دیپلماسی در فشار جهانی
مصدق خالق یک روایت
سنخیتی تمام میان دیپلماسی و نظام مدیریت کلان کشور وجود دارد و مرحوم دکتر مصدق در دیپلماسی خود بسیار موفق بود، بهقدری که توانست یک روایت از دیپلماسی در تاریخ ایران خلق کند. آلبرت تورانی در جایی میگوید: «مصدق یک استاندارد تولید کرد که بعد از او تمام کشورهایی که مسائلی مشترک با ایران داشتند، به این استاندارد توجه میکردند.» این استاندارد و روایت هنوز هم در تاریخ ایران دارای اعتبار است و در آینده نیز معتبر خواهد ماند.
قانونگرایی و عدم خشونت
دو ایستگاه از مناسبات خارجی ما در دوره مصدق در این سخنرانی مورد نظر من است. یکی دادگاه لاهه و دیگری حضور در شورای امنیت است. سپس به نظام مدیریتی دکتر مصدق بازمیگردم که شیوه و روش او در داخل چگونه بود که روی آن بنایی در تعامل با داخل ساخته و به مدل دیپلماسی وی مبدل شد.
به باور من مصدق دو ویژگی مهم داشت. نخست قانونگرایی محض و دیگری عدم خشونت. وی هرگز در برابر بریتانیا و نظامهای جهانی آن روزگار از موضع ضعف وارد مذاکره نمیشد.
وی به نرمهای حقوق بینالملل اعتقاد داشت و اگر کنار آمریکا میایستاد، نه از بابت فرصتطلبی بود، بلکه میکوشید از تمام امکانات موجود بهره ببرد. وی در تمام مدت ۲۷ ساله قدرتش از نرمهای قانون چه در داخل و چه در عرصه بینالملل تخطی نکرد.
این امر حتی در مشاجرهآمیزترین موارد نظیر انحلال مجلس هفدهم، اختیارات شاه و قانون اختیارات فوقالعاده ششماهه و یکساله نیز قانون را رعایت کرده است. دکتر عباس توفیق طی پژوهشهای حقوقی خود نشان داده که دکتر مصدق چگونه حتی در این موارد مناقشهبرانگیز نیز از قانون پیروی کرده است.
ایران در لاهه
میدانیم، زمانیکه در ۹ اردیبهشت قانون ۹ مادهای ملی کردن صنعت نفت به تصویب میرسد، خیلی زود بریتانیا به دادگاه لاهه شکایت میبرد و درخواست صدور قرار تامینی میکند و ایران را وادار میکنند که در همان وضعیتی که بود، باقی بماند. خلعید صورت نگیرد و به پیش از تصویب قانون بازگردند. در اوایل تیرماه دادگاه لاهه وارد شور میشود و این امر را میپذیرد.
به این ترتیب حکمی در این رابطه برای ایران صادر میشود اما ایران این قرار را نمیپذیرد. مهمترین دلیل ایران آن بود که طرف مورد مناقشه یک کمپانی است، نه یک دولت و دادگاه تنها صلاحیت رسیدگی به اختلافات میان دولتها را دارد. ایران مدعی میشود در صورت پذیرش این رای نقض حاکمیت ملی ایران صورت میگیرد چراکه این امر در زمره مسائل داخلی کشور است.
به چالش کشیدن بریتانیا
ایران در مهرماه بهکارکنان خارجی شرکت نفت اخطار میکند که تا یازده مهر ایران را ترک کنند. بریتانیا به منظور پیشدستی شکایتی به شورای امنیت میبرد و از آنها تقاضا میکند که ایران را متوقف کنند. مصدق با یارانش به نیویورک میروند و با استقبال فوقالعادهای مواجه میشوند. موضوعی که برای من جالب است در اینجا نه مباحث حقوقی طرح شده از سوی مصدق بود، بلکه اصول دیپلماتیکی که وی در این سفر بهکار میبرد بسیار قابلتوجه است.
او در شورای امنیت با مهارت تمام جملات را میچیند. ابتدا اصول دیپلماتیک بریتانیا را که ماهیت آن شدیدا امنیتمحور و نظامی بود، به نقد میکشد و سپس اصول خود را که شدیدا قانونمدار و منطبق بر نرمهای جهانی بود، مطرح میکند. وی در برابر تهدیدات وسیع بریتانیا حتی یکبار از زبان تهدید استفاده نکرد.
در شورای امنیت میگوید: «اگر ملی شدن صنعت نفت در ایران صلح جهانی را به خطر انداخته، پس چطور انگلستان صنایع زغال و فولاد را در آن کشور ملی کرد و هیچ دولت یا سازمان بینالمللی در مقام اعتراض بر نیامد. در واقع انگلستان که با اعزام چترباز به نواحی مجاور و متمرکز ساختن ناوگان جنگی در سواحل کشور ما، ما را تهدید میکند اما ما حتی یک کشتی جنگی در رودخانه تیمز نداریم.» من نزدیک به ۱۰۰۰ برگ سند از آرشیو وزارت خارجه و شمار زیادی از مطبوعات آمریکا و بریتانیا را واکاوی کردم و بسیار در این نشریات شاهدیم که انگلستان در حال تهدید ایران است.
