گنجیابهای اروپایی در آسیا
یک سال بعد پدرش را از دست داد و به این ترتیب رسما سرپرست خانواده شد. هنری به پیشنهاد عمویش چارلز لایارد که وکیل دادگستری و مقیم سیلان بود، تصمیم گرفت که به آن کشور برود و در دارالوکاله وی بهعنوان وکیل دعاوی به کار بپردازد. لایارد به این منظور علاوه برگذراندن پیشزمینههای تحصیلی و علمی ضروری، دیدارهایی با اعضای انجمن پادشاهی جغرافیایی، چارلز فیلوز باستان شناس معروف و بایلی فریزر، نویسنده نامدار انگلیسی که بارها به ایران و کردستان سفر کرده بود، داشت. همچنین جان مگنایل، وزیر مختار انگلیس در تهران - که پس از قطع رابطه سیاسی ایران و انگلیس بر سر موضوع هرات در لندن اقامت داشت- دیدار کرد و اطلاعات مورد نیاز را از آنها کسب کرد.
سفر به سرزمین رویاها
سر اوستن(آستین) هنری لایارد که گرایش و دلبستگی فراوانی به فرهنگ و تمدن مردم خاورزمین از خود نشان میداد در ژوئیه ۱۸۳۹م همراه با یک مسافر ماجراجوی انگلیسی به نام میتفورد- که مدتی در مراکش به شغل تجارت اشتغال داشت و اینک میخواست به سیلان برود تا به کشت و پرورش قهوه بپردازد- انگلستان را به قصد ایران و هندوستان ترک کردند. آنها به بغداد رسیدند و دو ماه در آنجا توقف داشتند. در آنجا با شاهزادگان فراری ایرانی رضاقلی میرزا، نجفقلی میرزا و تیمور میرزا پسران فرمانفرما دیدار داشتند. این سه شاهزاده که مدعی سلطنت بودند، به کمک کنسول انگلیس از شیراز فرار کرده و خود را از راه شامات به لندن رسانده بودند. این مدعیان سلطنت در لندن میهمان دولت انگلیس بودند و بعدها به اتفاق فریزر(مترجم آنها) به استانبول و از آنجا به بغداد فرستاده شدند و برای هر یک دو هزار لیره مقرری قرار دادند و در ازای این لطف بعدها در قیام بختیاری و مساله هرات از آنان علیه محمدشاه استفاده کردند.
لایارد و میتفورد از بغداد وارد ایران شدند و در همدان با میرزاآقاسی صدراعظم و میرزا مسعودخان، وزیر امورخارجه ملاقات کردند. آنها از میرزا آقاسی تقاضا کردند که با اجازه دولت ایران از طریق یزد، کرمان و سیستان به قصد افغانستان و هندوستان مسافرت کنند. میرزا آقاسی در ظاهر به علت عدم امنیت راهها و در باطن به خاطر طغیان آقاخان محلاتی در کرمان، با مسافرت این دو نفر- که تصور میرفت ماموریت سیاسی داشته باشند- مخالفت کرد. بنابراین، میتفورد با اجازه دولت از طریق مشهد به هرات رفت و لایارد نیز برای دیدن آثار باستانی به بختیاری سفر کرد.
نقشآفرینیهای دیپلمات بریتانیایی
لایارد بین سالهای ۱۸۴۲-۱۸۴۰م در جنوب ایران مشغول یک سلسله فعالیتهای سیاسی بود و چند بار از خوزستان به بغداد رفت و بازگشت. وی در قیام بختیاری و شورش محمدتقیخان حضور داشت و اولین کسی بود که طرح کشتیرانی در کارون را به دولت انگلیس پیشنهاد کرد و برای انجام این مقصود، دو بار با کشتی از بغداد به خرمشهر و یک بار نیز از خرمشهر به شوشتر مسافرت کرد و اطلاعات مورد نیاز را راجع به نحوه کشتیرانی در کارون را در اختیار کلنل تایلور کنسول انگلیس در بغداد قرار داد. لایارد، از طرف سر استراتفورد کانینگ، سفیر انگلیس در دربار عثمانی ماموریت یافت تا طرحی در مورد حل اختلافات ایران و عثمانی (مرزهای جنوبی ایران) تهیه کند و چون طرح تنظیمی وی به سود دولت عثمانی و به زیان دولت ایران بود، مورد موافقت لرد ابردین، وزیر امورخارجه انگلیس قرار نگرفت.
لایارد با کمک مالی سفیر انگلیس (حدود ۱۶۰ لیره انگلیس) در ۱۸۴۰ در موصل شروع به حفاری کرد و در سن ۳۵ سالگی بهخاطر کشف نینوا از شهرهای آشور، شهرت جهانی یافت. شهرتی که پست دوم معاونت وزارت خارجه انگلیس را -در سال ۱۸۵۲م.- برای او به ارمغان آورد. آستین هنری لایارد در فاصله سه تا چهار سال آثار تمدنی را از زیر خاک بیرون کشید که تا آن زمان فقط اشارههایی مختصر در متن انجیل به آن شده بود. آثار این تمدن به سرعت به موزه بریتانیا منتقل شد و کتابی که با عنوان «نینوا و بازماندههای آن» در سال ۱۸۴۹ به قلم لایارد چاپ شد به سرعت به یک اثر پرفروش بدل شد. لایارد از میدان نبردهای عظیم جنگ های کریمه بازدید کرد و هنگام شورش مردم هند، به هندوستان سفر کرد و جنبش بزرگی را که به منظور کاستن نفوذ مالکان بزرگ در کنترل پارلمان و اداره کشور آغاز شده بود، در انگلستان رهبری کرد.
او در سال های ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۷م یعنی سالهایی که کشور اسپانیا با حوادث و بینظمیهای فراوانی دست به گریبان بود، به مدت هفت سال در سمت نمایندگی کشور خود در مادرید انجام وظیفه میکرد. در سال ۱۸۷۷م به سمت سفیر انگلیس در قسطنطنیه منصوب شد و اولین کسی بود که مدیریت بانک عثمانی را به عهده گرفت.این جهانگرد نامی که در پنجم ژوئیه ۱۸۹۴م. در سن ۷۷ سالگی چشم از جهان فروبست هنر نقاشی را از پدر صنعتگرش آموخته بود و در آثار نقاشان ایتالیایی صاحبنظر بود، کلکسیون خود را به گالری ملی انگلیس اهدا کرد.
سفرنامه لایارد
یادداشتهای مربوط به سفر لایارد به ایران طی سالهای ۴۲-۱۸۴۰م در کتابی با عنوان (ماجراهای اولیه در ایران و بابل) «Early Adventures in Persia and Babylonia» در سال ۱۸۷۷م در دو جلد و بعدا در سال ۱۸۹۷ در یک جلد در لندن منتشر شده است. ترجمه کوتاه و مختصر چند فصل از این سفرنامه بهطور ناقص در سال ۱۳۲۰ هجری قمری ابتدا در کتاب «تاریخ بختیاری» نوشته سردار اسعد و بعدها در یادداشت های سردار ظفر به چاپ رسیده است. سفرنامه لایارد، صرفنظر از قضاوت مغرضانهاش درباره اختلافات مرزی ایران و عثمانی، از حیث کیفیت مطلب و محتوا، یکی از معتبرترین اسناد تاریخی دوران قاجاریه است. او اوضاع سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، اداری و همچنین سیستم و نظام مالیاتی کشور و رابطه مردم با حکومت و فشار بیرویه حکام دولتی بر سکنه محلی و حتی وضعیت معیشتی، آداب و رسوم و سنن محلی، عقاید مذهبی و باورهای ملی بخشی از مردم کشور ما را با دقت و ذکر جزئیات شرح داده است. این کتاب در ۱۳ بخش تنظیم شده است:
بخش اول شامل حرکت از بغداد در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۸۴۰ میلادی است که نویسنده از آن بهعنوان دشوارترین و خطرناکترین مرحله سفر طولانیشان یاد میکند. داستان ملبس شدنش به لباس و هیبت ایرانی، ورودشان به کرمانشاه، همراهی با اردوی محمدشاه در همدان و دیدار با صدر اعظم و جدا شدن از میتفورد و... است. این دوره مقارن بوده است با تیره بودن روابط سیاسی و قطع ارتباط ایران و بریتانیا تا آنجا که نویسنده وقوع جنگ میان این دو کشور را احتمال میداده است. لایارد و همراهش میتفورد پس از یکسال از هم جدا شدند، زیرا میتفورد قصد دیدار و گشتوگذار در قندهار را داشت. یادداشتهای لایارد در این فصل نشان میدهد که برخورد مردم عادی با او و همراهانش خوب و شایسته نبوده است تا آنجا که او را کافر خطاب کرده و با سنگ و کلوخ میزدند. اما در مقابل از طرف دربار حمایت میشده و تلاش کرده بودند مقدمات یک سفر خوب را برای او مهیا کنند.
