کوچ رونقبخش
این مفهوم را از گزارش پیترو دلاواله نیز میتوان دریافت: «شاه دستور داده است این عده را از نقاط مختلف به اصفهان کوچ دهند تا در حوالی مرزهای مجاور ترکها نباشند و خطر از دست رفتن و اسارت آنان به دست ترکها منتفی شود. بهطور کلی، شاه تا حد امکان حوالی مرزها را از سکنه خالی کرده و آنها را به مرکز انتقال داد و زمینهای دیگری در اختیارشان گذاشت تا هم بقای آنان در مملکت تضمین شود و هم شهر اصفهان بزرگتر و ثروتمندتر و زیباتر شود.» بنا به دلایل یادشده، شاه عباس اول در فاصله سالهای ۱۰۱۳ تا ۱۰۱۷، هزاران نفر از ارمنیان را از نواحی مرزی یادشده به مناطق داخلی ایران کوچاند و در شهرهایی چون تبریز، قزوین، گیلان، انزلی، دربند و کاشان اسکان داد. وی ارمنیان جلفای ارس را که در حدود سه هزار خانوار بودند، در آن سوی زاینده رود اصفهان و در محلهایی چون عباسآباد، شمس آباد و بهویژه در محلی که بعدها به یاد وطنشان ـ جلفای ارس ـ به جلفا معروف شد اسکان داد.بهطور کلی، ارقام دقیقی از تعداد ارامنه مهاجر در دست نیست، اما تاورنیه شمار آنان را ۲۷ هزار خانوار و شاردن حدود ۳۰ هزار خـانوار نوشتهاند. به نظر میرسد که این آمار غیر از آن سه هزار خانواری است که از جلفای ارس به جلفای اصفهان انتقال یافتهاند، زیرا آن ۳۰ هزار خانواری را که شاردن یاد میکند تنها از مناطق ارمنستان و گرجستان به مازندران کوچانده شده بودند. از سوی دیگر جمعیت ارمنیان جلفای اصفهان، به دلیل عنایت خاص شاه و برخورداری از امکانات بهتر، رو به افزایش نهاده بود. چنان که در دوره صفویان متاخر جمعیت جلفا بین ۳۰ هزار تا ۳۵ هزار تن بر آورد شد. کل جمعیت آنان را نیز در تمام ایران تا ۱۷۰ هزار تن نوشتهاند.
در پی اجرای سیاست انحصار، هرچند که محدودیتهایی در خرید و فروش آزاد ابریشم به وجود آمد، اما سبب افزایش و گسترش بازرگانی خارجی آن شد. چنانکه اشاره شد، تجارت داخلی ایران بیشتر در دست عناصر ایرانی و غیرایرانی، چون یهودیان، هندیان و دیگران بود. اما تجارت خارجی برعکس بیشتر در دست ارمنیان بود که کارگزاران پادشاه و بزرگان مملکتی بهشمار میرفتند. اینان با کوششهای بسیار بیشترین سهم را در داد و ستد ابریشم ایران با دیگر کشورها و مراکز مهم اقتصادی جهان آن روز به خود اختصاص داده بودند. از این رو، برای شناخت بیشتر نقش آنان، باید گستره حوزههای بازرگانی خارجی و فعالیتهای انجام شده در آن حوزهها را بیشتر مورد بررسی قرار داد. این حوزهها را به لحاظ جغرافیایی میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
