نانواخانه بزرگ دولتی!
از جمله دستاوردهای پژوهش در زمینه اقدامات میلسپو، انحلال وزارت خواربار، تشدید انحصار محصول گندم و جو، نظارت بر جمعآوری غله، امور نانواها، توزیع نان و آرد و... بود. در دوره پهلوی اول، جمعآوری و ذخیره گندم و جو از وظایف اساسی دولت به شمار میرفت و در سراسر کشور به این وسیله، نان مردم تامین میشد. پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ماه ۱۳۲۰ و اخراج رضا شاه از ایران، کلیه ادارات دولتی در شهرستانها مختل شد و از نظارت بر انباشت و ذخیره غلات، هنگام برداشت و خرمن محصول در این دوره کاسته شد، بهطوری که سیلوهای سر به فلک کشیده، خالی از گندم شدند.
از عوامل مهم کمبود گندم، حضور متفقین در ایران بود که موجب افزایش مصرف گندم شده بودند. اگرچه متفقین مدعی بودند احتیاجات شان از خارج تامین میشود، اما چنین ادعایی صحت نداشت. گزارشهایی مبنی بر دخالت آنها در قاچاق کالا دیده میشود.
دولت شوروی، منطقه آذربایجان را که از مهمترین مناطق غلهخیز کشور بود، تحت اشغال خود درآورده بود و نه تنها اجازه صدور غله این منطقه را به سایر نقاط کشور نمیداد، بلکه غله آذربایجان را برای رفع احتیاجات نیروی خود به کار گرفت یا به روسیه حمل میکرد و تنها مقدار اندکی را در ازای پرداخت پول به خود دولت ایران میفروخت.
علاوه بر این، به موجب پیمان اتحاد سهگانه، کلیه وسایل حملونقل زمینی و راهآهن ایران، در اختیار متفقین قرار گرفت؛ در نتیجه، خواربار و از جمله گندم، به خوبی انباشت، تمرکز و توزیع نمیشد و کمبود گندم که قسمت عمده خوراک مردم را تشکیل میداد در بیشتر نقاط کشور بروز کرد.
بحران خشکسالی
عوامل طبیعی، در روند بحران اقتصادی این دوره نیز موثر بود. خشکسالی از شهریور ۱۳۲۱ تا اواخر همین سال، به اوج خود رسید. به دلیل ناامنی و راهزنی بعد از شهریور ۱۳۲۰، زارعان و مالکان از جمعآوری کافی محصول خود باز ماندند و موفق به کشت نشدند؛ مشکل دیگر نیز این بود که راه صدور غله گشوده بود و به خصوص از مناطق شمال و غرب ایران، مقادیر زیادی برنج، گندم و احشام خارج میشد که موجب مضیقه شدید و قحطی در کشور شد.
در ایران، به این دلیل که نان قوت اصلی مردم را تشکیل میداد، کمبود گندم تاثیر شدیدی در معیشت مردم داشت. در مورد مساله نان، باید اشاره کرد که برخی از نانواها، با فروش سهمیه آرد گندم خود در بازار سیاه و افزودن مواد دیگر به آن، به این معضل بزرگ دامن میزدند.
اقداماتی که برای جلوگیری از احتکار گندم صورت گرفت، موجب بهبودی اوضاع نشد و دولت برای کنترل این وضع، مجبور شد به جیرهبندی نان اقدام کند. انتظار میرفت نان جیرهبندی که بیشتر مردم شهرنشین به آن وابسته بودند، از کیفیت بالایی برخوردار باشد، اما از مرغوبیت این گندم در مسیر دروگر، مامور حملونقل، آسیابان و نانوا، به میزان زیادی کاسته میشد. مخلوط کردن آرد گندم و جو، رسما مجاز شناخته شده بود اما مقدار لازم آرد گندم وارد ترکیبات نان نمیشد بلکه ارزن و دانه خشخاش به آن اضافه میشد.
خاطرات میلسپو
میلسپو در اثر خود یعنی «آمریکاییها در ایران»، به خاطرات خود در دوره دوم ماموریتش نیز میپردازد و به بحران نان و اقدامات اصلاحی خود در مهار این بحران بهطور خلاصه اشاره کرده و در پایان، به نحوه برخورد دولتهای آمریکا، انگلیس و شوروی با هیات مالی میپردازد.
کتاب «شترها باید بروند» و همچنین مجموعه نامهها و گزارشهای خصوصی بولارد، وزیر مختار سفارت انگلستان در تهران، اطلاعات مهمی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و اقدامات انجام شده از سوی کشورهای متفق در ایران به دست میدهد.
وی در بیان اوضاع داخلی ایران در این دوره، به اقدامات میلسپو در زمینه حل بحران نان بهصورت مختصر و گذرا اشاره میکند. اهمیت نامههای او به حدی بود که در هیات دولت انگلستان بررسی میشد.
