خاطرات نفتی هویدا
روز چهارشنبه ۲۳ دسامبر ۱۹۶۴ مذاکرات کمیته کارشناسان آغاز شد. در این جلسه نمایندگان کنسرسیوم کمی از حرفهای خود صرفنظر کرده، عقب نشسته بودند. در پیشنهاد جدید خود در مورد داوری هم تجدیدنظر بهعمل آورده بودند ولی در جای دیگر این نظر خود را به شکل دیگری گنجانده بودند که نتیجه آن همان شناختن حق یکجانبه از طرف آنان بود.
جلسات دیگری هم تشکیل شد و هربار صراحتا به آنها یادآوری شد که ایران نمیتواند زیر بار اینگونه ترتیبات یکجانبه و غیرمنصفانه برود و منافع و موقعیت خود را برای سرتاسر مدت قرارداد نسبت به دعاوی که پیشبینی آن در وضع حاضر ممکن نیست، به مخاطره اندازد. حالا یکی از مدیران نفت به عکس معتقد است که پیشنهاد کنسرسیوم در مورد حکمیت به هیچوجه وضع ما را تضعیف نمیکند و بهقدری در این عقیده راسخ است که میگوید حاضر است با هر مشاور حقوقی دیگر موضوع را مورد بحث قرار دهد و او آماده شرط بستن هم شد چون عقیده داشت که نظر او حتما مورد تایید قرار خواهد گرفت.
چهارشنبه شب بود که من به نجمآبادی و موحد تلفن کردم که فردا باید برای مذاکره و مشورت با کارابیبر، مشاور حقوقی بینالمللی به پاریس بروند.
دفاع کنسرسیوم از نظریه خود
روز پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۱۹۶۴ در جلسهای که فلاح، پیچ و پاتینسون هم در آن شرکت داشتند شرکت کردم. کنسرسیوم کماکان در نظر خودش درباره حکمیت راسخ است و به شکل دیگری از آن دفاع میکند.شب پنجشنبه ۲۴ دسامبر یعنی شب کریسمس نجمآبادی و موحد را به پاریس فرستادم. فردای آن روز جمعه ۲۵ دسامبر مطابق با چهارم دی ماه ۱۳۴۳ به من اطلاع دادند که کارابیبر تمام نظرات را قبول کرده و حتی طبق گزارش آنها کارابیبر «از ما هم دوآتشهتر» بوده است. کارابیبر گفته بود مطالب ایران بهقدری معقول است که تصور نمیکند قبولاندن آن به کنسرسیوم کسی را با اشکال روبهرو کند.
شرح جریان ملاقات و مذاکرات پاریس
روز شنبه ۲۶ دسامبر فلاح در اتاق من بود که نجمآبادی و موحد پس از ملاقات با کارابیبر از پاریس برگشتند و جریان را به من مفصل اطلاع دادند. نجمآبادی و موحد میگویند حالا مرتب از تهران تلکس میرسد که نتیجه مذاکرات و اوضاع مخابره بشود. نجمآبادی و موحد قسمت تلکس هتل را اشغال کرده بودند و فروزان پای تلکس نشست و مذاکرات حضوری با تهران را آغاز کردند.
هر سه نفر آنها به من گفتند که با وجود آنکه سعی کردهاند جوابهای قانعکننده و به اندازه کافی روشن بدهند که دیگر محتاج توضیحات اضافی نباشد ولی متاسفانه این نحوه تماس با تهران دارد کم کم گرفتاری زیاد برای آنها پیش میآورد.
در اینجا بیمناسبت نیست که به خصوصیات موحد و فروزان اشاره کنم. موحد اطلاعات ادبی خوبی دارد و در مسائل حقوقی هم وارد است و متون حقوقی را خوب ترجمه میکند ولی نمیدانم کدام یک از این خصوصیات او بر دیگری میچربد و سفرنامه ابنبطوطه را هم که ترجمه کرده، خواندم و به هر صورت شخصی است مطلع. فروزان هم در آن ایام در میان دو تمایل و نظر مردد بود و نمیدانست کدام تمایل و نظر را تایید کند.
باز هم نظرات ما را قبول نکردند
به هر حال روز دوشنبه ۲۶ دسامبر در اداره کنسرسیوم جلسهای بود ولی دیدم بازهم نظرات ما را آنها قبول نمیکنند، فکر کردم بلافاصله برای عرض گزارش حضوری به تهران برگردم. صبح یکشنبه در اتاق من جلسهای برگزار شد.
نظر فلاح این بود که حالا زود است به تهران برگردیم چون طرح دیشب کنسرسیوم به نظر او طرح نهایی نیست و نظر کنسرسیوم هم هنوز معلوم نشده است مثل اینکه اطلاعات خصوصی داشت. بعد من به سفارت ایران رفتم. روز دوشنبه ۲۸ دسامبر گروه کارشناسان را به سفارت احضار کردم.
در آنجا بحث شدیدی بین نجمآبادی و پیچ راجعبه مساله قیمت نفت خام گچساران درگرفت و نجمآبادی به او گفت که به نظر وی ایران میتواند این موضوع را به داوری بکشد.پیچ با نهایت عصبانیت گفت که تا به حال در تمام مدت خدمتش در صنعت نفت حرف بیربطی مثل این حرف نشنیده است.
در اینجا اردشیر زاهدی سفیر ما در آمریکا حرف او را قطع کرد و با عصبانیت خطاب به پیچ گفت که اجازه نمیدهد نسبت به نجمآبادی با این لحن صحبت کند و تقریبا عذر او را خواست و چند دقیقه بعد پیچ و پاتینسون سفارت را ترک کردند.