بخش دوم، دربرگیرنده چگونگی دیدار لایارد با بختیاریها است که در این بخش بسیاری از سنن و آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی آنها از جمله پوشش این قوم اصیل ایرانی را به تصویر میکشد و با شرح حرکت از همدان شروع میشود در ادامه وصف اقامتگاه باشکوهی در بروجرد را میآورد و مشکلات سفر را شرح میدهد. بخش سوم سفرنامه لایارد باز درباره زندگی بختیاریها است که با حرکت از اصفهان به قصد اقامت بین بختیاریها شروع میشود تا اقامت در قلعه تل.در بخش چهارم سخن از دیدار از مال میر؛ گورستان بختیاریها، اتابکان، مجسمه و سنگ نبشتههای اشکفتسلیمان، مسافرت به شوش، درگیری کاروانشان با راهزنان، بقعه دانیال پیغمبر، آداب و رسوم فرهنگی ایل بختیاری و موسیقی فولکلوریک آنها، بازدید از خرابههای منجنیق، مشکلات و مصائب در راه خوزستان و... رفته است.بخش پنجم کتاب شرح مطالبه مالیات از محمدتقی خان و نحوه مالیاتگیری از ایل بختیاری، ماموریت لایارد به جزیره خارک، بحث تجارت در خوزستان، دیدار از کهکیلویه، رامهرمز، بهبهان و بندر دیلم و... است.
بخش ششم و هفتم، مربوط به لشکرکشی معتمدالدوله برای سرکوبی محمدتقی خان در خوزستان است که دیدار و عبور از شوشتر، کارون، اهواز و... را نیز شرح میدهد. بخش هشتم، مربوط به نحوه تسلیم و زندانی شدن محمدتقی خان بختیاری و تلاش برای رهایی اوست،بخش نهم، مربوط به سفر لایارد به بصره و بخش دهم نیز مربوط به سفر او از بصره به بغداد است. بازگشت لایارد از بغداد به خوزستان موضوع بخش یازدهم میشود و در ادامه یک فصل نیز اقامت وی در دزفول را شامل میشود که درباره دانیال و افسانههای مربوط به او و رویدادهای بین راه سخن میگوید. بخش سیزدهم، پایان داستان حضور لایارد در ایران است که با شرح چگونگی انصراف از سفر به هندوستان و عبور از کارون با کشتی آشوربند اهواز، درباره دیدار محترمین شوشتر ازکارکنان کشتی آشور، دیدار با سراستراتفورد کانینگ و ماموریت در ایالت غربی و بحث میانجیگری انگلیس در حل اختلافات ایران و عثمانی ادامه پیدا میکند و با مراجعت مجدد به اسلامبول سخن را به پایان میرساند. نکته قابل توجه اینکه مقدمه مترجم این اثر، مهراب امیری در ابتدای کتاب شامل اطلاعات وسیع تاریخی از آن دوره و حکومتهای وقت است و مطالعه آن برای خواننده خالی از لطف نخواهد بود.
وصولهای بیحساب با موازین حکومتی
در ادامه بخشهایی از فصل پنجم سفرنامه لایارد آورده میشود که در شرح و چگونگی وصول مالیات از محمدتقیخان (از سران ایل بختیاری) است. لایارد مینویسد که به دستور محمدتقیخان شاطرباشی معتمد و شفیعخان وارد قلعه تل شده بودند تا مالیات عقب افتاده بختیاری را که مبلغ ۱۰ هزار تومان یعنی معادل پنج هزار پوند بود، وصول کنند. سه هزار تومان از این مبلغ بایستی به خزانه شخصی شاه و سه هزار تومان در وجه شخص معتمد و بقیه مبلغ بایستی به خزانه عمومی دولت واریز میشد. وی در ادامه توضیح میدهد که قاعده وصول مالیات این گونه بود که دریافت چنین مطالبات را به عهده خوانین و روسای طوایف محول میکردند و آنان مختار و مجاز بودند که بههر نحوی که صلاح میدانستند این وجوه را از رعایا و مالیاتدهندگان وصول کنند.