دستاوردهای میلسپو
میلسپو، پس از ورود به ایران، آییننامهای برای جمعآوری مازاد محصولات غله مالکان صادر کرد. طبق این آییننامه، در تمام روستاها و املاک مزروعی کشور، بهره مالکانه گندم، جو و ذرت، متعلق به دولت بوده و مالکان هر روستا یا ملک مزروعی، موظف بودند بهره مالکانه تعیینشده را به وزارت خواربار تحویل دهند. قیمت گندم، به استثنای نقاط مرزی و بعضی نقاط که وزارت خواربار معین میکرد، هر تن، ۳ هزار ریال و بهای جو و ذرت، سهپنجم قیمت گندم بود.
میلسپو در راستای تلاش برای حل بحران نان، دست به اقدامات مهمی زد، اما نتیجه آن مثبت و موثر نبود و همچنان نارضایتی مردم نسبت به وضع موجود باقی ماند. عواملی در عدم موفقیت میلسپو در زمینه حل این بحران دخیل بود؛ میلسپو در دوره دوم ماموریت خود در ایران، فردی۶۰ ساله بود که در این سن باید ناظر بر جریان امور باشد و به هدایت ارگانها بپردازد؛ اما میلسپو بهدلیل اختیارات گستردهای که خود وی درخواست کرد، با وظایف و مشغله فراوانی مواجه شد و از آنجا که شخصیتی سختگیرانه داشت، اصرار میورزید کارها و اقدامات بهدست خود وی صورت گیرند.
در چنین شرایطی، کارها بهطور منظم و اصولی پیش نرفت و نتیجه مطلوب نیز حاصل نشد. تاسیس نانواخانه بزرگ دولتی، بهدلیل عدم نظارت کارآمد و فرسودگی دستگاههای آن، همچنین قانون جلوگیری از واردات آزاد گندم و جو به تهران، برای مبارزه با تشکیل بازار سیاه و احتکار غله، که برای رفع نیازمندی مردم بیبضاعت صورت میپذیرفت، به دلیل نبود قدرت اجرایی و کنترل مناسب موفق نبودند و همچنان قاچاق کالا دیده میشد. بنابراین، مردم عادی که برای مصارف خود گندم وارد میکردند، از این قانون بیشتر متضرر شدند.
در ۱۳۲۲ همراه با فراوانی محصول گندم کشور، تصمیم میلسپو برای خرید مازاد گندم از زارعان، در مناطقی مانند کردستان و آذربایجان که محصول غله فراوانی داشت، قابل اجرا بود، اما در مناطق دیگر، مازاد فراوانی در دست زارع باقی نمیماند و این دستور موجب نگرانی آنان شد.
از عوامل بسیار مهم دیگر در ناکامی میلسپو برای حل بحران نان، حضور دولتهای متفق در ایران بود که از موضع سخت آمرانه، به جمعآوری و خرید کلی غله میپرداختند و بهخصوص، اشغال آذربایجان توسط شوروی که این بخش حاصل خیز ایران را تحت اشغال خود درآورده و گندم این منطقه را یا به مصرف ارتش خود میرساند یا بدون اینکه وجهی در قبال آن به دولت ایران بپردازد، به روسیه منتقل میکرد و در مواقعی که مقداری از گندم آذربایجان را به دولت ایران تحویل میداد، در مقابل آن پول هم دریافت میکرد.
علاوه بر این موارد، عدم دسترسی به وسایل حملونقل کافی و عدم حمل صحیح و به موقع غله، باعث شد، میلسپو نتواند برای رفع مشکل نان، گام مهم و موثری بردارد. ضمن آنکه آمریکا نیز با استفاده از امکانات حملونقل ایران به ویژه راهآهن شمال به جنوب، به شوروی غله ارسال، و به اعمال شوروی در شمال ایران به دیده اغماض مینگریست؛ طبیعتا میلسپو بهعنوان مستشار مالی آمریکایی نمیتوانست خارج از دستورات کشور متبوعش عمل کند.
ضمن اینکه مواضع میلسپویی که در ۱۳۰۱،برای حل مشکلات مالی به ایران آمد با میلسپویی که در ۱۳۲۱، به ایران وارد شد، متفاوت بود. در دوره اول، هنوز مقاصد آمریکا در ایران چندان واضح نبود، ولی در دوره بعد، تلاشهای آمریکا برای نفوذ در ایران و حفظ منافع خود کاملا آشکار شد و میلسپو نیز نمیتوانست خارج از آن منافع عمل کند.
- بخشی از یک تحقیق به قلم کریم سلیمانی و جمیله عزیزخواه مندرج در مجله مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ، سال سوم، شماره دوازدهم، تابستان ۱۳۹۱.