کاشف نفت در قصر شیرین
نخستین مسافرت علمی وی بلافاصله بعد از پایان تحصیلات او بود که به انگلستان، بلژیک، آلمان، اتریش و اسکاندیناوی رفت و نتیجه آن دو کتاب «تحقیق درباره زمینهای کرتاسه اسکاندیناوی» و «زمینشناسی بوهم» است. دمورگان پس از آن به کشورهایی همچون هند، مالاگا، قفقاز و چین سفر کرد تا اینکه در سال ۱۸۸۹ مامور ایران شد و تا ۱۸۹۱ در ایران ماند. در همین سفر بود که پنج کتاب در ۹ جلد درباره جغرافیا و زمینشناسی، باستانشناسی و زبانشناسی ایران نوشت که از آن میان دو جلد «مطالعات جغرافیایی» و یک جلد «زمینشناسی» مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفت.
دمورگان؛ کاشف نفت در کوههای زاگرس
او بعد از پایان تحقیقات خود در قفقاز در سال ۱۲۸۶ از سوی وزارت آموزش عمومی فرانسه رسما مامور شد به ایران بیاید تا در مورد موضوعات جغرافیایی، زمینشناسی، زبانشناسی و مردمشناسی تحقیق کند. او به تهران آمد و از آنجا به مازندران، گیلان و به تالش رفت تا گویشهای آنها را مورد بررسی قرار دهد. او سپس برای مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی به کردستان و لرستان رفت و نخستین کسی بود که در سال ۱۲۷۱ به وجود نفت در قصر شیرین در کوههای زاگرس پی برد. او ماموریت خود را برای دولت فرانسه کامل کرده بود و این ماموریت را از روی دوستی با دولت ایرانانجام داد.
در آغاز نه دولت ایران و نه دولت فرانسه به آن توجهی نشان نداد، اما سر انجام در سال ۱۲۸۱ بهرهبرداری از نفت منطقه به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی انگلیسی آغاز شد. دمورگان به فرانسه بازگشت و برای انجام ماموریتی به مصر رفت و تا ۱۸۹۷ در آن کشور ماند و ازسوی اداره باستانشناسی، به تحقیق درباره تمدن و تاریخ مصر پرداخت. او در بازگشت به فرانسه تعداد زیادی شیء را با خود به کشورش برد و بعضی از آنها را به آتلیه سن ژرمن اهدا کرد. او ۶۲۰ عکس، سه نقشه ایران و نقشهای کامل از شمال ایران و نقشهای هم از کردستان تهیه کرد. دمورگان تصمیم داشت به ایران بازگردد و مطالعات خود را در بخشهای جنوبی و شرقی ادامه دهد. اما در این زمان برای مدیریت موقت سازمان آثار باستانی مصر دعوت شد و از سال ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۷ در این مقام باقی ماند. در تمام این مدت علاقه شخصی دمورگان به دوران ماقبل تاریخ بود و میتوان او را پدر باستانشناسی ماقبل تاریخ مصر دانست.
تالیفات یک باستانشناس فرانسوی
وی بار دیگر در فوریه سال ۱۲۷۴ ه.ق بهعنوان رئیس هیات علمی به ایران آمد و بعد از عقد قرارداد با حکومت ایران در شوش مستقر شد و به تحقیقات باستانشناسی ادامه داد. دمورگان داستان حمل اشیای عتیقهای را که در شوش یافته و به فرانسه برده بود در جزوه بسیار مختصری منتشر کرد که در ایران با عنوان «سفرنامه دمورگان» منتشر شد. دمورگان در این سفر ۱۱ سال یعنی تا ۱۹۰۸ در ایران ماند. دمورگان از ۱۹۰۹ شروع به تالیف آثاری کرد که نتیجه و تبلور همه مطالعات قبلی اوست. از مهمترین آنها «اولین تمدنها» و «درباره ملتها» است. علاوه بر کتابهایی که در فاصله ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ درباره ترکیه و مشرق زمین نوشته به نظر میرسد از آخرین و مهمترین آثار او کتاب «بشریت قبل از تاریخ» و تحقیقات او درباره اصل و منشأ تمدنها است. آثار دمورگان دو دستهاند؛ یکی آنها که جنبه جمعآوری اسناد و مدارک دارد و دسته دیگر آثاری است که بر پایه اسناد و مدارک جمعآوری شده قبلی دمورگان تالیف شده است. کتاب «مطالعات جغرافیایی» از جمله آثار دسته اول است که پژوهشگران و جغرافیدانان بسیاری از مطالب آن سود جستهاند. در این گزارش به بخشهایی از این اثر ارزشمند اشاره میکنیم.
ایران کشوری با تهاجمات و مهاجرتهای زیاد
دمورگان در مقدمه کتاب «مطالعات جغرافیایی» مینویسد: «منظور من از شناسانیدن نتایج مسافرتم به ایران، بیان مشقات و آلام و همچنین موانع و مشکلات بیشماری که من باید برای بهتر هدایت کردن هیاتم از میان بردارم، نیست. من در انتشارات خود از شرح ماجراهای شخصی چشمپوشی کامل خواهم کرد و فقط از مسائل علمی و کشفیاتی بحث خواهم کرد که به من اجازه خواهند داد دوره جدیدی را در این مملکت که سابقا به زحمت معروف بود و من بنا به دعوت جناب آقای وزیر معارف در سپتامبر ۱۸۸۹ به معیت هیات علمی بدانجا اعزام شدهام، بیاغازم.» وی درباره ساکنان ایران زمین میآورد: «به مانند تقریبا همه کشورهای آسیا، ایران، در خاک خود تهاجمات و مهاجرتهای زیادی دیده است؛ بعضی توسط اقوام، بهصورت گروهی، مانند ایلات ترک اتفاق افتاده و چندسالی ادامه یافته است، بعضی دیگر توسط گروهها یا دستههای منزوی، مانند اسرائیلیها، کلدهایها که هرکدام جداگانه و بدون اغتشاش در وضع سیاسی مملکت پیش آمد کردهاند... امروز ایران شامل مردمی است که با وضوح بسیار به سه دسته بزرگ بشریت متمدن آریاییها، تورانیها و سامیها مربوط میشوند.»
دمورگان با اشاره به گروه آریایی مینویسد: «به این خانواده به معنی دقیق کلمه کردها، لرها، افغانها، مازندرانیها، گیلکی، طالشیها و بالاخره ارمنیها ملحق میشوند. ایرانیانی که من بعدا خصائصشان را خواهم گفت، ساکن مرکز و جنوب فلات و در کوههای بندرعباس، در بوشهر و شیراز و اصفهانند. در شمال رشته کنارهای ایران از سمت مازندران حد آنها را تشکیل میدهد؛ کوههای مشهد، آنها را از سمت ترکمنستان محدود میسازد و بین همدان و قزوین و آذربایجان مرز آنها با مرزهای تورانی اشتباه میشود. محقق است که این حدود قطعی نیستند و ایرانیها در حالی که حاکم و آقای سیاسی مملکتند در تمام ایالات تشکیل مراکزی داده، مخصوصا به همین دلیل است که آنها را در شهرها میبینیم.»
مازندرانی صیادی ماهر و هیزمشکنی زبردست
دمورگان پس از برشمردن اقوام ایرانی و توضیح مختصر درباره هر یک از آنها و همچنین ذکر تاریخ سرزمین ایران به جغرافیای شهرها و مناطق مختلف ایران میپردازد. در این بخش درباره مازندران مینویسد: «مازندران یا طبرستان منطقهای است که بین سواحل خزر در شمال، ایالت استرآباد در شرق، ایالت تهران و قزوین از جنوب و گیلان از مغرب قرار گرفته است. مرزهای آن عبارتند از خط مصنوعی که از دریای خزر نزدیک گردمحله شروع شده به کوههای البرز میپیوندند: در جنوب حد تقسیم آبهای رشته جبال اصلی و در مغرب رودخانه میان رود.» او در بخش دیگری مینویسد: «در مرز مازندران و ایالت استرآباد، در محل سابق هیرکانیها، جنگلهای بلند عالی و تحسینآمیزی، شاید هم زیباترین جنگلهایی که ممکن است بدون خروج از جاده بزرگ اصلی دید، وجود دارند.» دمورگان درباره سکنه مازندران و اشتغال آنها مینویسد: «مازندرانی صیادی ماهر و هیزمشکنی بسیار زبردست است. او به کشاورزی پرداخته و بسیار پرتوان است. به جنگیدن علیه حیوانات خطرناک مانند ببر، خرس و خوک وحشی عادت دارد. سابقا با ترکمنها در جنگی دائمی بوده و شجاعتی در خود نگهداشته که در دیگر مناطق ایران کمیاب است.» این مستشرق فرانسوی دوازدهم ژوئن سال ۱۹۲۴ از دنیا رفت.