وزیر ضدجنگ
چه کسی اولین بود؟
در مقدمه ورود به بحث باید اشاره شود که در حکومت ایران در بخش اجرایی تفکیک مناسب مشاهده میشود، اما در قسمت سیاستگذاری و تصمیمگیری تفکیک مناسب بیشتر حالت صوری دارد و تصمیمگیرندهنهایی و اساسی همان شاه بوده است. اختلاف نظری میان محققان وجود دارد که نخستین وزیر خارجه ایران «میرزاعبدالوهاب نشاط اصفهانی» است یا میرزا ابوالحسنخان ایلچیشیرازی، اسنادی نشان میدهد که میرزا عبدالوهاب نخستین وزیر امور خارجه است. یکی از این اسناد حکمی است که فتحعلیشاه برای انتصاب او به این منصب صادر میکند.
در این حکم به صراحت آمده که این فرد به انتظام مقام وزارت خارجه منصوب شده است. در همان زمان منابع دیگر تاریخی از جمله تاریخ «ذوالقرنین» آورده است که تا اواخر کار اصلا اسم کاری که میرزا عبدالوهاب انجام میداد وزارت نبود. اگرچه کار وزارت را انجام میداد ولی مسمی به وزارت نبود. این وضع در مورد اعتضادالسلطنه نیز صادق است.
اولینباری که در منابع از وزیر خارجه سخن گفته میشود، قبل از شروع جنگ دوم ایران و روس است و آن هم در مورد «میرزاابوالحسنخان ایلچی» هنگام ورود مازارویچ به ایران است. اما براساس جستوجوی ما در اسناد رسمی و مراسلاتی که صورت گرفته سر هنری ویلاک کاردار سفارت انگلستان در تهران طینامهای خطاب به معتمدالدوله (میرزاعبدالوهاب) ، وی را صراحتا وزیر امور خارجه خطاب کرده است.
شخصیت میرزا عبدالوهاب
در مورد شخصیت میرزا عبدالوهاب خان نیز باید گفت که این فرد از سادات معروف اصفهان بوده و اصالتا به ناحیه جهرم فارس تعلق داشته است. وی از اخلاف حکیم سلمان موسویحسینی بوده که در سال ۱۰۰۰ از سوی شاه عباس به اصفهان فراخوانده شد و از آن پس منصب و لقب حکیمباشی را برعهده گرفت.
شخص میرزا عبدالوهاب در شعر، خط و انشاء شهره بود و یک جنبش ادبی را در اصفهان پایهگذاری کرد که قصد بازگشت به سبک گذشته ادبیات را داشت. شهرت این مکتب به پایتخت قاجاریه (تهران) رسید و فتحعلیشاه او را به پایتخت فراخواند. وی از مناصبی چون منشیگری کار خود را آغاز و به مرور مدارج ترقی را طی کرد.
اهل قلم و اهل شمشیر
در کنار این امر که او از اهل قلم شمرده میشود. در چند جنگ فرماندهی جنگ را نیز برعهده داشته است و به این ترتیب همزمان با اهل قلم، از اهل شمشیر نیز بهشمار میرود. در درگیریهای شرق ایران، جاییکه فتحخان وزیر شاه منصور بعد از تسلط بر هرات با خوانین خراسان متحد میشود و قصد حمله به مشهد را دارد. طی این جریان معتمدالدوله (میرزاعبدالوهاب) به شرق فراخوانده میشود و جنگ صورت میگیرد.
با اینکه فتحخان شکست میخورد اما میرزاعبدالوهاب خان اسیر بنیادخان هزارهای میشود و جالب آنکه در همین حین که اسیر است، وظیفه خود را در امر دیپلماسی از یاد نمیبرد و طی مذاکراتی با بنیادخان میکوشد که او را وادار به تسلیم کرده و به سمت حکومت ایران متمایل کند.
هرچند که در این جریان ناچار میشوند به بنیادخان حکومت کوسویه، باخرز و غوریان را بهعنوان باج پیشنهاد کنند تا ضمن حاکمیت بر این مناطق و تبعیت از دولت ایران، میرزا عبدالوهاب را آزاد کند.
