روز وداع با راوی رویاها
مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما، در این مراسم گفت حرف زدن خیلی سخت است. وقتی آخرین روزهای سال تلخ گذشته قبول کردم همراه خانه سینما باشم، میدانستم مسوولیت پرچالشی دارم و فکر میکردم بهار شروعی خوب باشد ولی فکر نمیکردم اینطور کمر من و خانه سینما بشکند. میدانم که همه در این دو روز و در آینده درباره شخصیت هنری، صداقتش، شجاعش، یکرو بودنش و... خواهند نوشت اما مجموعه «قصههای مجید» او را نمیتوانم کنار بگذارم، او مستقیم به قلب داستان زد در حالی که من به عنوان کسی که برای بچهها کار کردهام به فانتزی پناه بردم. او خطاب به همکاران خود افزود: به جای اینکه با این طریق خشک و عبوس و مطابق با زمانه پیش بروید، در همین دورههای آنلاین خود سراغ «قصههای مجید» بروید که پر از حرف و امید است.
برومند گفت: تا وقتی امید وجود داشته باشد هنرمند زنده است. وای به روزی که امید نباشد و به طور قطع در آن روز روح هنرمند میمیرد. من امیدوارم این اتفاق باعث شود تا به خودمان بیاییم و اختلافات را نه تنها وسیله نابودی خودمان نکنیم بلکه آن را وسیله ساختن کنیم و در این مسیر بازِ گفتوگو، شکاف را کم و به نفع مردم امیدآفرینی کنیم.
افسردگیاش را باور نمیکنم
کیانوش عیاری، کارگردان مطرح سینما، در ادامه این مراسم با اشاره به شوک درگذشت پوراحمد گفت: بسیار ناباورانه بود رفتن کیومرث و خود من در اوج تعجبم، چون از او خواسته بودم که فیلم «کاناپه» مرا ببیند و او قبول کرد که دو سه روز دیگر که به تهران آمد فیلم را ببیند. عیاری افزود: مدتی پیش بود که کیومرث پوراحمد عزیز یک هفته به شهرستان نور آمد و ما افتخار میزبانی از او را داشتیم. یک هفته بسیار لذتبخش که همراهی این کارگردان ارزنده سینمای ایران برایم روزهای بسیار خوبی را رقم زد. او روحیه بسیار بزرگ و مهربان و دوستداشتنی داشت که از شرایط پیرامونی ما هم ناراحت بود. او یک عصیانگر واقعی بود و به خاطر شرایط از زمین و زمان انتقاد میکرد؛ با این حال آن زمان از من پرسید که آیا طرحی برای کار او دارم و با وجود تفاوت نوع کارمان، میخواستم چیزی بنویسم که از شیوه او تخطی نکند. برای همین افسردگی او را نمیتوانم باور کنم.
یک ایرانی تمامعیار
حبیب احمدزاده که فعالیتها و مراودتهایی درحوزه صلح با پوراحمد داشته، بیان کرد: «پوراحمد آدم دل بود و آدم دل با سیاست کاری ندارد. خندهام میگیرد که کسی او را به جناحی ربط بدهد. او دل نه به بلاهت داخلی میداد و نه به خباثت خارجی. دلیل رفاقت منِ جبههای با او نیز به این دلیل بود که پوراحمد یک ایرانی تمامعیار بود و میگویم که باید یک ایرانی باشد تا بعد سر مدیریتش دعوا کنیم.»
احمدزاده ادامه داد: «در اینجا میخواهم از همه شما خواهشی داشته باشم. اول اینکه شکوه زحمات کیومرث پوراحمد برای ایران را با نقطهای که خودش برای پایان زندگی انتخاب کرد، خراب نکنیم. من وصیت او را خواندهام. هیچ حرف سیاسی و نکته بدی در آن وجود ندارد. کیومرث تمام شد. پس بگذاریم خانواده او زندگی کنند. لطفا بلایی را که سر خانواده مرحوم تختی آوردند سر خانواده او نیاورید. من خواهش میکنم اگر ادعا میکنید که کیومرث پوراحمد را دوست دارید لطفا آرامش خانواده او را بر هم نزنید.»
روایتگر رنجهای بیشمار
منوچهر شاهسواری تهیهکننده سینما نیز در مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری کارگردان فیلم «۵۰ قدم آخر» گفت: «کیومرث پوراحمد روایتگر رنجهای بیشمار و رویایی بود که همه ما با آن زندگی کردیم. در این مراسم واقعا چیزی نمیتوان گفت جز یک آه برای از دست دادن یکی از هنرمندان بزرگ این سرزمین و تسلیت به خانواده او که این روزهای سخت را برای ما سختتر کرد. ولی من از شما میخواهم تا به آنچه حبیب احمدزاده گفت بیشتر توجه کنید و بدانید که کیومرث پوراحمد فقط کافی بود «شب یلدا»، «اتوبوس شب» و «قصههای مجید» را بسازد تا ماندگار شود. بهتر است این روزها دلنگران چیزهایی باشیم که کیومرث دغدغه آن را داشت، مسائلی چون زبان، ادبیات و سینما. ما باید دلنگران اینها باشیم و بدانیم که اینها دغدغههای بسیار مهمی هستند.»
او افزود: «کیومرث پوراحمد از جمله کسانی بود که همیشه برای هر مشکلی راهحل داشت. برای او دریای بیساحلی وجود نداشت. شرایطی که ما در آثارش که سراسر امید بود، میبینیم و اگر کسی فکر کرده با مرگی که او برای خود ساخته با امید هم چنین کرده باور درستی نیست. کیومرث پوراحمد به ما درس تاب و طاقت داد و آرزو میکنم روح او در آسایش کامل باشد.»
«کیومرث مرا کشت»
مهرانه ربی، همسر پوراحمد، نیز در این مراسم با وجود ناراحتی زیادی که در صدایش موج میزد، چند جملهای بیان کرد. او گفت: «کیومرث مرا کشت و پرونده مرا بست. ما همیشه با هم بودیم. چیزی که برایم عجیب است، این است که او اصلا چنین شخصیتی نداشت و من این اتفاق را باور نمیکنم. تازگیها یاد گرفته بود دست مرا میبوسید و میگفت باید شکرگزار باشم؛ نمیدانم چرا این کار را میکرد. قرار بود یک هفتهای برود و برگردد، من هم نمیتوانستم بروم.»
او با اشاره به اینکه پوراحمد عاشق مردم بود، خطاب به همسرش گفت: «کیومرث، خانه من خراب شد.»
یکی از دختران کیومرث پوراحمد نیز به نمایندگی از دیگر خواهرانش گفت: «همیشه به پدرم میگفتم فکر نمیکنم هیچ دختری پدری مثل ما داشته باشد چون او عاشقانه دخترانش و نیز ایران را دوست داشت.»
مهرداد پوراحمد، برادر هنرمند فقید، نیز به نمایندگی از خانواده پوراحمد گفت: «کیومرث پوراحمد پروندهای است که همیشه باز است و فارغ از تمام حاشیهها میخواهم که به ما کمک کنید تا این دوران را سپری کنیم.»