درس‌های کنفدراسیون جهانی دانشجویان

همزیستی در عین کثرت

کدخبر: ۵۶
از میان تمام سازمان‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی پیش از انقلاب در ایران، تنها یک سازمان شهرتی جهانی داشت و در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان نماد مخالفت با حکومت شاه شناخته می‌شد. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) در نیمه اول دهه هفتاد میلادی یعنی در دوره‌ای که در اوج موفقیت بود اهمیت و دستاوردهای زیادی داشت و اقدامات بسیار موثری انجام داد. کنفدراسیون به نوعی محصول وضعیت تاریخی و اجتماع ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 است. دوره‌ای که در آن استبداد محمدرضا پهلوی وارد مرحله دیگری شد و مخالفان حکومت نیز به مرور فازهای تازه‌ای از مبارزه را آزمودند. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در چه بستری و چگونه شکل گرفت؟ چه دستاوردهایی داشت و چقدر در مبارزات علیه حکومت شاه نقش داشت؟ چرا سازمان سیاسی که شهرتی جهانی داشت دوام نیاورد و نتوانست در وقایع پس از انقلاب تاثیری بگذارد؟ و در نهایت این که تجربه کنفدراسیون چه درس‌هایی برای امروز دارد؟ این پرسش‌ها در بازخوانی تجربه پانزده ساله کنفدراسیون (به عنوان یک مجموعه واحد) حائز اهمیت‌اند و نوری بر تاریکی‌های مسیر دموکراسی‌خواهی در ایران می‌تابانند.
همزیستی در عین کثرت

کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) هفت سال پس از کودتای 28 مرداد 1332، یعنی در اردیبهشت 1339 تشکیل شد و چهارسال پیش از سقوط حکومت شاه، در دی‌ماه 1353 با انشعاب و به نوعی تلاشی روبرو شد. اگرچه پس از انشعاب جریان‌های منشعب شده از کنفدراسیون فعالیت‌هایشان را تحت نام همین سازمان ادامه دادند اما کنفدراسیون به عنوان مجموعه‌ای واحد عمری پانزده ساله داشت.

درباره نقش، عملکرد و جایگاه احزاب و سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی پیش از انقلاب آثار مختلفی از منظرهای مختلف منتشر شده اما کنفدراسیون کمتر مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفته و همچنان نیاز به پژوهشی گسترده و ارزیابی تازه از جایگاه تاریخی آن در روند مبارزه‌ با استبداد پهلوی وجود دارد.

حمید شوکت، که سال‌هایی از عمرش را در کنفدراسیون سپری کرده، سال‌ها پیش اثری درباره کنفدراسیون منتشر کرد که اگرچه با نقدهایی روبرو شد اما تلاشی مهم برای ثبت تجربه‌ها و دستاوردهای فعالیت‌های کنفدراسیون به شمار می‌رود. شوکت در اثرش تاریخ کنفدراسیون را از آغاز تا انشعاب مورد بررسی قرار داده است. او کتاب را با نگاهی به گرایش‌ها و ارزیابی‌ از عواملی آغاز می‌کند که به کودتای 28 مرداد 32 انجامید و معتقد است که دلیل تشکیل کنفدراسیون را باید در روند و پیامد تحولات این دوران جستجو کرد. او می‌گوید ترکیب کنفدراسیون به خصوص در نخستین سال‌های فعالیت‌هایش آیینه‌ای از همان ساختار و ترکیب نیروهای اپوزیسیون در ایران بود. او درباره بستر تاریخی که کنفدراسیون در آن شکل گرفت نوشته: «کنفدراسیون در زندگی سیاسی خود تحولات گوناگونی را از سر گذراند. بدون تردید کودتای 28 مرداد 1332 و آغاز مجدد دیکتاتوری در تشکیل آن سازمان که در فضای دموکراتیک خارج از کشور عمل می‌کرد، موثر بود. جوانانی که جنبش ملی شدن صنعت نفت را پشت سر گذاشته بودند، نقش برجسته‌ای در تشکیل کنفدراسیون داشتند. آن سازمان در نخستین سال‌های فعالیت خود بیش از پیش تحت تاثیر و رویارویی با همان مسائلی بود که سرانجام به سقوط دولت دکتر مصدق منجر شد. به همین جهت، تحولات این دوره، به عنوان زمینه‌ای در شکل‌گیری تفکر بنیانگذاران کنفدراسیون، در ساختار آن سازمان تاثیری غیرقابل انکار داشت.»