در این زمان انگلستان با تکیه بر پیرویهای ترکیه از آن کشور یک ناتوی کوچک برای منطقه خاورمیانه با کارگردانی ترکیه ترتیب میدهد و بهرغم تهدیدات دائم و نزدیکی ترکیه به ایران، مصدق حتی یکبار هم زبان به تهدید نگشود و وارد بازی میلیتاریستی بریتانیا نشد، به همین دلیل در پایان در صحنه دیپلماسی جهانی مصدق پیروز این بازی شد.
دفاع از حقوق ایران
مصدق پس از به چالش کشیدن اصول سیاست خارجه بریتانیا، ادامه میدهد که «هیچ قاعده حقوق بینالملل ما را ملزم نمیکند که منابع نفتی خود را تحت قیمومیت، نظارت و اختیار شرکتهای خارجی قرار دهیم و ما در اینباره با هیچ دولت دیگر حاضر به مذاکره نیستیم. نفت ایران مانند خاک، رودخانهها و کوههای ایران جزو حاکمیت ایران است و ایران از شورای امنیت میخواهد که شکایت انگلستان را از دستور کار خود خارج کند و تنها مسالهای که در این میان باقی میماند آن است که باید غرامت پرداخت کنیم و ما پرداخت خواهیم کرد و آن را در قانون آوردهایم.» به این ترتیب مصدق هیچ امکانی برای بازی رقیب خود باقی نمیگذارد و ایران در شورای امنیت پیروز میشود.
بهویژه نمایندگان کشورهایی که دارای موقعیت مشابه ایران بودند مانند هند و مصر بسیار از ایران هواداری کردند. او مرد تلویزیونهای آمریکا شد و در همان سال مجله تایم مصدق را بهعنوان چهره سال ۱۹۵۱ برگزید. وی مدت ۴۶ روز در آمریکا حضور داشت اما کوچکترین کاری انجام نداد که بهعنوان آتو برای رسانهها قابل استفاده باشد. این درحالی بود که همه در انتظار چنین چیزی بودند.
پیروزی در دیگر دادگاهها
از آنجا که شورای امنیت قطعنامه صادر کرد که این امر بار دیگر به دادگاه لاهه ارجاع داده شود، در لاهه رای قطعی صادر شد که دادگاه در صلاحیت خود رسیدگی به این پرونده را نمیبیند چراکه این دعوای بین یک کمپانی و یک دولت است و جالب آنکه قاضی انگلیسی که رئیس دادگاه بود اما چون کشور خودش طرف دعوا بود معاونش جایگزین وی در ریاست به منظور رسیدگی به این پرونده شده بود نیز به نفع ایران رای میدهد.
به این ترتیب مشخص است که مصدق تا چه میزان موفق شده است که این بازی حقوقی را به پیش ببرد. در تابستان ۱۳۳۱ ایران با درایت و صبوری تمام موفق میشود این تحریم سیاسی، حقوقی و اقتصادی دنیا را بشکند. از زمستان سال ۳۱ فروش نفت ما شروع میشود و کشتیها در بنادر ایران برای بارگیری نفت پهلو میگرفتند. تنها یک کشتی یعنی رزماری را در بندر عدن توقیف کردند و چون آنجا مستعمره بریتانیا بود، دادگاه آنجا به نفع شرکت نفت رای میدهد.
با این همه کشورهای مختلف جهان به خرید نفت از ایران ادامه میدهند. بریتانیا بار دیگر به دادگاه ژنو شکایت میکند تا شاید امتیازات از دست رفته را بازپسگیرد ولی این دادگاه نیز به سود ایران حکم صادر میکند و این سومین محکمه حقوقی معتبر جهانی بود که به سود ایران رای میداد.
چهارمین دادگاه، دادگاه ژاپن بود که در ادامه به استمرار خرید نفت از ایران ازسوی ژاپن انجامید. به این ترتیب مصدق در چهار محکمه حقوقی صرفا با اتکا به قانونگرایی و عدم خشونت موفق میشود که حریف قدرتمند خود را شکست دهد.
تعامل در داخل و خارج
فعالیتهای مصدق بهعنوان یک روش باید مورد استفاده قرار گیرد. با آنکه قانون تصریح کرده بود که هتاکان مورد پیگرد قرار گیرند، وی زمانیکه به قدرت رسید، به رئیس پلیس نوشت: «هرکس به من هتاکی کرد و حتی تهمت زد شما اجازه توقیف او را ندارید.» وی مبارزه جدی با فساد اقتصادی را از دانه درشتها یعنی شاهزادگانی آغاز کرد که مقاطعهکار بودند و کوشش کرد از آنان مالیات دریافت کند.
همین روش رهبری صحیح در داخل زمانی که در تعامل با دنیا در دیپلماسی انعکاس مییابد، در زمانیکه نظم جهانی تابعی از سرکوب بهویژه سرکوب رهبران آزادیخواه جهان بود اما نتوانستند حریف مصدق شوند. زمانیکه تحریم نفتی با تلاشهای مصدق و اطرافیانش شکسته شد، کلید کودتا در واشنگتن و لندن خورد.