فیلمهایی که ساخته نشد!
در واکنش به اشغال کشور، نیروهای بومی در مناطق مختلف ایران بهصورت خودجوش در برابر قوای متجاوز روس، انگلیس و عثمانی قرار گرفتند و توانستند با مقاومتهای پراکنده اما موثر روند تسلط قوای خارجی را دچار اختلال کنند، این تلاشها در شمال ایران به پیدایش نهضت جنگل، در آذربایجان به رویش قیام شیخ محمد خیابانی، در جنوب به جنبش تنگستانیها و دشتستانیها و در شرق به پایداری کلنل محمدتقی خان پسیان و چند جریان فرعی دیگر انجامید.
تجربه مقاومت ملی در دوران جنگجهانی اول به بخش مهمی از خاطره جمعی مبارزه ضداستعماری در ایران تبدیل شد. خاطرهای که در شکلگیری اندیشههای سیاسی جریانهای فکری سده گذشته نقشآفرینی موثری داشته است. با این حال اشغال کشور توسط بیگانگان، نتایج هولناکی در سطح اقتصادی و اجتماعی به همراه داشت، بهگونهای که ایران، به اندازه دولتهای درگیر، از جنگ جهانی اول متضرر شد. جنگجهانی اول برای مردم ایران مصائب و آلام زیادی بههمراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماریهای فراگیر نظیر آنفلوآنزا و وبا مردند، بسیاری زندگی خود را در اثر عملیاتهای نظامی متجاوزان از دست دادند یا خسارت جسمی دیدند. در میان دهها گزارش و تحلیل از ابعاد این فاجعه ملی میتوان به گزارش جان فوران اشاره کرد که معتقد است: «جنگجهانی اول تاثیر مخربی بر اقتصاد ایران داشت. ارتشهای متخاصم محصولات کشاورزی و دامی و خود دامها را مصادره میکردند. شبکه آبیاری ویران شد، دهقانان را به زور به جادهسازی و سایر بیگاریهای نظامی وا میداشتند و روستاها خالی از سکنه شد. ایران تا 1925 به سطح تولید کشاورزی ما قبل خود برنگشت... اوج مشکلات زمستان 1918 بود که قحطی شدیدی بروز کرد و بنابر برآوردها تلفات انسانی ناشی از قحطی بین یک صدهزار تا 2 میلیون نفر بود.»
در این میان شاید فاجعهبارترین رویداد، قحطی بزرگ بود که در 1296 ق / 1917 م اتفاق افتاد و دو سال طول کشید. در آن ایام به دلیل نابودی زیرساختهای کشاورزی کشور توسط اشغالگران و غارت محصولات غذایی کشور، قحطی بزرگی در مناطقی از غرب تا شرق پدید آمد. محمدقلی مجد که پژوهش وسیعی درباره این رویداد کرده، معتقد است که قحطی بزرگ، فاجعهبارترین رویداد تاریخ ایران بوده و تاثیرات مخربتری از حمله مغول داشته است. از تبعات مهم قحطی بزرگ، شیوع ناامنی فراوان در کشور بود.علاوه بر آن در بخشهایی از کشور حضور قوای خارجی به جنگهای فرقهای و مذهبی دامن زد که تلفات جانی و مالی فراوانی را برای این مناطق بهویژه غرب کشور بهبار آورد.
رویداد ویرانگر جنگ جهانی اول، به تدریج از سوی اندیشمندان و هنرمندان با واکنشهای متفاوتی مواجه شد که در این میان بازتاب در خور توجهی در ادبیات ایران بهویژه شعر پیدا کرد و شاعران ایرانی از جمله ادیب پیشاوری، عارف قزوینی، میرزاده عشقی، وحید دستگردی و بهار بهعنوان بخشی از بدنه فکری و فرهنگی جامعه، شرایط اجتماعی ایران در ایام جنگ را به منصه ظهور گذاشتند. نمونهای از تحلیل اوضاع آن عصر در شعر ملکالشعرای بهار خطاب به آخرین شاه قاجار مشاهده میشود که دربرابر قوای بیگانه چارهای جز مقاومت را طرح نمیکند.
