عکسهای روزگار سپریشده
فرشته دیانت، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در مقالهای به نقد رویکرد استودیویی سه عکاس برجسته دوره قاجار پرداخته و نوشته است: «از ابتدای اختراع عکاسی بهدلیل ثبت ماندگار و عینی واقعیت، این فن در مدتی کمتر از دو یا سهسال از بدو پیدایش آن، در ایران نیز مورد استفاده قرار گرفت. دربار قاجار بیشک مهمترین عامل ورود زودهنگام پدیده عکاسی به ایران است. بهدلیل محدودیت ابزار و عدم گسترش تجهیزات عکاسی در نخستین سالها، ویژگیهای بارز و شاخص چندانی در کار عکاسان ایرانی آن دوره به چشم نمیخورد و از آنجا که دوربینهای اولیه بسیار سنگین بوده و امکان جابهجایی آنها به راحتی میسر نبوده است، بیشتر عکاسان ترجیحا به ثبت چهره افراد در محل زندگی یا کار آنها میپرداختند. بهتدریج استفاده از دوربین در استودیوهای شخصی با نورهای مصنوعی نیز رایج شد. بدیهی است که این شرایط جدید، نیازمند دکوراسیون و وسایل تزیینی و ژستهای متنوع با توجه به سن، موقعیت اجتماعی و سیاسی بود. عبدالله میرزا پس از تحصیل در فرنگ بهعنوان یکی از معلمان رسمی عکاسی در دارالفنون، سالها به آموزش و ترویج این فن مشغول بود.
نکتهای که درباره او و آثارش میتوان به صراحت بیان کرد، دانش فنی بالا و احاطه وی بر ابزاری است که کنترل و بهکارگیری آن بسیار مشکلتر از تصور کنونی ماست. از آنجا که وی بیشتر قصد داشت از کارهای معلمان عکاسی خود در اروپا تقلید کند و مسلما کیفیت و ارزش هنری آن عکسها را ملاک میدانست؛ پایبندی به قوانین کلاسیک چهرهسازی و پرتره، در کارهای او بیشتر مشاهده میشود. ارنست هولتسر، تنها عکاسی است (اعم از اروپایی یا ایرانی) که با روشی نظاممند دست به مستندنگاری اجتماعی در دوره قاجار زده است. او توجه زیادی به جزئیات داشت و از دریچه دوربین، همه را به تصویر میکشید. قاعدتا هولستر بیشتر به دنبال معرفی فرهنگ، اقتصاد، روابط اجتماعی، محیط طبیعی و فضای جامعه آن روز به معاصران و آیندگان در خارج از مرزهای ایران بود.
حضور و اقامت طولانی او در اصفهان فرصت لازم را برای شناختن مردم، آشنایی با حرفهها، بناها، آداب و رسوم و صدها جلوه دیگر از زندگی فراهم آورد. در بیشتر پرترههایی که توسط او ثبت شدهاند، حالتی سادهتر و شاید بتوان گفت ابتداییتر از عکسهای عبدالله میرزا به چشم میخورد. این حالت، کم و بیش به حضور آدمهای درون عکس که برخلاف عکسهای عبدالله میرزا، اغلب از طبقه متوسط هستند نیز بستگی دارد. با این حال، این حالت، کم و بیش حتی در چهره ثروتمندترین افراد هم دیده میشود. سوریوگین سعی میکرد تا جنبههایی از فرهنگ ایرانی همچون زندگی زنان، مذهب، آداب و رسوم، جشن و سرورها و روشهای تنبیه خلافکاران را برای مشتریانش بهطور جالبی به نمایش درآورد. او از مردان و زنان با زمینههای مذهبی متفاوت، در لباسهای محلی و با مشاغلی که خاص مشرق زمین است، عکاسی میکرد.»