این قرارداد در ایران قابل اجرا نیست. وثوقالدوله بلافاصله با ارسال یادداشتی برای دولت شوروی خواهان برقراری روابط سیاسی و بازرگانی با آنها شد؛ در این بین میرزا کوچکخان در ۴ ژوئن ۱۹۲۰ با بلشویکها متحد و دست به تشکیل «جمهوری سوسیالیستی گیلان» زد.۱۱
دراین اوضاع متشنج، احمدشاه با اقدامات و نامههای سید حسن مدرس و حزب ملیون اسلامی به ایران بازگشت؛ در همان روز تظاهراتی از سوی حزب ملیون علیه وثوقالدوله ترتیب داده شد، احمد شاه که به ایران بازگشت از وثوقالدوله هزینه سفرش را مطالبه کرد و به دلیل ناتوانی دولت در پرداخت آن و درخواست مردم وثوقالدوله را از کار برکنار کرد؛ وثوقالدوله به ناچار از ایران خارج شد و غائله قرارداد ۱۹۱۹ با روی کار آمدن دولت مشیرالدوله فرو نشست و مشیرالدوله اجرای قرارداد را تا تصویب مجلس به تعویق انداخت.
انگلستان که به دلیل مخالفت شدید داخلی و عکسالعمل کشورهای بیگانه چون آمریکا، فرانسه و روسیه در نهایت متوجه عدم اجرای این قرارداد شد، در اکتبر ۱۹۲۰ ژنرال آیرونساید را به ایران فرستاد تا با برکنار کردن افسران قزاق روسی شخصی مطمئن را به کار گمارد و میر پنج رضاخان را به فرماندهی لشکر برگزید و با او در مورد یک کودتای نظامی به گفت و گو نشست.
وی از سید ضیاءالدین به عنوان قطب فکری و از رضا خان به عنوان قطب نظامی در کودتای سوم حوت ۱۲۹۹ استفاده کرد، سید ضیاءالدین پس از تشکیل دولت کودتای ۱۲۹۹ قرارداد ۱۹۱۹ را لغو کرد، البته لغو پیمان ۱۹۱۹ به وسیله سید ضیاءالدین جنبه نمایشی داشت، زیرا کودتای ۱۲۹۹ هنگامی در ایران انجام گرفت که استقرار نظام مستشاری در ایران از برنامه وزارت امور خارجه حذف شده بود، سعی و کوشش انگلیسیها این بود که نقش خود را در کودتا پنهان دارند؛ بنابراین رضاخان سردار سپه با انتشار بیانیهای معروف با جمله «با حضور من مسبب کودتا را تجسس کردن مضحک نیست؟» خود را عامل کودتا معرفی کرد.۱۲
عبدالله مستوفی در خاطرات خود در این باره مینویسد: «در یکی از همین روزها به دیدار سید حسن مدرس رفته بودم سید مخصوصا از این شرایط خیلی عصبی بود و میگفت انگلیسیها حاضر بودند ۲ میلیون خرج کنند تا این وصله را از خود بکنند، این مرد به رایگان تمامی این گناهان را به گردن گرفت و آنها را در این مخمصه بینالمللی فارغ کرد که در آینده دولت ایران نتواند گلهگذاری در این زمینه بنماید.» ۱۳
منابع:
۱. ابونصر عضد قاجار، بازنگری در تاریخ قاجاریه و روزگار آنان، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۶، ص ۲۱۵
۲. اماناللهاردلان، خاطرات حاج عزالممالک اردلان، زندگی در دوران شش پادشاه، بی جا، نامک، ر.ک ۱۳۷۲، ص ۱۵۵
۳. علی آذری، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۲
۴. حسین مکی، تاریخ بیست ساله، ج اول، ص ۵۳۰
۵. زرگر، علیاصغر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضا شاه، ترجمه کاوه بیات، تهران، بردین، ۱۳۷۲، ص ۵۵
۶. جلال عبده، چهل سال در صحنه سیاسی و قضایی ایران، ویرایش و تنظیم مجید تفرشی، تهران، ص ۱۱۳
۷. مجله آینده، سال ۱۳ پیشین، ص ۴۱۶
۸. ملک الشعرا بهار، تاریخ احزاب سیاسی، پیشین، ج۱، ص ۳۹
۹. حسین مکی، همان، ص ۷۷
۱۰. ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، نظری به کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، جواد شیخ الاسلامی، سال ۵ـ ش ۴۱ـ ۴۲، ص ۸
۱۱. گریگور یقیکیان، شوروی و جنبش جنگل، تهران، نوین، ۱۳۶۳، ص ۴۳ـ ۴۴
۱۲. جواد شیخ الاسلامی، سیمای احمد شاه، ج۲، ص ۲۷۱
۱۳. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج۳، ص ۴۹۱