۱. حوزه کشورهای شرقی: بازارهای این حوزه عبارت بودند از کشورهای همسایه، شبه قاره هند و دیگر قلمروهای آسیایی. تا زمانی که بازرگانی ایران با این کشورها از راههای شرقی و جنوب شرقی ایران انجام میشد، بازرگانان ارمنی در مراکز تجاری ترانزیتی مهمی چون کابل، قندهار و هرات مستقر بودند. تجارت ارمنیان با هند، هم به کوشش خودشان و هم با کمک کمپانیهای هلندی و انگلیسی انجام میشد. در این راستا، خواجه نظر که از بزرگان جامعه ارمنی جلفای اصفهان به شمار میرفت، در سال ۱۰۳۰ق/ ۱۶۲۰م از کمپانی هند شرقی انگلیس تقاضای همکاری برای حمل بازرگانان و کالاهایشان به هندوستان و سورات کـرده بود. همچنین، بسیاری از ارمنیان در بندر عباس مستقر شده و دارای شبکههای تجاری گستردهای در سراسر هند و هند و چین شده بودند. بازرگانان توانمندی چون خواجه میناس کم شمار نبودند. وی از اهالی اصفهان و یکی از بازرگانان عمده در سورات بود که در دهه ۱۶۶۰م (۱۰۷۱ق) به مقیاس وسیعی کار تجاری انجام میداد. او دارای سرمایه نقدی زیادی بود و ضمن اجاره کشتیهای انگلیسی، خود نیز تعدادی کشتی تجاری در اختیــار داشت.در میان ممالک شرقی، بازرگانی ایران با هندوستان بسیار گستردهتر بود و گذشته از ابریشم، اقلام گوناگونی را در بر میگرفت. مهمترین صادرات ایران به هند ابریشم و کالاهای ابریشمی بود. یکی از بهترین نوع ابریشم تولیدی ایران معروف به «میلانی» بود که در خراسان تولید میشد و بیشتر آن به هندوستان صادر میشد. گذشته از ابریشم خام، مشتقات آن مانند انواع پارچههای زربفت، شال، البسه، قالی، دیبا و پرنیان و غیره نیز صادر میشدند. البته در مقابل این صادرات به شبه قاره هند، کالاهای گوناگونی چون انواع ادویه، پوست، فولاد هندی، فلزات قیمتی، مسکوکات و غیره نیز وارد ایران میشدند.
بنا به گزارش «رافائیل دومان»، در صدر این کالاهای وارداتی، پارچههای کتانی هندی قرار داشت که حجم عظیمی از واردات آن کشور به ایران را تشکیل میداد. بخشی از این پارچهها، همراه با دیگر کالاها دوباره در چرخه بازرگانی خارجی ایران قرار میگرفت و به دیگر کشورهـا صادر میشد. گذشته از هندوستان، بازرگانی ایران در شرق تا دورترین مناطق آسیا، مانند سیلان، تنکن، جاوه، فیلیپین و جزایر آن نیز جریان داشت.از کشورهای دیگری که ارمنیان تمایل زیادی به فعالیتهای تجاری در آن داشتهاند، عثمانی بود. روابط تجاری ایران و عثمانی جز در مواقع جنگها و ناامنیها کما بیش برقرار بود. بازرگانان ایرانی همچنان به ادامه بازرگانی با آن کشور از راههای سنتی ـ برخلاف تمایل شاه عباس اول به برگرداندن تجارت از مسیر عثمانی به راههای دریایی ـ اصرار میورزیدند. زیرا نه تنها شهرهای عثمانی مراکز مهمی برای داد و ستد با اروپاییان و ونیزیان به شمار میرفتند، بلکه نیاز کارگاههای بافندگی آن کشور به ابریشم ایران نیز اجتنابناپذیر مینمود. بازرگانان ارمنی در «ازمیر» که از مراکز مهم بازرگانی عثمانی محسوب میشد، ابریشم ایران را به اروپاییان، ترجیحا به فرانسویان، میفروختند. زیرا گفته میشد که اینان برخلاف انگلیسیها و هلندیها، بهای ابریشم را به پول نقد میپرداختند. گذشته از ازمیر، ارضروم، حلب و بنادر شرقی دریای مدیترانه نیز از مراکزی بودند که بازرگانی در آنها جنبه بینالمللی داشته و ارمنیان از طریق این مراکز، هم با عثمانیها و هم با بازرگانان اروپایی به داد و ستد میپرداختند.
