ستارهای در سالهای تاریک
خانملک ساسانی در بایگانی سفارت ایران در استانبول به سندی برخورده حاکی از آنکه میرزاحسینخان مشیرالدوله (سپهسالار بعدی)، وزیرمختار و سفیر ایران در عثمانی، در سال ۱۲۸۱ق/ ۱۸۶۵م «روزنامه ترکستان» را به وزارت خارجه ایران فرستاده است. وی از همین سند به این نتیجه رسیده است که در همان سال روزنامهای فارسی به اسم ترکستان در استانبول طبع میشده است.
فریدون آدمیت هم همان نظر را تکرار و تایید کرده است؛ درحالیکه در هیچیک از مطبوعات ترکی عثمانی و فارسی چاپشده در استانبول و از آن جمله روزنامه اختر نامی از چنان روزنامهای نرفته است. درصورتیکه اختر گزارش مفصلی از یکی از شمارههای کاغذ اخبار، که در میان اوراق یک تاجر ایرانی در خان والده استانبول پیدا شده بود، تحت عنوان «گازت انتیکه ایران» به دست داده است و اگر چنین روزنامهای یازده سال قبل از آن منتشر شده بود، به احتمال قوی نادیدهاش نمیگرفت. ناصرالدین پروین با توجه به چنین نکتههایی است که «تصور» کرده است روزنامه مورد بحث ارسالی به تهران بعید نیست که روزنامه به مفهوم کهن این واژه؛ یعنی گزارش خطی رویدادهای ترکستان بوده باشد که به منظوری به بابعالی فرستاده شده بوده و توجه وزیرمختار را جلب کرده، آن را به وزارت متبوع خود ارسال داشته است.
در یکی از شمارههای سال اول اختر هم توضیحاتی درباره بعضی از لغات و اصطلاحات بهکاررفته در آن و از آن جمله «گازت» و «روزنامه» داده شده که موید نظر ایشان است: «... از این قبیل است لفظ گازت که کاغذهای اخبار یا روزنامهها را نام نهادهایم. بهعلت آنکه اگر روزنامه بگوییم معنی حقیقی گازت را نمیتواند بفهماند...» به نظر نویسنده مقاله، نشریهای که «خبرهای چند روز پیش و پس را مینویسد [و] از پولیتیک و منافع عمومیه سخن میگوید و از تاریخ و ادبیه (ادبیات) در آن» سخن میرود و...، روزنامه به حساب نمیآید و مادام که کلمات مناسب از جانب هیاتی [صلاحیتدار] بهجای کلمات خارجی و از آن جمله «گازت» وضع نشده، چارهای جز استعمال آنها نیست. از همین رو است که در خود اختر ــ البته در شمارههای سالهای نخستــ بهجای «روزنامه» واژه «گازت» به کار میرود و گاهی هم واژههای «روزنامه» و «گازت» در کنار هم آورده میشود؛ مثل «... گازت و روزنامه به جهت بیان مطلب است نه فضیلتفروشی» یا عنوان سرمقاله شماره اول اختر که «روزنامه و گازت» است.