ماجرای ملاقات با ناپلئون
یکی از مسائلی که در مورد میرزاعبدالوهاب نشاط در تاریخ آورده شده، ملاقات او با ناپلئون است. ما میدانیم که پس از حمله روسیه به قفقاز ایران در پی آن بود که با فرانسه ارتباط برقرار کند. در این زمان ناپلئون بر فرانسه حاکم بود و میرزا رضا قزوینی به فرانسه میرود و در فینکنشتاین، قراردادی بسته میشود.
بعد از این هم هیات میرزاعسگرخان افشار ارومی است که بهعنوان نماینده سیاسی ایران به دربار ناپلئون میرود. در هیچیک از منابع اصلی این دوره از جمله تاریخ ذوالقرنین، معاصرالسلطانیه، ناسخالتواریخ، تاریخ نگارستان، منتظم ناصری، روضهالصفای ناصری و... نیامده است که معتمدالدوله به پاریس رفته و موفق به دیدار با ناپلئون شده است.
تنها احمد نیکوهمت با اشاره به مقاله ایرانیکا که جوادی نوشته است، آورده که این فرد به پاریس رفته و با ناپلئون دیدار کرده و البته آن مقاله ایرانیکا نیز هیچ رفرنسی در این زمینه نیاورده است. از آنجا که میرزا عبدالوهاب شخصیت مهمی بود، نمیشود که این فرد در قالب هیات همراه بوده باشد و در هیچ منبعی سخنی از وی به میان نیامده باشد. یعنی اگر در نظر بگیریم که در این زمان وی وزیرامورخارجه نبوده است، دستکم منشیالممالک بوده اما همین امر نیز در هیچیک از منابع اصلی نیامده است.
مخالفت با جنگ ایران و روس
همچنین در عهدنامه مفصل با انگلیس این شخص جزو هیات امضاکننده بوده است. از طرف بریتانیا جیمز موریه حضور داشته و از طرف ایران محمدشفیع مازندرانی صدراعظم، میرزا بزرگ قائم مقام اول، وزیر عباس میرزا و معتمدالدوله حضور داشتند که تاریخ نگارستان میگوید معتمدالدوله در عهدنامه شریکالرای بوده و در مقام دوستی با روس حضور داشته است.
البته این امر را تاریخ نگارستان آورده، اما در منابع دیگر یکی از اشخاصی که مهمترین مخالفت سرسختانه را با شروع جنگ دوم ایران و روس کرده است، همین میرزا عبدالوهابخان است. در اینجا بخشی از روضهالصفا را که به این امر اشاره دارد ذکر میشود:
«علمای متعصب و همانا کارگزاران دربار ولیعهد که بنابر بعضی از مصالح راضی به مصالحه نبودند در تقویت آن کوشیدند. علمای ایران که برحسب مذهب اثنیعشری خود را نایب امام میدانستند، از دیار عرب و عجم، همهمه و دمدمه در آوردند که اگر پادشاه ایران در این باب مسامحه کند، تکلیف ما که مروجان دین مبین و حامیان شرع حضرت سیدالمرسلینیم آن است که به اتفاق با همه عوام و خواص و اهل آفاق موافقت ورزیم و مرافقت جوییم و با سران دولت روسیه راه مراحبت (گشادهرویی) گوییم. چون عموم عوام مطیع علمای معروف به اجتهادند بر این قول اتفاق کردند. علما حکم جهاد دادند و کل دربار اطاعت کردند الا جناب معتمدالدوله علیه العالیه میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی و میرزا ابوالحسنخان ایلچیشیرازی».
میرزا عبدالوهاب هم جنبه ادبی دارد و هم جنبه عرفانی و تا حدودی دنیا گریزی و بیتوجهی به مال دنیا را از او میبینیم. در جای دیگر شاهد هستیم که هم اهل قلم است و هم اهل شمشیر و در محاسبات و ریاضیات نیز سر رشته دارد.
در مجموع یک شخص چند جنبه است، اما اگر همه اینها را کنار بگذاریم و به همین مخالفت او از جنگ ایران و روس توجه کنیم، به اهمیت این شخصیت پی میبریم. او دلیل مخالفتاش را اطلاع از توانمندیهای روسیه و ضعفهای ایران بیان میکند بنابراین مخالفت وی جنبه اصولی دارد.