«در کشور تو اجنبیان را کار جز انقلاب و فتن نیست
بیدادها کنند و کسی را یکدم مجال داد زدن نیست
هر سو سپه کشند و رعیت ایمن به دشت و کوه و دمن نیست»
روزگار پرمحنت مردم در زمان جنگجهانی اول در رمان دختر رعیت نوشته محمود اعتمادزاده اینگونه بازنمایی شده است: «جنگ؛ بر آشفتگی اوضاع ایران بسیار افزود. دولت ناتوان و درمانده ایران اعلام بیطرفی کرد و با فاتالیسم (تقدیرگرایی) خاص شرقی دست روی دست نشست. مرزها باز بود. از جنوب و شمال و غرب سپاه بیگانه در ایران فرو ریخت...آشوب و گرانی و وحشت مردم را سخت میفشرد.» اعتمادزاده که خود در آن ایام در شمال ایران میزیست، در توصیف وضعیت بحران ارزاق عمومی در جایی دیگر از رمان مینویسد: «برنج گران و کمیاب بود، نفت پیدا نمیشد. شبها مردم شمع روشن میکردند... قحطی هنوز کامل نبود، ولی چه بسیار خانههایی که در آن به زحمت یک وعده غذا میخوردند. مردم خردهپا، بهخصوص، سخت در فشار بودند. در بازار و مسجد و سر رهگذر قیافههای زرد و لاغر، با چشمان گرسنه و بینی تیر کشیده پیش میآمدند و غذا میخواستند.»
پس از سقوط سلسله قاجار و ظهور رضاخان، به تدریج نوع بازنمایی از وقایع جنگ جهانی اول تغییر یافت. به قدرت رسیدن پهلوی اول با سرکوب نهضتهایی نظیر نهضت جنگل همراه بود که خود توسط مبارزان ضداستعمار در واکنش به جنگ جهانی اول پدید آمده بودند. از این رو در عصر پهلوی اول همواره بازنمایی رویدادهای مرتبط با جنگ جهانی اول به شکل محدود و گزینشی انجام میشد و در این ایام، تنها قالب ادبی رمان تاریخی به موضوعات این دوره تاریخی توجه داشت.
اگرچه پیدایش سینما در ایران به 1309 باز میگردد؛ اما عملا این سینما تولید انبوه خود را از دهه 30 آغاز میکند. بررسی دقیق سینمای قبل از انقلاب از دهه 30 تا سال 1357 نشان میدهد که در این ایام حتی یک فیلم با موضوعیت وقایع جنگ جهانی اول ساخته نشده است. این بیتوجهی مطلق در نوع خود و در مقایسه با سینماهای ملی مشابه که تجربه جنگهای ویرانگر داخلی را پشتسر گذاردهاند کاملا بیسابقه است. از سویی دیگر، در تمامی دوران سینمای قبل از انقلاب فیلمهای تاریخی هم ساخته میشدند که موضوعاتی نظیر داستانهای شاهنامه و قصههای مربوط به بغداد عصر هارونالرشید را به تصویر میکشیدند.
بیتوجهی به جنگ جهانی اول دلایل مختلفی داشت. در تمامی دوران پیش از انقلاب، سینمای ایران توانایی تولید آثار پرهزینه را نداشت و فیلمهای تاریخی کسانی چون اسماعیل کوشان در پارس فیلم هیچگاه با اقبال زیادی مواجه نشدند. سینمای ایران به دلیل ضعف فنی و هنری در جایگاهی نبود که مورد توجه حاکمیت برای بازتولید ایدئولوژی ملیگرایی قرار گیرد. با این حال نمیتوانیم عدم علاقه حکومت به بازنمایی مسائل و موضوعات مربوط به وقایع عصر جنگ جهانی اول را نادیده بگیریم. حکومت پهلوی به بازنمایی فتور و سستی آخرین شاه قاجار در حل و فصل معضلات کشور تمایلی نداشت.