محمداسماعیل رضوانی هم بر آن است که به هنگام انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه [در ۱۲۶۷ ق/ ۱۸۵۱ م] روزنامه بر نشریهای که بهطور منظم منتشر شود، اطلاق نمیشد، بلکه روزنامه مطلقا معنای گزارش داشت و کلمه «روزنامه» جزء اسم همان نشریه بود؛ یعنی اگر بگوییم وقایع اتفاقیه، اسم آن را ناقص ادا کردهایم؛ روزنامه وقایع اتفاقیه یعنی گزارش رویدادها. اینکه از چه تاریخ روزنامه به معنی مطلق نشریه روزانه بهکار رفته، نیاز به تحقیق دارد. ایشان تذکر دادهاند که «در روزنامه اختر بهجای روزنامه همهجا کلمه گازت بهکار رفته است.» که البته چنان نیست. دارنده این قلم با تورق دورههای اختر موفق شدم فرآیند تغییر مفهوم واژه روزنامه از گزارش به نشریه منظم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را پیگیری و بازنمایی کنم. کاربرد واژههای «گازت» و «روزنامه» در اختر حاکی از روند گذار از اولی به دومی است. جالب توجه آنکه از شماره اول سال اول اختر تا شماره ۵ سال ۶ (۲۸ محرم ۱۲۹۶/ ۲۹ ژانویه ۱۸۷۸)، سرلوحه آن با «این گازت...»، از شماره ۷ همان سال (۱۳ صفر ۱۲۹۶/ ۵ فوریه ۱۸۷۹) با «این نامه...» شروع میشود؛ تا آنکه از شماره ۲۹ سال ۱۲ (۲۸ ربیعالثانی۱۳۰۳/ فوریه ۱۸۸۶) «این نامه» جای به «در این روزنامه...» میسپارد. البته از شماره اول سال ۴ (محرم ۱۲۹۵) در متن اختر معمولا لغات «اخبارنامه» یا «روزنامه» بدون همراهی «گازت» بهکار میرود و بهتدریج «روزنامه» جایگزین «اخبارنامه» میشود و بنابراین فرآیند جایسپاری گازت به روزنامه و بهعبارتدیگر تغییر و تحول مفهوم روزنامه از گزارش به نشریه منظم سیاسی و اجتماعی طی ده سال تحقق مییابد.
در دوره انتشار اختر و پس از آن، روزنامههای فارسی دیگری هم در عثمانی منتشر شده است. از جمله محمدعلی تربیت، شمارهای از روزنامه طنز شاهسون را که در ۱۳۰۶ ق به همت طالبوف تبریزی و سیدمحمد شبستری (ابوالضیاء) ــ از دوستان و هموندان تربیتــ به طریقه ژلاتینی در استانبول به چاپ رسیده بود، در اختیار داشته است. به نوشته کول اوغلو، پس از «اعلان حریت» (مشروطیت دوم) در سال ۱۳۲۶ ق/ ۱۹۰۸ م در عثمانی، شش روزنامه فارسی در استانبول منتشر شده است. از قرار معلوم از هرکدام از روزنامههای آزادی (۱۳۲۷ ق/ ۱۹۰۹ م) و فکر استقلال (۱۳۲۸ ق/ ۱۹۱۰ م) یک شماره و از شیدا (۱۳۲۹-۱۳۳۰ ق)، که به دو زبان فارسی و ترکی منتشر میشده، پنج شماره انتشار یافته است. روزنامه شمس که از ۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸ م سالها بهطور هفتگی در استانبول منتشر شده، اگرچه در سرمقاله شماره اول آن نوشته شده بود که بهمنظور بهرهمندشدن برادران ترکزبان «گاهگاهی نیمی از آن را پارسی و نیمی ترکی خواهیم نگاشت» لیکن از قرار معلوم، مطالب ترکی در آن ناچیز بوده است. سروش (۱۳۲۷ ق/ ۱۹۰۹ م) را که بهنوعی ادامه روزنامه صوراسرافیل به شمار میآید، علیاکبر دهخدا انتشار میداده است.
