نخست اینکه، این ایالت براساس تصمیم فتحعلیشاه، محل حضور ولیعهد و ایالتی بود که ولیعهد قاجار حاکم آن محسوب میشد، دوم اینکه، این ایالت از لحاظ موقعیت جغرافیایی در همسایگی دو دولت روسیه و عثمانی بود، سه دیگر آنکه، نقش این ایالت در جنگهای ایران و روس که تعیینکننده سرنوشت آتی مملکت ایران بود، بسیار تاثیرگذار بود. این ایالت خط مقدم جنگ با روسیه بود و بنابراین سپاه آذربایجان در نبرد با سپاه روس حائز اهمیت زیادی بودند. چهارم اینکه، تبریز، کانون ترقیخواهی، چه از جنبه سیاسی و چه فکری بود، نزدیکی این ایالت به عثمانی، موجب شده بود که آگاهیها از تحولات این کشور و در عین حال، نزدیک بودن این تحولات با خواستههای ترقیخواهانه ایرانی و نیز ارتباط این ترقیخواهان با یکدیگر، موجب شد که این ایالت، بیش از دیگر ایالتها در تحولات این دوران موثر باشد.
تبریز، با این چهار ویژگی، توانست خود را در رده یکی از مهمترین شهرهای ایران قرار دهد. حضور نایبالسلطنه قاجار، عباس میرزا، خود بیش از همه بر اهمیت این ایالت افزود. عباس میرزا، رجلی هوشمند و دانا و ترقیخواه بود. نمیتوان سخن از اصلاح و ترقی در جایی گفت و در سرآغاز سخن نامی از نایبالسلطنه آگاه و بیدار فتحعلیشاه قاجار نبرد.عباس میرزا، پس از شکست در جنگهای ایران و روس، به تعمق در ریشههای این شکست پرداخت، او که از عنفوان جوانی، به حاکمیت ایالت آذربایجان در تبریز منصوب بود، مسوول مستقیم جنگ با روسهایی بود که اکنون دیگر از صورت یک همسایه عادی خارج شده و به دشمنی بزرگ و تا حد زیادی غیر قابل مهار تبدیل شده است. جنگ با روسیه، علل ناکامی در این جنگ و چگونگی خروج از آن، ریشه اولین تاملات عباس میرزا برای «درک» وضعیتی بود که ایران به آن دچار شده بود و بدون اغراق، عباس میرزا نخستین کسی بود که آن را فهمید.»
به این نکته باید توجه داشت که اصلاحات «نظام جدید»، در دستگاههای دولتی در آذربایجان پیش از دوره جنگهای ایران و روس آغاز شد، منتها جنگ با روسها شتاب بیشتری به اصلاحات بخشید و همان طور که گفته شد، در این زمینه، نقش و جایگاه عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا عیسی قائممقام و نیز برخی دیگر از اهل دیوان دارالسلطنه تبریز بسیار مهم و اساسی است. شخصیت عباس میرزا و کارآیی میرزای بزرگ، همه چیز را برای ایجاد و تاسیس ادارات، سازمانهای لشکری و کشوری فراهم کرد. این اقدامات، به اصلاحات معروف شد. خاندان فراهانی، سابقه انجام اصلاحات دیوانی را در دوره زندیه داشت، اما اصلاحات آنان در دوره حکومت زندیه به شکست انجامید. لازمه موفقیت اصلاحات وجود حکومت بسیار متمرکز بود. دستگاه دولتی آذربایجان بر خلاف دستگاه دولتی کهن و سنتی پایتخت چون سنت حکومت نداشت به راحتی روشهای جدید را پذیرفت. «تنظیمات» جدیدی برای اداره امور لشکری و ادارات دولتی به وجود آمد. اماکن و ساختمانهای جدیدی به سبک و اسلوب اروپایی در آذربایجان بنا شد. مراکز نظامی و پادگانهای مستحکمی احداث شد. خیابانهای جدیدی همانند شهرهای اروپایی در تبریز و شهرهای مهم آذربایجان بهوجود آمد. قوانین مالیاتی به شکل صحیح تنظیم شد. اداره زمینهای خالصجات با به کار گرفتن روشهای جدید کاشت، داشت و برداشت و آبیاری رونق یافت. از مهمترین دستگاههای دولتی آذربایجان الغای رسم به مقاطعه گذاشتن درآمدهای مالیاتی بود. به مقاطعه گذاشتن درآمدهای مالیاتی از رسوم حکومتهای ایلاتی بود. ماموران لشکری و کشوری، خصوصا سرداران جنگی، در ازای خدماتی که برای حکومتهای ایلاتی انجام میدادند، کار وصول درآمدهای مالیاتی را در اختیار میگرفتند. به کار گرفتن این روش منجر به بیعدالتیها و ظلم و جور میشد و در نهایت به عدم تمرکز قدرت میانجامید. دستگاه دولتی آذربایجان با به کار گرفتن روشهای جدید مملکتداری حکومت قاجار را به فاصله گرفتن از رسوم ایلاتی در اداره کشور سوق داد.1
1- فرزام اجلالی، بنیان حکومت قاجار، تهران، نشر نی، 1384، ص66.