این بهت و حیرت قابلملاحظه ابتدا پاسبانان را نیز متعجب میساخت ولی بعد معلوم شد که بر اثر شور و شوق جادهسازی، که در حال حاضر در ایران رواج دارد، هرگاه یک نفر فرنگی در صدد تهیه تصویر نقاشی از بازار برآید و یک پاسبان نیز همراه او باشد، بازرگانان تصور میکنند که شخص مزبور یک نفر مهندس یا معمار است و قصد او خراب کردن آن قسمت بهخصوص از بازار میباشد؛ درست به همان ترتیب که درختان جنگل را قبل از بریدن علامتگذاری میکنند.
این امر طبیعی بود؛ چه ایرانیان افراد خارجی را برای این قبیل کارها استخدام میکردند. در ایران راجعبه این قبیل امور حتی با صاحبان خانه و املاک نیز مشاوره و مذاکره نمیشود و هیچگونه غرامتی نیز به آنها پرداخت نمیشود.
.بنابراین، ایجاد یک جاده جدید موجبات نگرانی شخصی را فراهم میکند که ممکن است خانه یا قسمتی از ملک خود را برای عریض کردن خیابانی در مرکز شهر ازدست بدهد، چه امروز این یک امر بسیار عادی بهشمار میرود. لکن در تمام بازار به محض اینکه دکاندارها بفهمند که مرد اروپایی مقصود دیگری دارد با همان ادب و میهماننوازی خاص خود که ضربالمثل است، قالیچهای میگسترند و یک استکان چای تعارف میکنند.
یزد از یک لحاظ خوشبخت است و آن این است که جاده اصلی که به کرمان و جنوب میرود، از بیرون دروازههای آن میگذرد و در نتیجه یزد بهصورت یکی از جالبترین شهرهای ایران درآمده است. لکن مسافرت به آن برای اروپاییان بسیار مشکل است چه، در حاشیه این شهر منطقهای غدار یعنی دشت لوت واقع شده است.
در فصل تابستان گرما تقریبا طاقتفرساست. اروپاییان برای فرار از آن به تپههای خنک پناه میبرند. یزد حتی بیش از کرمان به قناتهای خود متکی است. اگر خانه میزبان در محلی، واقع در حاشیه کویر واقع شده باشد و هنگام شب شغالها زوزهکشان پشت دیوار باغ بیایند، کمبود آب بیشتر احساس میشود.
مارکوپولو که سفرنامهاش پس از گذشت ششصد سال در مورد پارهای از نواحی آسیای مرکزی یکی از منابع موثق بهشمار میرود، در سال ۱۲۷۲ میلادی از شهر خوب و اصیل یزد عبور کرد و راجع به ابریشم آن مطالبی نوشت.
- سفرنامه فرد ریچاردز/ اثر فرد ریچاردز؛ ترجمه مهیندخت صبا، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب