اعلام قانون نظام وظیفه
محققی به نام محمد نیازی درباره نظام خدمت اجباری نوشته است:
تاریخ نظام وظیفه عمومی در ایران بر خلاف روندی که در جوامع اروپایی طی شد، تاریخی وارونه است. پس از جنگهای ایران و روس که ایرانیان به ضعف نظامی خود در رویارویی با مهاجمان خارجی و قدرت ممالک اروپایی واقف شدند، درصدد برآمدند تا این نقصان را با وامگیری تکنولوژِی و آموزشهای نظامی مدرن فرنگی جبران نمایند. شکست در جنگهای متعدد از دول غربی نظیر روسیه و انگلستان باعث شده بود تا حکام قاجار و نخبگان سیاسی و نظامی ایران به قدرت و کارآمدی سلاحها و آموزشهای نظامی اروپایی ایمان بیاورند، اما ضعف و بحرانهای سیاسی و اجتماعی و نیز سیطره قدرتهای استعماری سبب شد تا آنها از مناسبات زیربنایی این پدیدههای جدید بیاطلاع مانده و برای شناخت درست آن اقدامی ننمایند و نتوانند نسبت درستی متناسب با شرایط تاریخی و اجتماعی خویش برقرار کنند. این وضع تا سالهای نزدیک به مشروطه نیز کماکان ادامه داشت. فراگیری بحران امنیتی و نظامی در سالهای پس از مشروطه سبب شد تا وامگیری از سطح تجهیزات و تکنولوژی نظامی به سطح الگوگیری از نهادهای نظامی غربی ارتقا یابد.
تاسیس نیروهای «امنیه» یا «ژاندارمری»، ایجاد و تقویت نیروهای نظامی وابسته به استعمار روسیه نظیر نیروی «قزاق» و نیروهای وابسته دیگری چون «پلیس جنوب» که تحت مدیریت استعمارگران انگلیسی اداره میشدند و نیز تشکیل کمیسیون نظامی به واسطه قرارداد ننگین ۱۹۱۹ میلادی بین ایران و انگلستان، برای ایجاد یک ارتش سراسری مبتنی بر نظام سربازگیری اجباری از نتایج دور جدید مواجهه ایرانیان با ساختارهای غربی بود. مواجههای که ارتش سنتی و مبتنی بر نظام ایلیاتی ایران را منحل و مضمحل کرد و امنیت عمومی و اقتدار سیاسی ایران را در پرتو سازمانهای رنگارنگ و وابسته نظامی و نیز نبود یک نظام سربازگیری کارآمد به خطر انداخت.
سرانجام در ابتدای به قدرت رسیدن رضاخان بود که برداشت و استفاده از سازوکارهای نظامی غربی به سطح ارتش و نظاموظیفه عمومی و سپس دولت یکپارچه انجامید. رضاخان که با کودتای نظامی سوم اسفند ۱۲۹۹ ش و حمایت آشکار و پنهان بریتانیا به قدرت رسیده بود، سعی کرد برای تثبیت و توسعه حکومت خویش و در جهت تحقق کامل توافقات نظامی قرارداد سال ۱۹۱۹ م، ساختار نظامی سنتی ایران را از اساس دگرگون نماید.وی در این راستا با ایجاد قانون خدمت اجباری سربازی و سپس خلع سلاح عمومی و در نهایت انحصار قوای نظامی در قشون متحدالشکل، تغییرات ساختاری خود را عملی کرد.
نظاموظیفه عمومی به ارتش جدید پهلوی این امکان را داد که برای نخستینبار همه تودههای جامعه ایران، فراتر از قبیله و ایل، در چارچوب ارتشی متمرکز جذب شوند. سازوکار نظامِ خدمت اجباری علاوه بر تامین نیروی انسانی ارتش در دوره پهلوی اول، باعث شد که از همه اقشار و گروههای اجتماعی و فرهنگی، سربازانی در نیروهای مسلح به کار گرفته شوند و این امر همزمان هم باعث بروز نارضایتی برای بسیاری از اقشار نظیر؛ کسبه و کشاورزان و زمینداران و عشایر شد که با این کار، نیروی کار خود را بهطور مجانی به مدت دو سال و بیشتر از دست میدادند و همچنین این کار سبب شد که برتری قومی و قبیلهای در ارتش ایران از بین برود. خصلتی که تا حدودی ابعاد ملی و تمرکزگرای ارتش را نیز تقویت کرد و باعث شد تا رضاخان از آن در جهت سرکوب نیروهای اجتماعی جامعه سنتی ایران و توسعه اقتدار سیاسی و نظامی خویش بهره ببرد. سربازان وظیفه به شکلگیری ارتشی کمک کردند که بر خلاف ایده اولیه بنیانگذاران خود، در مقابل استعمارگران خارجی قرار نداشت، بلکه به ابزاری در مقابل مردم و نیروهای سیاسی - اجتماعی منتقد یا رقیب قدرت پهلوی تبدیل شده بود.