روابط ایران و کمالیون
حالیه در همه جای عثمانی همه روز پروتست(اعتراض) میکنند و نمایشات برای خروج قشون اجنبی میدهند و در روزنامههای محلی هم که سابقا این قبیل مسائل سانسور میشد عجالتا آزادانه درج میکنند.» هرچند که گزارشهای بعدی خبر از مخالفت متفقین با این وضعیت و در نهایت اشغال استانبول از سوی نیروهای متفقین و انتصاب مجدد احمد فرید پاشا میداد که در نتیجه آن از نفوذ حزب اتحاد و ترقی کاسته و در اجزای دربار تغییراتی حاصل شد اما برآیند همه این اتفاقات باز هم به نفع مصطفی کمال پاشا بود بهطوریکه مشاورالممالک در آخرین گزارش خود در اینباره مینویسد: «جمعیت کثیری از اسلامبول فرارا به آناطولی رفته و به مصطفی کمال پاشا ملحق شدند.»
تاکید گزارشهای ارسالی بر لزوم مذاکره با کمالیون
مقامات ایرانی که در این برهه خود نیز بهدلیل وضعیت متغیر حکومت ایران - سقوط کابینه سیدضیاء - شرایط چندان تثبیت شدهای نداشتند، در مرزهای شمال غربی ایران از سه جهت احساس خطر میکردند: تحرکات نظامی کمالیون، اتحاد دولت بلشویکی شوروی با آنها و نیز تحرکات نظامی اسماعیل آقا سمیتقو رهبر کردهای عشایر عثمانی که علاوه بر اینکه در پی نابسامانی حاصل از جنگ اول جهانی بخشهای وسیعی از مناطق غربی دریاچه ارومیه را تحت اختیار گرفته بود، حالا برای این ترکهای جوان حکم ابزاری را داشت که برای بیرون راندن متفقین هرازچندگاهی دست اتحاد به سویش دراز میکردند.
از این برهه به بعد دیگر تنها قدرت گرفتن مصطفی کمال پاشا در آناتولی اهمیت نداشت، بلکه نکته حائز اهمیت احتمال تهدید مرزهای ایران از جانب وی پس از تثبیت قدرتش بود تا جایی که منشورالملک با ابراز نگرانی از احتمال چنین تهدیدی از وزارت امور خارجه ایران خواست که فورا نمایندهای را نزد کمال پاشا بفرستد: «...عجالتا مصطفی کمال پاشا با اردوی خود در قارص است [و] بدون تردید پس از فراغت از کارهای ارمنستان و گرجستان، حدود ایران را تهدید خواهد کرد... اولیاء دولت باید با کمال عجله، حدود آذربایجان ایران را محکم، فورا یک نفر نماینده نزد کمال پاشا فرستاده، از نیات او آگاه...» شوند.
باید متذکر شد در این مقطع کمالیون نیز بنا به دلایل مختلف از جمله به رسمیت شناخته شدن از جانب یک کشور همسایه خود بر این ارتباط تاکید و حتی عجله بیشتری برای آن داشتند بهطوریکه در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۰ از کارگزاری ماکو به وزارت خارجه گزارش شد که طاهربیک نامی آمده «میگوید از طرف عثمانیهای آناطولی به سمت نمایندگی مقیم معین شده...» اما وزارت امور خارجه متذکر شد که «اگر دولت آنگورا (آنکارا) نماینده معین میکند باید به اولیاء دولت معرفی نماید.» و از طرف وزارت امور خارجه از کارگزاری تبریز خواسته شد که به اقبالالسلطنه، حاکم ماکو، ابلاغ شود که دولت هیاتی معین کرده که از راه تبریز و ماکو عازم آنکارا میشوند و به کاظم پاشا پیشنهاد دهد که خوب است حکومت آنکارا هم نمایندگان خود را به ایران بفرستند تا باب مناسبات دوستی باز شود.
منبع: روابط ایران و ترکیه از سقوط دولت عثمانی تا برآمدن نظام جمهوری (۱۳۰۲-۱۲۹۷ شمسی)
کاوه بیات، انتشارات: پردیس دانش، چاپ اول: ۱۳۹۴