بهداشت عمومی درکانون نگاهها
به ناچار بلدیهها برای ساماندهی مسائل بهداشتی و درمانی شهر چارههایی اندیشیده و درگیر موضوعاتی دشوار میشدند. شاید یکی از اولین تصمیمات مدیران شهری اصفهان ـ انجمن ولایتی ـ آن بود که «چهار حوض»*حمامها را بستند، آن هم به خواهش کسانی که از منکرات واقع شده در آنها شکایت داشتند: «جمعی عارض بودند که از جانب انجمن مقدس (اصلیترین نهاد سیاسی و تصمیمگیری شهر اصفهان در مشروطه اول)چهارحوضهای حمامها مسدود و موقوف شود که جای انواع منکر بود و فساد کلی بر آن مترتب بود. در این باب بعد از مذاکرات بسیار به اکثریت آرا صلاح در مسدود شدن دیدند» (انجمن مقدس ملی، ش ۱۷، ۱۴ ربیع الاول ۱۳۲۵، ص۲). اقدام دیگر اداره حفظ الصحه بلدیه در اوان مشروطیت آن بود که دستور داد دستکم هر چهل روز یکبار آب خزینهها تعویض گردد (اخوت، ۱۳۸۶: ۱۳۴). وضع بدین قرار بود تا زمانی که رضاشاه بر مسند سلطنت نشست و در سال ۱۳۰۹ش/ ۱۹۳۰م بلدیهها بازسازی شده و قدرتی کسب کردند.
از سوی دیگر رشد فکری جامعه و گسترش شهرنشینی، بالا رفتن سواد عمومی و ایجاد طبقه متوسط شهری موجب شد درخواستها برای ارتقای سطح بهداشت جامعه بیشتر شود. در این میان بلدیهها بهعنوان مجری امور کلی شهر مورد تقاضا و توجه قرار گرفتند تا شهرها را به لحاظ بهداشتی مناسبتر کنند. این نهاد نوپا نیز به واسطه قدرتی که از انجمن شهر (منتخب مردم)، و شهردار (منصوب وزارت داخله) کسب میکرد، اقدامات دامنهداری را در این زمینه آغاز کرد. بلدیه در موضوع اصناف، طرح «کارتهای سلامت» اصناف را پیاده کرد و برای اصناف «نظام نامههایی» را تهیه و اجرا کرد که به وضعیت بهداشتی آنها سرو سامان میداد. گفتنی است به موجب قانون بلدیه مصوب سال ۱۳۰۹ش به صراحت امر «مراقبت در پاکیزگی حمامها» بهعهده بلدیه نهاده شده بود. همزمان با گسترش طب جدید و نیز برپایی بیمارستانهای جدید در شهرها، نظام پزشکی جدید، مبتنی بر بهداشت و پیشگیری، بیش از پیش در میان جامعه ریشه دواند. بر همین اساس باید که حمامها نیز از آن وضعیت درمیآمدند.
روزنامه «اخگر» که در نقد اجتماعی گوی سبقت را از همقطاران ربوده بود، در سال ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸م راجع به حمامهای شهر نظراتی داشت: «حمامهای اصفهان بیاندازه کثیف و ناشر میکروب امراض مختلفه است. بهترین خزینهها ماهی یک مرتبه آبش عوض میشود. در این خزینهها هر روز یک عده زیادی متبلایان به امراض تناسلی و جلدی وارد این حمامها میشوند. روسای محترم دوایر و متمولان خودشان اغلب دارای حمام سرخانه هستند و یا به حمام دوش میروند ولی اکثریت جمعیت شهر که صدی نود و پنج مردم را تشکیل میدهند، به همین حمامهای پر از میکروب و کثافت تشریف میبرند» (اخگر، ش ۱۳، ۲۳ آبان ۱۳۰۷، ص۴). از مطالب بالا معلوم است که در سال مذکور طبقات بالای جامعه دارای حمام سرخانه بودند ونیز معدودی حمامهای عمومی دوشدار در شهر دایر بوده است. در سال ۱۳۰۸ش/ ۱۹۲۹م حادثهای در یکی از حمامهای زنانه محله جوباره اتفاق افتاد که تکانی بود به اصلاحطلبان و ترقیخواهان که صدای خود را برای ساماندهی حمامهای شهر بلندتر کنند.
