تعهدات تحمیلی
در هر حال خطر احتمالی نفوذ شوروی در ایران و احتمال عدم تخلیه ایران پس از جنگ از سوی روسها، چرچیل و دیگر سیاستمداران انگلیس را به واکنش واداشت.
چرچیل خطر را زود درک کرد و دست به اقداماتی زد که اولا انگلیسیها که نسبت به نقشههای متحد جدیدشان شوروی در مورد خاورمیانه با شک و تردید مینگریستند، منطقه را از نفوذ توسعهطلبی کمونیسم مصون و بعد از جنگ روسها را از ایران بیرون کنند، ثانیا با عقد پیمانی به اشغال نظامی ایران شکل قانونی بدهد و اعتبار از دست رفته انگلیس در افکار عمومی بر اثر این اشغال را بار دیگر بهدست آورد، چراکه روسها برای قانونی جلوه دادن اشغال ایران، افکار و منتقدین را به ماده ۵ و ۶ قرارداد مودت ایران و شوروی (۷ اسفند ۱۳۰۰ یا ۲۶ فوریه ۱۹۲۱م) رجوع میدادند و با توسل به این دو ماده عمل خود را مشروعیت میبخشیدند، درحالیکه انگلیس قبل از اشغال، هیچگونه قراردادی را منعقد نکرده بود که در شرایط خاصی حق دخالت در ایران را بهدست آورد.
چرچیل بعد از تلگرافی به استالین و با اعلام دلایلی همچون جلوگیری از اغتشاشات روزافزون داخلی که راه تامین احتیاجات شوروی را به خطر خواهد انداخت، به ایران پیشنهاد کرد که یک پیمان اتحاد سهجانبه با روسیه و انگلیس منعقد سازد تا اشغال خاک این کشور بهصورت اقامت دوستانه قوای متفقین در دوران جنگ در آید.
پیشنویس قرارداد سهجانبه توسط ایران، انگلیس و شوروی تهیه شد و در روز دوم دیماه ۱۳۲۰ تقدیم مجلس سیزدهم شد. مجلس در مرحله اول اصلاحات چندی را پیشنهاد داد که باید در قرارداد منظور میشد. اما دولت انگلیس با این اصلاحات شدیدا مخالفت کرد.
محمدعلی فروغی نخستوزیر در روز پنجم بهمن در جلسه هفدهم مجلس شورای ملی برای دفاع از پیمان در برابر انتقاداتی که از آن میشد و روشن کردن ماهیت طرح پیشنهادی متفقین برای یک پیمان اتحاد و دلایل تاخیر در امضای آن در مجلس حاضر میشود و به نمایندگان میگوید: «طرح پیشنهادی حدود سهماه با متفقین مورد بحث قرار گرفته و به نفع ایران است» و مخالفان قرارداد را به بیاطلاعی از واقعیت موجود در نظام بینالمللی متهم میسازد.
فروغی نفع متفقین در ایران را وجود راه تدارکاتی برای رساندن محصولات نظامی به شوروی قلمداد میکند و اعلام میدارد که با امضای پیمان، متفقین باید استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسند و بر آن تعهد بسپارند و ضرر باید به حداقل و منافع ایران تا آنجا که ممکن است به حداکثر رسانیده شود تنها به این دلیل است که پیمان باید منعقد شود.
این پیمان حق مالکیت ایران را از بین نمیبرد بلکه از خطری که متوجه استقلال و حاکمیت ایران است، جلوگیری میکند و موقعیت نیروهایی را که هم اکنون در خاک ایران هستند، دگرگون میسازد بهطوری که بهعنوان نیروهای اشغالگر نمیتوانند برای مدت مدیدی در خاک ایران بمانند.
دولت ایران با ارائه این پیمان پیشنهادی به مجلس جهت تصویب، عقیده دارد که به این وسیله ضرری که بر اثر وقایع اخیر متحمل شده است به حداقل میرسد و حتی ممکن است در نهایت امتیازاتی به ایران تعلق گیرد چون بولارد وزیرمختار انگلیس عقیده داشت که ایران در اثر عقد پیمان اتحاد با شوروی و انگلیس خود به خود بهعنوان یک متفق بهطور طبیعی در کنفرانس صلح که بعد از خاتمه جنگ تشکیل میشود شرکت خواهد داشت و پیشنهاد میکرد که هرگونه تردیدی در اینباره را میتوان به وسیله تضمین دولت انگلیس از میان برد. فروغی هنگام سخنرانی پشت تریبون مجلس مورد سوءقصد یکی از تماشاچیان به نام محمدعلی روشن قرار گرفت و مضروب شد.
تصویب پیمان اتحاد سهگانه
سرانجام لایحه اتحاد در تاریخ ۸ بهمن ماه ۱۳۲۰ (۲۸ ژانویه ۱۹۴۲) در ۹ ماده (فصل) و سه ضمیمه پس از یک ماه بحث و گفتوگو با ۸۰ رای از ۹۳ رای نمایندگان مجلس به تصویب رسید و یک روز بعد در ۹ بهمن۱۳۲۰ در کاخ وزارت امورخارجه به امضای آندریویچ اسمیرنف سفیر شوروی، سر ریدربولارد وزیرمختار انگلیس و علی سهیلی وزیر امورخارجه ایران رسید.
