نوروز ایرانی در سفرنامههای غربی
سه سال درآسیا، ژوزف آرتور دو گوبینو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر قطره ۱۳۸۳
«جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری است بسیار مهم است... از دو تا سه ماه پیش از عید تهیه مقدمات آن شروع میشود. مقادیر زیادی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته میشود که آن را با کاروانها به سراسر مملکت میفرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر میرود. اصولا ایرانیها در هر سنوسالی که باشند به شیرینی سخت علاقهمندند. اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. در هیچ خانهای نیست که کلوچه، البته با تفاوت جنس بهتر یا بدتر، دیده نشود. بعد از کلوچه، نبات و بسیاری از میوههای شکرسود و خمیرهایی که در دنبه و کره سرخ شده است همهجا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم به جای قند و شکر برای تهیه شیرینی از شیره استفاده میکنند.
اما هر مزهای این شیرینیها داشته باشد چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند. غیر از شیرینیها باید از میوههایی که آنها را با تردستی تا نوروزتر و تازه نگاه میدارند، یاد کرد. مثلا خربزه اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز و سیب دماوند را دربارهای بسیار بزرگ صادر میکنند. هرکسی از دستش برآید و بهخصوص هر زنی در نوروز لباس نو به تن میکند. به همیندلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت میرسد و بعضی از روسای خانوادههای پرجمعیت باید همه امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیرقابلاجتناب خانواده خود را تامین کنند. بهخصوص شلوار پفکرده ابریشمی چیزی است که چشم همه زنها بهدنبال آن است و باعث خانهخرابی شوهرها میشود.»