۲- حوزه کشورهای غربی: منابع حاکی از آن است که حوزه تجارت ارمنیان در ممالک غربی گستردهتر و فعالیتهای آنان در این حوزه بیشتر بوده است. روسیه از جمله این حوزه بود که بخشی از داد و ستدهای تجاری ابریشم در آنجا جریان داشت. حکومت روسیه مایل بود که تمام ابریشم ساحلی خزر از راه این دریا به آن کشور ارسال شود، تا مشتریان اروپایی ناگزیر شوند از بازرگانان روسی خریداری کنند. در سال ۱۰۳۷ق/ ۱۶۲۷ «میخائیل رومانف» تزار روس، توسط سفیرش از شاه عباس یکم خواست قراردادی منعقد نماید تا محصولات ابریشم خزر به آن کشور ارسال گردد. در پاسخ وی، شاه عباس ۵۰ عدل ابریشم همراه سفیرش به روسیه فرستاد، اما بستن قرارداد را به بررسی بیشتر موکول کرد. از آن پس، در رفت و آمدهای بین دو کشور، سفارت و تجارت با هم انجام میشد. از سال ۱۰۷۸ق/ ۱۶۶۷م، بازرگانان ارمنی فرصت بهتری برای تجارت در خـاک این کشور بهدست آورده بودند. زیرا پس از غلبه تزار روس «آلکسی میخائیلویچ» بر سوئدیها، بازرگانان هلندی، فرانسوی و انگلیسی مستقیما از راه روسیه وارد بازارهای تجاری شرق میشدند. این رویداد به بازرگانان ارمنی فرصت میداد تا از راه آستراخان در خاک روسیه مسافرت کرده و کالاهای ایرانی، بهویژه ابریشم را به خریداران اروپایی بفروشند. بنا به گزارش «آنتونی جنکینسون»، از ایران ابریشم و کالاهای ابریشمی وارد آستراخان میشد و تزار روس ارمنیان را به تجارت در آن شهر تشویق مینمود موقعیت انحصاری بازرگانان ارمنی در خاک روسیه، پس از سال ۱۱۰۰ق/ ۱۶۸۸م، هنگامی استوارتر شده بود که آنان یک قرارداد تجاری با سوئد، مبنی بر اینکه از راه روسیه به اسکاندیناوی کالا صادر نمایند، بسته بودند.
از سویی، بازرگانان ابریشم ایران با تاجران ایتالیایی، بهویژه ونیزیان هم همکاری و مشارکت تنگاتنگی داشتهاند. آنان ابریشم ایران را از راههای ازمیر و حلب به دریای مدیترانه و سپس به «ونیز» و «لیگورن» یا به دیگر مراکز بازرگانی آن کشور در کرانههای دریای مدیترانه و شبهجزیره «کریمه» انتقال میدادند. از آن نقاط نیز آن را به کشورهای بزرگ اروپایی آن زمان، مانند اسپانیا، لهستان، مجارستان، فرانسه، هلند و انگلستان میفرستادند. در مقابل صدور ابریشم، بازرگانان ارمنی از ونیز و نواحی دیگر، پول و فلزات قیمتی چون «پیاستر»، «اسکوی طلا» و «سکین» وارد کشور میکردند. گذشته از پول، کالاهایی چون آینه، عینک، قیچی، کهربا، مرجان، شیشههای رنگی برای ساخت پنجره و دیگر کالاهای ونیزی را هم وارد میکردند. گذشته از همکاریهای مشترک، تجار ارمنی نمایندگیهای تجاری خاص خود را در شهرها و بنادر بزرگ اروپا مـانند «لیـورنو»، «ونیـز» و «آمستردام»، تاسیس کرده بودند. گروهی از بازرگانان توانمند ارمنی نیز در آمستردام موفق شده بودند در تمام طول قرن هفدهم و بخش عظیمی از قرن هجدهم، موقعیت بازرگانی خود را همچنان حفظ نمایند.