خسرو شاکری، که او نیز سال‌هایی از عمرش را در کنفدراسیون گذارند و از اعضای موثر آن بود، در بخش‌هایی از گفت‌وگوی مفصل‌اش با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد به کنفدراسیون پرداخته است. شاکری می‌گوید اگرچه نمی‌توانیم به طور دقیق بگوییم که اولین انجمن‌های دانشجویی در کجا به وجود آمدند اما می‌توان گفت که سه یا چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد نخستین انجمن‌های دانشجویان ایرانی یا گردهمایی‌های دانشجویی در خارج از کشور به‌وجود آمدند. فعالیت‌های این دانشجویان در آغاز در قالب فعالیت صنفی بود و این چند دلیل داشت. شاکری درباره دلایل صنفی بودن فعالیت‌های اولیه دانشجویان می‌گوید: «...همین انجمن‌های دانشجویی بودند که از طریق کار صنفی و فعالیت‌های ورزشی سعی می‌کردند دانشجویان را متجمع بکنند و به هم نزدیک بکنند. این‎که اقدامات در زمینۀ ورزشی یا فرهنگی انجام می‌گرفت یکی از دلایلش اختناق بود و دلیل وابسته بودن دانشجویان از طریق مسئلۀ ارزی به دولت بود که اگر دولت می‌فهمید این‎ها فعالیت سیاسی می‌کنند ارزشان را قطع می‌کرد، یکی دلیلش این بود و دلیل دیگرش این بود که دانشجویان اصولاً به همدیگر کمتر اعتماد می‌کردند.»

شوکت نیز در بررسی فعالیت‌های اولیه کنفدراسیون تاکید دارد که «موضوع اصلی فعالیت دانشجویان ایرانی در اروپا، در نخستین سال‌های پس از جنگ دوم جهانی پرداختن به مسائل صنفی بود.» شوکت هم دشواری‌های ناشی از فعالیت سیاسی را یکی از دلایل مهم این گرایش در دوران اولیه فعالیت‌های دانشجویان می‌داند. اما به مرور و با افزایش تعداد دانشجویان خارج از کشور از یک سو و تشدید فعالیت‌های سیاسی در داخل کشور و سرکوب گسترده سیاسی از سوی دیگر فعالیت‌های دانشجویان خارج از کشور به سمت فعالیت‌های سیاسی گرایش پیدا کرد. خسرو شاکری درباره سیاسی شدن کنفدراسیون می‌گوید: «سال ۱۹۶۵ می‌شود گفت آغاز سیاسی شدن کنفدراسیون بود. کنفدراسیون وارد یک فعالیت شدید سیاسی علیه رژیم شد که تا آن زمان سابقه نداشت. در این سال ده‌ها اعتصاب غذا، تظاهرات و فعالیت می‌شود گفت دیپلماتیک از طرف کنفدراسیون انجام گرفت که نتایج خیلی خوبی داد و نتیجه‌اش این بود که این گروه را با این‎که یک عده‌ای‌شان را محکوم به اعدام کرده بودند توانست نجات بدهد و نجات دادن این‎ها البته نتایجی داشت که بعداً لابد از آن مطلع هستید. خبر اعزام وکیل به ایران و شرکت او در دادگاه این‎ها آغاز فعالیت‌های دفاعی کنفدراسیون بود که شرح ماوقع‌اش بیشتر می‌شود گفت در روزنامۀ شانزده آذر یا بولتن دفاعی کنفدراسیون منعکس است.»