روزنامه خاور که ادامه شمس بهشمار میرود، در ۱۳۳۲ ق/ ۱۹۱۴ م انتشار یافته است. مجله پارس با همکاری ابوالقاسم لاهوتی و حسن مقدم به زبانهای فارسی و فرانسه در ۱۳۰۳ ش و مجله خاور که خود را ترجمان افکار ایرانیان ترکیهنشین قلمداد و از رضاخان سردارسپه هواداری میکرد، با همکاری حسن شمس، محمد توفیق و حسین دانش در اوایل دوره جمهوریت منتشر میشدهاند. اختر نهتنها در میان روزنامهها و مجلات فارسی منتشرشده در عثمانی، بلکه به جهات مختلف، که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، در تاریخ روزنامهنگاری فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است. به باور حامد الگار، روزنامه اختر «بدون شک از جراید ترک که در دهه قبل از آن بسط و توسعه زیادی یافته بودند، الهام میگرفت... و بهطور واقع[بینانه] مسائل سیاسی را در صفحات خود منعکس میساخت و... روزنامهنگاری را در ایران گام تازهای به جلو برد.» و محیط طباطبایی، که اختر را «زبان حال اتباع ایرانی مقیم خارج از ایران» بهشمار آورده، بر آن است که از سالها پیش از آغاز انتشار اختر، به انتشار روزنامهای به زبان فارسی «برای دهها هزار ایرانی مقیم عثمانی، که از حد متوسط زندگانی و پیشه و اندیشه برخوردار بودند» و در حقیقت قشری از طبقه متوسط شهری خواهان ترقی و تحول جامعه مدنی تامینکننده حقوق شهروندی در منطقه و بهویژه در کشور خود بهشمار میآمدند، احساس نیاز میشده است. در سرمقاله نخستین شماره اختر درباره زمینه و انگیزه اقدام به انتشار چنان روزنامهای در استانبول به تفصیل سخن رفته است. در اینجا جملاتی از آن، که دلالت دارد بر لزوم طرح انتشار روزنامهای به زبان فارسی در آن سامان، نقل میشود:
در «دارالسلطنه اسلامبول که امروز به نیکبختی پایتخت یک دولت بزرگ اسلام است و چشم و چراغ ممالک متمدنه... به السنه چند و لغتهای گوناگون [چون فرانسوی، انگلیسی، یونانی، ارمنی،عبری، بلغاری، عربی.و...] گازتها و روزنامهها طبع و نشر [میشود]... و با اینکه زبان پارسی از بهترین و شیرینترین زبانهای قدیمه... و زبانهای انبوهی از ساکنان قطعه مشرقزمین و ملل عظیمه اسلامیان است و... امروز هم جزء عمده زبان دولت علیه عثمانی است، در همچنان پایتخت سعادتمند تاکنون روزنامهای بدانسان ترتیب نشده و بهاین موجب جمعی از پارسیدانان که در اطراف جهانند، از درک اینچنین نعمت [بزرگی] محروم ماندهاند و فیالواقع مغبون شدهاند؛ چه مبنای ترقیات جهان، خصوصا در این جزء زمان به دستیاری اطلاعات و معلومات تواند بود و بس. و موازنه حال ترقی و وصول حال تمدن و آسایش عمومی ابنای جنس ممکن نتواند بود، مگر به دانستن اوضاع جهان و فهمیدن احتیاجات وقت و معلومداشتن راه رفع آن احتیاجات و... چون این پایتخت همچنان که مدار موازنه پلیتیک و آسایش دول و ملل مغربزمین است، کذالک واسطه ظهور کمال ترقیات در ممالک شرقیه نیز بوده و بهاین وسیلت مرکز تحصیل اطلاعات و دانستن اهمیت احتیاجات حاضره و متفرعات آن است و... بنابراین هرگز روا نیست که در همچنان پایتخت معظم اقلا یک روزنامه فارسی نباشد که هم فارسیدانان در این ممالک را از وقایع و اخبار جهان و از آنچه به کار احتیاجات حالیه میآید، به زبان شیرین و دلنشین [فارسی] آگاهی دهد و هم واسطه مزید روابط و مناسبات ملل عظیمه مشرقستان، که امروز ما را لازمتر از آن چیزی نیست، بوده باشد و بهاین وسیلت اسباب پیشرفت هرگونه اتحادات مطلوبه و ترقیات صوریه و معنویه در اقطار مشرقزمین فراهم شود...» و در ادامه، درباره چگونگی زبان روزنامه چنین اظهارنظر شده است: «... این گازت به سبک و اصطلاح معمولی حالایی زبان فارسی نوشته و بهقدر امکان در غایت سادگی و عاری از تکلفات منشیانه متقدمین اهل انشا خواهد بود. معذلک، از جهت اینکه بیان بعض مطالب بهطوریکه قوت مطلب فوت نشود، محتاج به استعمال بعض لغتهای غیرمشهوره است و ناچار باید آورده شود، از بعض برادران زبانفهم از حالا عذرخواهی میکنم و معذلک امیدوارم که این گازت بعد از کمی انس و ممارست، منظور نظر خاص و عام شود و مطبوع طباع عموم فارسیدانان گردد.»