چراکه این تصور وجود داشت که نمایش این ناتوانی، بیش از آنکه به فرد ارجاع داشته باشد به ضعف ذاتی نظام پادشاهی اشاره میکند. علاوه بر آن نمایش جنبشهای آزادیخواهانه محلی دوران جنگ جهانی اول که از دولت مرکزی تبعیت نمیکردند، میتوانست مشکلآفرین باشد. از اینرو پس از توقیف فیلم تاریخی عبدالحمید هرگونه نمایش شورش علیه دولت مرکزی با ممانعت مواجه شد. از سویی دیگر، به نظر نمیرسد که سینمای نوپای آن زمان علاقهای به عبور از خطوط قرمز سانسور داشت. بهویژه آنکه ساخت فیلم تاریخی به لحاظ اقتصادی با احتمال خطر زیادی همراه بود. از اینرو، میتوان اذعان کرد که موضوعات مربوط به جنگ جهانی اول که مورد توجه فراوان روشنفکران و اندیشمندان بودند در انتظار شرایطی بودند که امکان طرح آنها فراهم شود.
با ظهور انقلاب اسلامی نوع توجه به موضوعات تاریخی در سینما تحولی چشمگیر یافت و بسیاری از موضوعات که قابل طرح در سینمای عصر پهلوی نبودند امکان ظهور یافتند. در تفکر انقلابیون، توجه به مسائل و موضوعات مربوط به جنگ جهانی اول قابلتوجه بود. امام خمینی(ره) خود در نوجوانی شاهد فجایع این دوران بود در سخنان مختلفی به ابعاد ماجرا و بهویژه توطئه سقوط دولت عثمانی در این ایام پرداخت. علاوه بر آن سایر رهبران فکری انقلاب اسلامی نیز به تعلقشان به مبارزان ضداستعماری و تاثیر آنها بر روند مبارزاتشان تاکید دارند.
از این رو، طرح رویدادهای جنگ جهانی اول میتوانست از اولویتهای هنرهای دراماتیک پس از انقلاب باشد. این عامل به همراه علاقه زیاد مخاطبان به طرح موضوعات تاریخی ممنوعه در حکومت پیشین، موجب تغییرات مهمی در انتخاب موضوعات فیلم تاریخی ایرانی شد. مخاطبان سینما و شرکتکننده در انقلاب مایل به شناخت رویدادها و افرادی بود که به باور رهبران فکری نهضت اسلامی از پیشگامان انقلاب اسلامی به شمار میآمدند و بدیهی بود که در سانسور عصر پهلوی امکان طرح آنها بهویژه در ساحت انقلابی میسر نبود. از اینرو تنها چند سال پس از پیروزی انقلاب، به تدریج فیلمهای تاریخی جنگ جهانی اول بر پرده سینماهای کشور پدیدار میشوند. بررسیها نشان میدهد که بین سالهای 1357 تا 1393 نزدیک به بیست فیلم سینمایی با موضوعات مربوط به جنگ جهانی اول ساخته شدهاند. از این رو با توجه به فقدان هرگونه فیلم تاریخی مربوط به جنگ اول در دوران قبل از انقلاب، میتوان از تولد نوعی فیلم تاریخی در سینمای ایران سخن گفت. بخش مهمی از این فیلمها در دهه شصت ساخته شدهاند و پس از آن روند ساخت آثار تاریخی درباره جنگ جهانی اول با رشد گونههای مختلف سینمایی و بالا رفتن هزینه ساخت فیلم تاریخی تا حدودی کاهش یافت.
علاوه بر آن، ظهور گونه فیلم دفاعمقدس نیز در افول سینمای تاریخی با موضوعیت جنگ جهانی اول بیتاثیر نبود چرا که گونه دفاع مقدس توانست به ابزار جامعتری برای تبیین ایدئولوژی انقلاب تبدیل شود. با این حال هیچگاه سینمای ایران از توجه به این حوزه مطلقا بازنمانده است. از این رو وجود مجموعهای از این آثار سینمایی متنوع این پرسش را مطرح میکند که در این فیلمها، چگونه موضوعات سیاسی و اجتماعی مربوط به جنگ جهانی اول مطرح و وقایع آن دوران از مدخل چه رویکردهای نظری تفسیر شدهاند.
منبع: مطالعات تاریخ فرهنگی، پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