پرسش مهمی که درباره کنفدراسیون مطرح است، این است که چرا فعالیت‌های دانشجویانی که خارج از کشور بودند تا این حد اهمیت پیدا کرد و چرا این تجربه دیگر هیچ‌وقت تکرار نشد؟ برای پاسخ به این پرسش بد نیست در ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که مهم‌ترین دستاوردهای کنفدراسیون در طول سال‌های فعالیت‌اش چه بود؟ محسن مسرت در مقدمه‌ای که بر کتاب حمید شوکت نوشته برخی از این دستاوردها را این چنین برشمرده: «کنفدراسیون در محافل غرب سمبل مبارزه علیه رژیم شاه بود و وجهه‌ای غیرقابل انکار داشت. آن سازمان در اوج شهرت خود مهم‌ترین منبع خبری و نیروی اعمال فشار بر حکومت ایران محسوب می‌شد، واقعیات مربوط به زندانیان سیاسی، شکنجه و اعدام و نقض حقوق بشر در ایران را در سطح جهانی افشا و برملا می‌کرد. به جرات می‌توان گفت که پس از جنگ دوم جهانی، هیچ یک از جنبش‌های دانشجویی معروفیت، وجهه و اهمیت کنفدراسیون را کسب نکردند. دریافت پیام از جبهه آزادی‌بخش ویتنام و فلسطین به هنگام برگزاری کنگره‌های کنفدراسیون دیگر روالی عادی به شمار می‌رفت. کنفدراسیون آن‌قدر نیرو و اعتماد به نفس کسب کرده بود که پس از حادثه المپیک مونیخ در سال 1972 که به ممنوعیت سازمان دانشجویان و کارگران فلسطینی در آلمان غربی انجامید، قیمومیت دفاع از آن دو سازمان را برعهده گرفتند.»

کنفدراسیون از دهلی‌نو تا مونترال کانادا شعبه داشت. تظاهرات، اعتصاب غذا، اشغال سفارتخانه و مراکز تبلیغاتی حکومت شاه از فرم‌های مختلف اعتراضی دانشجویان در شهرهای مختلف جهان بود. یکی از نقاط اوج فعالیت‌های کنفدراسیون در زمان برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی و بسیج افکار عمومی علیه مراسم حکومتی بود. کنفدراسیون همچنین تلاش‌های زیادی برای اخراج رژیم شاه از سازمان‌های بین‌المللی چون یونسکو و سازمان جهانی کار سازمان داد.

آنچه در همه این فعالیت‌ها و موفقیت کنفدراسیون اهمیت داشت، وجه مشترک همه جناح‌های متشکل در آن در تدوین و اجرای سیاست «دفاع از حقوق دموکراتیک مردم» و «جان زندانیان سیاسی» بود. این باعث شده بود که جناح‌های موجود در کنفدراسیون علی‌رغم کثرت و رنگارنگی در کنار هم مجموعه‌ای یگانه را شکل دهند. این را میتوان مهم‌ترین درسی دانست که تجربه کنفدراسیون به جا گذاشته است: همزیستی در عین کثرت با رعایت سازوکاری دموکراتیک.

خسرو شاکری با اشاره به سازوکار دموکراتیک موجود در کنفدراسیون می‌گوید: «به نظر من کنفدراسیون تنها سازمان دموکراتیکی است که توی جامعه ایران وجود داشته است مقصودم این است که جبهه ملی دموکراتیک نبوده، مقصودم این است که حزب توده دموکراتیک نبوده، مقصودم این است که جبهه دموکراتیک و امثال آن که بعدها به‌وجود آمدند چریک‌ها و مجاهدین دموکراتیک نبودند. یک سازمانی بود وسیع با یک عضویت خیلی زیاد یعنی شاید صدها هزار نفر از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور عضو کنفدراسیون بودند و در فعالیت‌هایش شرکت داشتند. علی‌رغم این‎که در پشت پرده جبهه ملی یا حزب توده یا سازمان انقلابی یا بعداً طوفان یا اتحادیه کمونیست‌ها یا کادرها سعی می‌کردند به‌عنوان کادرهای سیاسی تودۀ دانشجو را اداره بکنند و تز بدهند و برنامه بدهند از آن‎جایی‌که خود این افراد، یعنی مثلاً خود بنده و دیگر رفقای دیگر که در سازمان‌های سیاسی عضو بودیم، مجبور بودیم سازمان دموکراتیک را بسازیم و احتیاج به این داشتیم و برای این نظام معینی تعیین کرده بودیم، اساس‎نامه‌ای تعیین کرده بودیم و در مقابل نیروهای دیگری قرار گرفته بودیم وجود این پلورالیسم در درون کنفدراسیون، وجود مکانیسم‌های کنترل قدرت مقابل دموکراسی در درون کنفدراسیون را تضمین کرده بود.»

 

منابع:

-       خسرو شاکری، گفت‌وگو با تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، مصاحبه‌کننده ضیاء صدیقی، 1983.

-       حمید شوکت، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی: از آغاز تا انشعاب، موسسه انتشارات عطائی، 1378.