اختر اگرچه با حمایت سفارت ایران در استانبول و با دستاندرکاری بعضی از کارمندان سفارت، بهویژه حاجیمیرزا نجفعلیخان خویی منتشر میشد و به نظری، برخی از کارمندان سفارت لازم میدانستند که در برابر روزنامههای ترکی یک روزنامه فارسی هم وجود داشته باشد، وانگهی، درحالیکه بعضی اختر را وابسته به دولت ایران میدانستند، بعضی دیگر آن را متهم به خدمتگزاری به دولت عثمانی میکردند. به نظر میرسد که اینگونه اظهارنظرهای متضاد، حاکی از موقعیت خاص اختر بوده باشد. روزنامه ضمن آنکه از کمکهای گهگاهی دولت ایران بهرهمند میشده، برخلاف مطبوعات داخلی از نوعی آزادیعمل برخوردار بوده، حتی گاهی از ورود آن به ایران جلوگیری میشده است. از سوی دیگر هم با وجود آنکه مورد حمایت دربار عثمانی بوده، گزیری جز مراعات موازین و نظامنامه مطبوعات عثمانی نداشته، گاهی نیز معروض قیچی سانسور عبدالحمیدی میشده است.
پس از انتشار اختر گازتهایی چون بصیرت (ش ۲)، لوانت هرالد و جریده حوادث (ش ۳)، تقویم وقایع (ش ۸) که در استانبول منتشر میشدند، فرات چاپ حلب و گازت ولایت یانیه (ش ۲۱)، مفرحالقلوب کراچی (ش ۵۵) و... انتشار آن را تبریک گفتهاند و مدیریت روزنامه هم تحت عنوان «اخطار خالصانه اختر» از «آثار حسنقبول در حق او از جانب قدردانان اهالی از بزرگان و اصحاب علم و دانش و جمله فارسیدانان» تشکر کرده است. در شماره ۸ (۲۷ ذیحجه) از نامهای که به اداره اختر رسیده سخن رفته است. نویسنده نامه «پس از اظهار حسنظن و لطف خودشان» خواهش کردهاند که گاهی از مطالعات (اظهارنظرها) و افکار و از اخبار نافعه به زبان ترکی برای درج در اختر را ترجمه کرده، ارسال دارد. مدیریت اختر هم ضمن سپاسگزاری موافقت خود را با پیشنهاد مذکور اعلام کرده است. معلم احمد فیضی افندی (۱۲۵۸ ق/ ۱۸۴۲ م-۱۳۲۸ ق/ ۱۹۱۰ م)، ادیب و مدرس ادبیات فارسی در سلطانی غلطهسرای و تربیتکننده شاگردانی چون توفیق فکرت و مؤلف آثار متعددی در پیوند با زبان و ادبیات فارسی که خود زاده یکی از دهات اطراف بستانآباد تبریز بوده، در بدایت نشر اختر بالذات در اداره آن حضور یافت، شعری که به همان مناسبت سروده بود، در شماره ۳ (۲۰ ذیحجه ۱۲۹۲) مندرج است. بیت آخر آن دربردارنده مادهتاریخ انتشار اختر است: چون فروخواند فیضی بیدل گفت تاریخ «اختر کامل» (۱۲۹۲).
با تورق شمارههای سال اول اختر و مرور و مطالعه اخبار و مقالات آن، چنین مستفاد میگردد که روزنامه در دوره سهماهه انتشارش، به عللی، از جمله بُعد مسافت و مشکلات ارتباط پستی، نتوانسته است چنانکه باید و شاید پیوند لازم را با داخل ایران برقرار بکند. بهعنوان مثال، نامههایی که در ۱۰-۱۱ محرم ۱۲۹۳ در تبریز به پست داده شده بودند، در شماره ۳۲ [۴ صفر ۱۲۹۳]؛ یعنی ۲۲-۲۳ روز بعد در اختر انعکاس یافتهاند. گزارش بازدید ناصرالدینشاه از «کارخانجات و انبارهای قورخانه مبارکه» در ۳۰ ذیقعده ۱۲۹۲، که در شماره ۲۷۳ (۶ ذیحجه ۱۲۹۲) روزنامه ایران درج گردیده، خلاصهاش در شماره ۲۶ (۲۵ محرم ۱۲۹۳) اختر یعنی ۴۹ روز پس از انتشار شماره مذکور روزنامه ایران و ۵۵ روز پس از بازدید مذکور شاه به چاپ رسیده است.