درحالیکه حدود سیصد نفر در آن حمام مشغول استحمام بودند، در اثر غفلت حمامی، از تون حمام دود به گرمخانه نشت کرده و فقط یک نفر زن توانست فرار نموده و مردم را خبردار کند. فورا طاق خزانه را خراب کردند تا دود خارج شده و زنانِ در حال اغما از محل خارج گردیدند. نتیجه مثبت بود. مردم محل «تشکیل کمیسیونی برای اصلاح حمامهای محله جوباره دادهاند و اعضای کمیسیون مذکور اینک تصمیم گرفتهاند که هر سه حمام محله خود را مبدل به حمام دوش نمایند و از قرار مذکور به فوریت هم بنا و عمله فرستاده، مشغول ساختمان حمام فوقالذکر گردیدهاند» (اخگر، ش ۲۹۱، ۲۰ بهمن ۱۳۰۸، ص۱) روزنامه پس از ذکر این خبر اضافه کرد «بهطور کلی جای تعجب است که از طرف اداره بلدیه تاکنون برای تغییر شکل حمامهای شهری به حمام دوش تصمیمی جدی اتخاذ نشده است. در صورتی که بسیاری از حمامهای اصفهان را درنهایت سهولت و با مخارج اندکی میتوان مبدل به حمام دوش نمود» (اخگر، ش ۲۹۱، ۲۰ بهمن ۱۳۰۸، ص۱)
از این پس در کنار درخواست برای اصلاح آب منبعها، برداشتن خزینهها و تبدیل آنها به دوش نیز جزو مطالبات ترقیخواهان شهر شد اما هنوز مدیران شهری بنا به مشکلات اجرایی، نقشهای برای اجرای این تقاضا نداشتند. در سال ۱۳۰۹ش/ ۱۹۳۰م که پزشک بهداری (اداره صحیه) اصفهان به نام دکتر احتشام، از سمت خود استعفا داد، در گزارشی راجع به اقدامات خود در باب حمامهای شهر نوشت: «در موضوع حمامها و حمامیها نظامنامهای تحت ۱۷ ماده تهیه و طبع گردید و در تمام حمامها به دیوار الصاق شد. وظایفی بود که حمامی و کارکنان حمامها باید معمول دارند؛ حمامیها بهطور کلی همه ماهه آب خزینه را عوض میکردند و مجروحان و مبتلایان به امراض مسریه و جلدی را هرگز اجازه دخول در خزانه نمیدادند و کثافتکاریهای سابق (از قبیل غسل اموات و حجامت و...) جزو مواد هفدهگانه متروک گردید. دخانیات در حمام استعمال نشود» (اخگر، ش ۴۸۳، ۴ دی ۱۳۰۹، ص ۲).گویا اداره بهداری تا این لحظه نقشهای برای دوشدار کردن حمامها نداشته است یا شاید اجرای چنین طرحی را پرهزینه و بعید میپنداشتهاند.
آغاز ماجرای دوش حمامها
بالاخره بلدیه اصفهان در سال ۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲م نظامنامه دیگری برای ساماندهی حمامهای شهر منتشر کرد. مطابق این نظامنامه که قسمتهایی از آن در زیر میآید، هر حمام عمومی باید حداقل یک دوش داشته باشد. باید بگوییم این آغاز ماجرای بلدیه اصفهان و دوش حمامهای شهر بود. روزنامه اخگر خود در ابتدا شرحی راجع به وضع بد حمامهای شهر ارائه داد و سپس نظامنامه بلدیه را آورد: «حمامهای اصفهان عموما هر سی روز یک دفعه زودتر آبهای خود را عوض نمیکنند و بلکه بسیاری از آنها گاهی به مامورین بلدی کلکزده، از تغییر آب یا به اصطلاح زیر آب زدن خزانههای خویش شانه تهی میکنند. در صورتی که اگر یک بلدیه دلسوز، یک بلدیه قوی و صاحب اراده میداشتیم، تاکنون هفت عشر (هفتاد درصد) آنها را توانسته بود که تغییر شکل داده و به حمام دوش مبدل نماید.» (اخگر، ش ۷۵۶، ۲۶ خرداد ۱۳۱۱، ص ۴).
