چالشگران انقلاب مشروطه
در انقلاب مشروطه، روشنفکران در مقایسه با دیگر چالشگران، نفوذ کمتـری در میـان تودهها داشتند؛ اما بر هیچکس پوشیده نیست که نقش موتور محرک انقلاب را داشتند؛ زیرا با تزریق دیدگاههایشان در رهبری انقلاب، مسیر انقلاب را به سوی مفاهیمی چـون آزادی، استقلال و عدالت، با در نظر گرفتن خیر عمومی، رهسپار کردند. حضور فعال اکثریت روحانیان مخالف در راس نهضت انقلابی مشروطه، سـازنده ضـلع دوم چالشگران مشروطهخواه بود. در انقـلاب مشـروطه، شـبکه روحانیـت، بـا توجـه بـه همبستگی و پیوندهای درونی که میان خودشان و دیگر طبقات و شئون اجتمـاعی داشـتند، جریانی کارآمد به حساب میآمدند که به سهولت توانستند فرآیند بسیجگری و کنش جمعی انقلابی را رهبری کنند. تاریخ انقلاب مشروطه بیانگر آن است که نقـش مـذکور از عهـده هیچ حزب سیاسی مدرن متاثر از ایدئولوژیهای غربی، که کم و بـیش در ایـن دو انقـلاب حضور داشتند، برنمیآمد. بازار در جایگاه مهمترین تامینکننده منابع مالی برای چالشگـران مطـرح بـوده اسـت.
پیوند نزدیک بین آنها و روحانیت، ائتلاف انقلابی بین گروههای انقلابـی را علیـه دشـمن مشترک (حکومت) تسهیل کرد. نکتهای که درباره بازاریان، در جایگاه یکـی از گـروههای انقلابی، حائز اهمیت است آن است که نقطه شـروع مبـارزات یـا علـت نزدیـک پیـدایش نارضایتیهای مردمی که موجب بسیج انقلابی شد، از سختگیـریهایی کـه رژیـم علیـه بازاریان شروع کـرده بـود آغـاز شـد. در انقـلاب مشـروطه بازاریـان کـه تـوان مقابلـه بـا سختگیریهای رژیم علیـه خـویش را نداشـتند و از ایـن فشـارها از حیـث اقتصـادی و اجتماعی سخت متضرر و مورد هجوم بودند، تظلمخواهی خود را به طـرف خانـه علمـا و شبکه روحانیت بردند و آنها هم به علت پیوندهایی که با بازاریان داشتند در دفاع از آنهـا به مقابله با حکومت برخاستند.
با نگاهی به خواستههای انقلابیون در انقلاب مشروطه تا حد زیادی به این نتیجه قطعی میتوان رسید که منافع انقلابی دو گروه روحانیان و بازاریـان در انقـلاب مشـروطه بسـیار شخصی، گروهی، یا صنفی است و فقط روشنفکران هستند که با طـرح برپـایی مجلـس شورای ملی مصلحت عمومی طلب میکنند. بازاریان و روحانیان دغدغه مخاطره منافع خود را داشتند، اما رسیدن به منافع خود را در براندازی و سرنگونی رژیم نمیدیدند و صـرفا در پـی محـدودکردن قـدرت حاکمیـت در راستای منافع صنفی خویش بودند. مشروطهخواهان به دنبال پایهگذاری مجلس عدالتخانه و در مرحله بعد مجلس نمایندگان ملت در قالب همان رژیم قبلی بودنـد، و بـا طـرح ایـن مطالبات عمدتا غیرشخصی که منافع عموم ملت را هم دربر داشت، به دنبال تعویض منابع مشروعیت قدرت درون همان نظام بودند و به هیچ روی قصد براندازی رژیـم قاجـاری را نداشتند.
بنابراین در جریان انقلاب مشروطه، درخواست مجلس شورای ملی پس از طـرح از طرف روشنفکران، مطالبه همه گروههای انقلابی شد و همـه گـروههای انقلابـی بـرای اجراکردن این خواسته، همه منابع خود را بسیج کردنـد. بـا ایـن حـال قابـل تاکید اسـت گروههای انقلابی در کنار این مطالبه عمومی، تا آخـرین لحظـههای مبـارزات انقلابیشـان، مطالبات شخصی خودشان را نیز که بیانگر منافع شخصیشان بود دنبال میکردند.
از مقالهای به قلم احسان فرهادی
دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه تهران