یکی از بازرگانان فعال ارمنی، که کوششهای وی برای گسترش بازرگانی خارجی ایران چندان مورد بررسی قرار نگرفته است «فیلیپ دوزاگلی» بود. وی متولد جلفای اصفهان و فرزند یک زرگر بود. اسناد بهدست آمده نشان میدهند که او اقدامات سیاسی- اقتصادی بسیاری را برای گسترش تجارت خارجی ایران انجام داده بود. او در سال ۱۰۸۰ق/ ۱۶۶۹م، با هدف توسعه روابط تجاری، همراه با دیگر تجار ارمنی وارد پاریس شد و در آنجا به منظور پیشبرد اهداف خویش، با خواهر زن «تاورنیه»، بازرگان معروفی که سفرنامهاش را میشناسیم، ازدواج کرد. دوزاگلی سپس مسافرتهایی نیز به هلند، آلمان، سوئد، لهستان، مسکو و عثمانی نمود. اما مهمترین نقش وی در این سفرها، فراهم کردن بسترهای لازم برای استقرار بازرگانان ارمنی در دوک نشین «کورلاند»در سال ۱۱۰۸ق/ ۱۶۹۶م بود. طبق اسناد موجود، وی در این سال موفق به امضای قراردادی با «دوک دو کورلاند» شد که به موجب آن امتیازاتی برای بازرگانان ارمنی دریافت کرد. از جمله این امتیازات، دریافت اجازه اقامت، خرید و فروش املاک و فعالیتهای تجاری بود.
همچنان که اشاره شد، ارمنیان به صدور ابریشم از راههای آسیای صغیر و خاک عثمانی به اروپا ـ که راهی راستتر و نزدیکتر بود- تمایل بیشتری نشان میدادند. اما در عین حال، از راههای دریایی نیز هم با کشتیهایی که خود داشتند و هم با کرایه کردن کشتی از کمپانیهای انگلیسی و هلندی، ابریشم و سایر کالاهای ایرانی را به شرق و غرب جهان صادر میکردند. در همین راستا، خواجه پانوس کلانتر، از بازرگانان ارمنی که در لندن اقامت داشت، به نمایندگی از ارمنیان اصفهان، در ۲۲ ژوئن ۱۶۸۸م/ ۱۱۰۰ق قراردادی را با کمپانی هند شرقی انگلیس در لندن امضا نمود تا این کمپانی کالاهای تجاری ارمنیان را از راه دریا به اروپا حمل نماید.بدین سان، ارمنیان در تجارت خارجی ابریشم و در داد و ستد با ممالک شرق و غرب جهان آن روز نقش مثبتی داشتند. با کوششهای آنان، بازرگانی خارجی ایران در این دوره به موازنه مناسبی با غرب دست یافت و کسری موازنه آن با شرق، به ویژه هندوستان نیز تا حد زیادی جبران شد. با صدور ابریشم و برقراری موازنه تجاری، درآمد کشور نیز افزایش یافت. ایران با درآمدهای حاصل از فروش ابریشم ـ که در بهترین شرایط آن را بین دو میلیون تا دو میلیون و پانصد هزار لیره (ششصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان) برآورد کردهاند ـ گذشته از کالا، مقدار زیادی فلزات گرانبها و مسکوکات وارد مینمود که به گفته شاردن بدون آنها گردش پولی کشور تقریبا ناممکن بوده است. این امر بیانگر اهمیت اقتصادی ابریشم و نیز از جمله دلایلی به شمار میرود که شاه عباس تجارت آن را به انحصار خویش در آورده و ارمنیان را در آن به کار گرفته بود. از دیگر نتایج اقتصادی تجارت ابریشم، برقراری و تقویت روابط ایران با کشورهای اروپایی و انعقاد قراردادهای اقتصادی و سیاسی با آنها بوده است. همچنین، عرضه ابریشم به بازارهای جهانی سبب شهرت و آوازه بیشتر ایران در جهان آن روز شده بود.