روزنامه به وضعیت روشنایی حمامها نیز اشاره کرده و معترض بود: «هنوز درحمامهای ما، با داشتن کارخانه چراغ برق، همان چراغ موشیهای عهد دقیانوس یا آن چراغ نفتیهای قدیمی که بوی تعفن و دود خفهکننده آنها استحمامکنندگان را در آن فضاهای خالی از نفوذ دچار ضیقالنفس مینماید، استعمال میشود (۴) و درجه تعفن حمامهای ما به حدی است که اگر شما با کسی که تازه از حمام بیرون آمده است مصادف شوید، از چند ذرعی او بوی عفن حمام را استشمام مینمایید. دلاکهای حمامها که باید لااقل هر پانزده روز یک مرتبه معاینه شوند، چند ماه یک دفعه هم به زحمت معاینه میشوند.» (اخگر، ش ۷۵۶، ۲۶ خرداد ۱۳۱۱، ص۲). با این مقدمه روزنامه اخگر نظامنامه بلدیه در باب حمامها را درج کرد: «۱. کلیه حمامهای عمومی مردانه و زنانه، اعم از اینکه دارای دوش خصوصی باشند یا نباشند، باید یک دستگاه دوش عمومی دارا باشند که شیرهای دوش مزبور متعدد و استفاده از آن برای کلیه مشتریان آزاد باشد. ۲ـ از این تاریخ به بعد اشخاصی که بخواهند حمام جدید عمومی ساختمان نمایند یا بخواهند حمامهای قدیمه متروکه را تعمیر و دایر کنند، علاوهبر رعایت مقررات صنفی، لازم است قبلا به اداره بلدیه مراجعه نموده، دستورات صحی صادره را در موقع ساختمان اجرا نمایند و در صورت تخلف جلوگیری خواهد شد. ۳- کارگران حمام باید توسط اطبای صحی معاینه شده، تصدیق صحت مزاج دریافت دارند. ۴ـ استاد حمامی باید از ورود اشخاص مظنون به داشتن جراحات خارجی از قبیل کچلی، جرب، سیفلیس، سودا و... در ورود به حمام ممانعت نماید. مخصوصا از ورود آنها در خزینه عمومی باید جلوگیری شود. ۵ـ روغن مالی و ادویه در حمام به کلی ممنوع است.» (اخگر، ش ۷۵۶، ۲۶ خرداد ۱۳۱۱، ص۳).
در این نظامنامه مفصل وجوه مختلف بهداشت حمام در نظر گرفته شده و شاهبیت آن دارا بودن حداقل یک دستگاه دوش برای هر حمام است. اما آیا با تدوین و ابلاغ این نظامنامه، مفاد آن توسط حمامیها اجرا گردید؟ اوضاع چنین نبود. در سال بعد بلدیه اصفهان موضوع را جدیتر گرفت و حمامیها را ملزم کرد تا آخر فروردین ۱۳۱۲/ مارس ۱۹۳۳ لااقل یک دوش در حمام نصب کنند با این توضیح که «کلیه کسانی که بخواهند به ساختمان حمام جدید اقدام نمایند باید طبق نقشه و اجازه شعبه ساختمان بلدیه باشد» (اخگر، ش ۸۲۱، ۲۴ بهمن ۱۳۱۱، ص۱). روزنامه اخگر ضمن تحسین این جدیت بلدیه افزود: «انتظار داریم برخلاف سال گذشته که همین اقدامات شروع شد و عقیم ماند، در این سال با جدیت ریاست محترم فعلی بلدیه انجام داده... در قسمت دوش حمامهای شهر هم سعی شود که تا آخر مدت مقرره حمامها دارای دوش گردد و مخصوصا مراقبت بشود که منبع آب دوش با خزینه عمومی، مثل بعضی از حمامهای دوش فعلی، یکی نبوده و برای دوش، منبع آب جداگانهای ساخته بشود.» (اخگر، ش ۸۲۱، ۲۴ بهمن ۱۳۱۱، ص ۵).
- بخشی از یک مقاله پژوهشی با عنوان «بهداشت حمامهای عمومی در دوره معاصر و نقش شهرداریها، مطالعه موردی: شهر اصفهان».
• چهار حوض یا چاله حوض چیزی شبیه به استخرهای کوچک بود که در حمامهای بزرگ وجود داشت و برای شنا و آب بازی از آن استفاده میگردید. این استخرها گاهی تا ده متر نیز طول داشتند. نمونه چاله حوض را میتوان در حمام علیقلیآقا در اصفهان یا حمام مهدی قلیبیک مشهد مشاهده کرد.