پس از آنکه قرارداد سهجانبه به توشیح شاه رسید،محمدعلی فروغی در ۱۲ بهمن۱۳۲۰ دستور اجرای آن را به وزارت امورخارجه ایران صادر کرد و نیروهای اشغالگر انگلیس و شوروی بهصورت نسبی تهران و حومه را تخلیه کردند.
همزمان فروغی با ارسال تلگراف، عقد پیمان را به اطلاع چرچیل و استالین رساند و محمدرضا شاه نیز با ارسال نامهای روزولت را از مذاکرات و مفاد پیمان مطلع ساخت.
مفاد پیمان اتحاد سهگانه
تعهدات ایران:
دولت ایران در فصل سوم متعهد میشود که:
الف) با کلیه امکانات و وسایلی که در اختیار دارد، با متفقین در جهت دفاع از قلمرو خود همکاری کند، هرچند این همکاری محدود به حفظ امنیت داخلی است و نیروهای نظامی ایران مجاز به شرکت در هیچ جنگ یا عملیات نظامی علیه نیرو یا نیروهای خارجی نخواهند بود.
ب) حق استفاده نامحدود متفقین را در حفاظت، حراست و کنترل کلیه خطوط و وسایل ارتباطی برای عبور قشون و تدارکات بپذیرد، تمام راههای شوسه، راهآهن، فرودگاهها، بنادر، لولهها و تاسیسات نفتی و تلگراف و بیسیم و روزنامهها مشمول این ماده میشوند.
ج) هر نوع مساعدت که برای نگهداری نیروهای متفق و بهبود خطوط ارتباطی لازم باشد، انجام دهد و تسهیلات لازم را در اختیار آنها قرار دهد. شاه ایران در فصل ششم تعهد میدهد در روابط خود با کشورهای دیگر روشی اختیار نکند که با مفاد این پیمان منافات داشته باشد و ایران به هیچوجه حق انعقاد پیمانی را که با مقررات این پیمان منافات داشته باشد، ندارد.
تعهدات متفقین
اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در دو فصل اول و سوم منفردا و مشترکا تعهد میکنند حاکمیت و استقلال سیاسی ایران را محترم شمارند و با تمامی وسایلی که در اختیار دارند، از ایران در قبال هر تجاوزی از جانب آلمان یا هر دولت دیگر دفاع کنند. در فصل ششم دول متفق متعهد میشوند در روابط خود با کشورهای دیگر، روشی را اتخاذ نکنند که با قرارداد سهجانبه منافات داشته باشد.
قدرتهای متفق همچنین طبق ماده ۵ قرارداد متعهد میشوند که پس از خاتمه جنگ بین متفقین و کشورهای محور، حداکثر تا شش ماه نیروهای خود را از ایران خارج سازند و چنانچه پیمان صلحی بین آنها بسته شد، بلافاصله نیروهای خود را بیرون کشند و سرانجام در فصل هفتم متعهد میشوند که مشترکا تمامی مساعی خود را بهکار برند تا وضعیت اقتصادی و فقر ناشی از اشغال نظامی را برطرف کنند.
پیامدهای پیمان
با اینکه در این پیمان، با تضمین استقلال و تمامیت ارضی ایران و تاکید بر این مطلب که حضور قوای متفقین در ایران در حکم اشغال نظامی خواهد بود و از همه مهمتر فصل پنجم پیمان دائر بر اینکه بعد از جنگ دول متفق در مدتی که بیش از شش ماه نباشد، قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهد برد، موفقیت بزرگی نصیب ایران شد چراکه متفقین زمان معینی را برای حضور نیروهای خود در ایران تعیین کرده بودند.
این امر در تاریخ قراردادهایی از این قبیل طی سالهای جنگ جهانی دوم کمسابقه بود و در هیچکدام از کشورهایی که متفقین به اشغال خود درآورده بودند، چنین تعهد مذاکره شدهای را قبول نکرده بودند. ولی اشغالگران که اینک با امضای پیمان بهطور قانونی به اشغال خود ادامه میدادند به دخالتهای خود در امور ایران افزودند و مشکلات زیادی برای ایران فراهم آوردند.
بازرسیهای متعدد در جادههای ایران، دستگیری نیروهای ضدبیگانه، دخالت در امور انتظامی، مزاحمتهای خیابانی نیروهای اشغالگر، زندگی را بر مردم سخت کرده بود. دخالتهای غیرعادلانه آنها در امور کشور به وضعیت نابسامان ایران دامن میزد.
دولت مجبور شد مطابق خواست متفقین قیمت ارزهای خارجی را افزایش دهد. بنا به درخواست متفقین، پوند انگلیس از ۸ تومان به ۵/ ۱۳ تومان و دلار از ۱۴ ریال به ۵/ ۳۲ ریال افزایش یافت. به این ترتیب متفقین که باید مبالغی ارز برای مخارج قشون خود تبدیل به ریال کنند با افزایش نرخ رسمی، نصف مخارج روزانه خویش را از خزانه مملکت ایران تامین میکردند.
کاهش پول ایران در مقابل ارزهای خارجی موجب بههم خوردن تراز بازرگانی شد زیرا درآمد دولت از فروش کالا و خدمات به متفقین به نصف کاهش یافت و این درحالی بود که احتیاجات ایران به واردات بیشتر شده بود و در نتیجه، درآمد ارزی ایران نصف، واردات هم به تبع آن کاهش مییافت که این باعث شد مشکلات فراوانی از جمله، ورشکستگی اقتصادی، شیوع قحطی، گرانی ۷۰ درصدی هزینه زندگی و... برای مردم ایران بهوجود آید.