قرائن موجود حاکی از آن است که اختر در دوره اول انتشار خود موفق به ایجاد پیوند مستمر و گستردهای با نخبگان ایرانی در داخل کشور نشده است؛ درصورتیکه در آن فرصت کم توانسته است با مطبوعات عثمانی هماهنگی چشمگیری پیدا کند. اختر در این دوره، همچون مطبوعات عثمانی به دفاع از حقوق و منافع آن امپراتوری بهضعفگراییده و دستخوش ازهمپاشیدگی در برابر قدرتهای اروپایی، که با دستاویز قراردادن «مسئله شرق» قصد تقسیم قلمرو آن را بین خود داشتند، برخاسته بود. چنانکه در شماره اولش، با نقل بخشهایی از گزارشی چاپشده در روزنامه تایمز، بهاین صورت از دولت عثمانی جانبداری کرده است:
«چندی است که گازت تایمس درخصوص مواد متعلقه به دولت عثمانی بهطورهای نامناسب اداره لسان مینماید. باز امروز وقایعنگارش لزوم مداخله دولتین فرانسه و انگلیس را به میان آورده است. [غافل از آنکه] دولت علیه عثمانیه یک دولت بزرگ بالاستقلال است و به موجب حکم عهدنامه پاریس به حقوق دول معظمه اروپا داخل میباشد. بنابراین هر حقی که دول معظمه فرانسه و انگلیس و روسیه و پروسیه دارند، دولت علیه نیز مثل آن[ها این] حق را خواهد داشت.»سرانجام دوره اول روزنامه، پس از انتشار شماره ۶۰ در ۲۲ ربیعالاول ۱۲۹۳/ ۱۷ آوریل ۱۸۷۶، ظاهرا بهعلت دشواریهای مالی ناشی از عدم دریافت حق اشتراک اکثر نسخههای ارسالی برای جلب آبونه، به پایان رسید. سرمقالههای شماره ۲۰،۲۱، ۵۵، ۵۹ آن تحت عنوان «اخطار مخصوص» و کاهش تعداد محلهای فروش روزنامه در استانبول از هشت مکان در شمارههای اول به چهار مکان در شمارههای آخر را میتوان دلایلی برای اثبات ادعای مذکور دانست.
خانملک ساسانی بر اساس اسناد موجود در بایگانی سفارت ایران در استانبول نوشته است که پس از تعطیلشدن اختر، سلطان عثمانی از بستهشدن آن «اظهار تکدر» کرده، به سفیر ایران گفته است: «حیف است در اسلامبول به زبان فارسی، روزنامه نباشد.» و انتشار دوباره آن در ۲ محرم ۱۲۹۴/ ۱۷ ژانویه ۱۸۷۷ بهدنبال تعطیل ۹ ماهه با تشویق سلطان و کمک مالی وزارت خارجه ایران امکانپذیر میشود. برای تامین مالی انتشار روزنامه در دوره بعدی نیز شرکتی تشکیل میشود که تنی چند از اتباع عثمانی هم سهامدار آن بودند و بنا به گزارش سفیر ایران به وزارت متبوع خود «بستن روزنامه بهجهت اینکه اتباع عثمانی شریکند و نظارت عمومی در آن در دست حکومت [عثمانی] است، ممکن نخواهد بود.»
اختر که واپسین شماره بهدستآمدهاش، شماره ۱۰ سال ۲۳، منتشرشده در ۳۰ ربیعالاول ۱۳۱۴/ ۸ دسامبر ۱۸۹۶ است، بیگمان یکی از منابع ارزنده تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و عثمانی در سالهای انتشارش است.
منبع: مطبوعات بهارستان، سال اول، شماره اول، پاییز 1390، ص 45-57.