تعدادی از این براتها و قبوض مالیاتی قبلا با تخفیفی به فئودالها و افراد متنفذ فروخته میشد و خریداران اینگونه سفتهها ماهها حتی سالها صبر میکردند تا بالاخره مالیات را از بدهکاران وصول میکردند به همین دلیل هم تعدادی از این براتداران در قلعه تل جهت وصول مالیات معطل بودند و بهعنوان میهمان در قلعه محمدتقی خان بهسر میبردند ولی خان بختیاری قادر به تدارک چنین وجوهی نبود. و به عناوین مختلف و لطایف الحیل از پرداخت مالیات به عمال معتمد خودداری میکردند، زیرا پولی در اختیار نداشت که خراج عقبافتاده دولت را بپردازد و اگر هم میخواست این مبلغ را به جبر و عنف از قبایل بختیاری وصول نماید نفوذ و اقتدار خود را در میان طوایف تحت فرمانش از دست میداد. لایارد مینویسد: «ظاهرا بختیاریها نقدینهای نداشتند و مبلغ کمی هم که در اختیار داشتند مایل نبودند به آسانی از دست بدهند. در تمام مدتی که من در بختیاری به سر میبردم به ندرت پول یا سکه در نزد آنان دیدم تنها مسکوکات طلا و نقرهای که وجود داشت تعداد جزئی بود که معمولا زنها بهعنوان زیورآلات استفاده میکردند.
آنان با سایر نقاط ایران تجارت نداشتند، چنانچه احیانا داد و ستدی هم انجام میگرفت بسیار جزئی بود. خرید و فروش نان و مواد غذایی در بین طوایف عملی زشت و ناپسند است و هیچکس در بختیاری وجهی بابت غذا مطالبه نمیکند و از مسافران و تازهواردان طبق رسم مسلمانان بهعنوان یک میهمان پذیرایی میکند. آنها به قدر احتیاجات روزمره خود، برنج و گندم میکارند و البته تنپوش خویش را از پشم گوسفند و سیاهچادرهایی که در آن زندگی میکنند از موی بز میبافند و مقدار جزئی اثاثیه و وسایل ساخت اروپا که مورد احتیاجشان باشد با مبادله فرآوردههای داخلی یا معاملات پایاپای تامین میکنند. مالیاتی که معتمد مطالبه میکرد مبلغ هنگفتی بود که جز با زور و شکنجه وصول آن میسر نمیشد و این مسالهای بود که محمدتقیخان نمیخواست خود را درگیر آن کند و طوایف بختیاری را تحت فشار قرار دهد بنابراین سعی میکرد با دفع الوقت و هر طریقی که ممکن باشد پرداخت مالیات را به تاخیر بیندازد. هر چه دولت در این مورد میکرد نتیجهای نداشت. سرانجام نامهای از برادرش علینقی خان که بهعنوان گروگان در تهران اقامت داشت دریافت نمود که به او هشدار داد تا با ماموران دولت خوشرفتاری کند و همچنین به وی اطلاع داد که معتمد از وی به شاه شکایت کرده و وی را متهم به داشتن روابط محرمانه با شاهزادگان فراری ایران در بغداد نموده و تمرد و یاغیگری و عدم پرداخت مالیات به دولت را به تحریک آنان دانسته است.»
چشماندازهای اقتصادی حکمرانان
لایارد عملکرد و حکمرانی محمدتقی خان را مثبت ارزیابی میکند و مینویسد؛ او اندیشه و افکاری نو و مترقیانه داشت و آرزوی پیشرفت و توسعه فرهنگ مردمش را در سر میپروراند. بعضی از شبها که در اندرون نشسته بودیم اغلب از آرزوها و آمالش گفتوگو میکرد و مایل بود که بینظمی و هرجومرج در حوزه حکمرانی او موقوف شود و صلح و امنیت برقرار شود. من به او گفتم این آرزو در صورتی محقق خواهد شد که تجارت را در حوزه حکمرانی خود گسترش دهید و با ملل پیشرفته و متمدن دنیا وارد داد و ستد و تجارت شوید و همچنین یادآور شدم که در خوزستان فرآوردههایی از قبیل پنبه و نیل و فرش تولید میشود که در اروپا بازار پررونق و خوبی دارد و ممکن است صدور این فرآوردهها بازرگانان و تجار انگلیسی را تشویق کند که وارد بازار خوزستان شوند و در عوض مقداری اثاثیه لوکس و دیگر کالاهای مورد نیاز مردم این منطقه را وارد نمایند. او گفت مایل است اینگونه داد و ستدها و تجارت را در بین مردم بختیاری و هندوستان توسعه و گسترش دهد. سفرنامه لایارد از مصادیق نگاه توصیفی و تحلیلی یک مورخ و مستشرق در قرن نوزدهم است.