اینجا خانه رهبر مشروطه بود
خانه متروکه
خانه منسوب به آیتالله بهبهانی در یکی از راستههای سراجی بازار تهران در محله سرپولک واقع شده است. در کوچهای که روزگاری محل رفت و آمد مبارزان مشروطهخواه بود، حالا موتورسیکلت بازاریها صف کشیده و روبهروی خانه واسطهها سر قیمت چرم و پارچه و یراق چانه میزنند. این خانه تا سه نسل متعلق به خانواده بهبهانی بوده، آیتالله سیدعبدالله بهبهانی، آیتالله سیدمحمد بهبهانی و سیدجعفر بهبهانی، اما سال ۱۳۶۹ وارثان تصمیم میگیرند این ملک را بفروشند. گلابچی یکی از تجار معروف این خانه را میخرد و چند ماه بعد این خانه نصیب وارثان او میشود.
کنار این خانه تاریخی با قدمتی بیش از ۱۰۰سال، پاساژ دانش ساخته شده است. با ساخت این مجموعه بخشی از بافت قدیم این خانه، حدود ۲۰۰متر که متعلق به فاطمه بهبهانی بوده خریداری و تخریب شده است. بخشی از حیاط خانه که در مجاورت دیوار پاساژ بود، پر از زباله و مصالح فرسوده است. حیاط پشتی خانه نیز متروکه است. در برخی کتابهای تاریخی مربوط به دوره مشروطه، نشانههایی از اتاقها و حیاط و اتفاقاتی که در این خانه رخ داده است، دیده میشود. ناظمالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: «یک روز در خانه بهبهانی مجلسی تشکیل یافت. آقای بهبهانی گفت من چنین صلاح میدانم که به حالت اجماع برویم به خانه عینالدوله و از او جدا مطالبه عدالتخانه کنیم. امر او از دو شق خارج نیست، یا قبول میکند و عدالتخانه را برپا میکند یا جواب میدهد. اگر قبول کرد که فبهاالمراد والا بازمیرویم به زاویه مقدسه.»
شریف کاشانی از قول فرزند بهبهانی مینویسد:
«[شب شنبه ۲۴ تیرماه ۱۲۸۹] بر حسب معمول همه شب، آقا در پشت بام روی تشک خود نشسته بودند. جناب حاجی شیخمهدی واعظ با من یک طرف نشسته بودیم. آقا سید حسین عمهزاده با جناب آقا سیدمهدی کاشانی یک طرف نشسته، دو نفر هم مقابل آقا نشسته بودند. در ساعت دو از شب گذشته، دو نفر آمده مقابل آقا سلام کردند. آقا دست خود را مقابل روشنایی گرفته، جواب سلام فرمودند. بدون معطلی و درنگ هر دو در مقام (سر جای خود) تیرباران شدند... هریک بیاختیارانه فرار کردیم.... آنها هم به چابکی پایین رفته، فرار کردند.... صبح، از اول آفتاب شروع به ازدحام مردم شد. قریب ده-پانزده هزار نفر جمعیت در کوچه و درب خانه و پشت بامهای بیرونی و اندرونی اجتماع داشته از هیات وزرای کابینه و وکلای مجلس و ناصرالملک و ستارخان و باقرخان و سایر سردارهای قدیم و جدید و مشیرالدوله و مویدالدوله و فرمانفرما و مویدالسلطنه و قائم مقام و حاجبالدوله و اعیان و اشراف و تجار و آقا شیخ محمدرضا مجتهد و ظهیرالاسلام و امام جمعه و روسای اصناف، تمام اعیان و اشراف از هر طبقه.» به گفته مهدی ملکزاده، فرزند ملکالمتکلمین، مشروطهخواه و صاحب کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان «در حقیقت یک دولت بدون مسوولیت یا یک اداره امور عمومی در خانه بهبهانی ایجاد شد.»