تهران از چشم پرنده
میتل هولتسر به سرزمینهای بسیاری با هواپیما سفر کرده و حاصل این سفرها کتاب، عکس و ساعتها فیلم است. این فیلمها بهتازگی از محبوبیت زیادی در اروپا برخوردار شدهاند. او از خاطرات خود کتابی هم نوشته که دکتر سعید فیروزآبادی آن را ترجمه کرده است. نکته جالب در مورد میتل هولتسر آن است که چندان چهره شناخته شدهای در ایران نیست. در هر حال زمان سفر این هوانورد سوئیسی مصادف با دورهای خاص در تاریخ ایران است. سفر میتل هولتسر به ایران از دیدگاه عکاسی و اکتشاف جغرافیایی اهمیت بسیاری دارد،. در هر حال این خلبان سوئیسی با گذر از ایتالیا، یونان و ترکیه به ایران میآید و از مسیر کرمانشاه، همدان، قزوین به تهران میرسد و درنهایت سفری به بوشهر میکند. در این سفر از شهرهای قم، کاشان، اصفهان و شیراز میگذرد و در راه عکسهایی از مردم و زندگی آنها میگیرد که در نوع خود بینظیر است.
نخستین سفرها به کشورهای دوردست باعث شد که خلبانهای سوئیسی و بهویژه این خلبان شهرت پیدا کند و خلبان سوئیسی در سرزمینهای دوردست به شهرت رسید. فیلمهای او بسیار محبوب بود و هر سوئیسی فیلمهای او را دیده است.
هرچند هزار سال پیش از این، فردوسی شاعر بزرگ این سرزمین، آرزوی پرواز مردمان را با کیکاووس و تخت و عقابهای تیزپرواز عظیمش به نظم درآورده بود، ظاهرا میل ایرانیان به پرواز حدود سال ۱۲۹۳ هجری قمری حاج حسین آقای تهرانی را که مدتها «در فرنگستان درکار ساختن و پرداختن کشتی هوایی» بود، بر آن داشت که بالن خود را از باغ لالهزار در تهران به پرواز دربیاورد و در باغ شاه به زمین بنشاند.
اما نخستین هواپیما را در سال ۱۳۳۲ هجری قمری خلبانی روسی یا لهستانی به نام کوزمینسکی به ایران آورد. ورود این هواپیما برای مردم تهران بسیار جذاب بود و چون مکانی برای فرود درنظر گرفته نشده بود، هواپیما ناگزیر در محل مشق دیویزیون قزاق یا همان وزارت امور خارجه فعلی فرود آمد. احمد شاه و مردم به این مکان آمدند و عکسی هم به یادگار گرفتند. ظاهرا خلبان نمایشی هوایی نیز داده و پولی هم از بابت آن دریافت کرده و در راه بازگشت سقوط کرده بود.
اما نخستین خطوط هوانوردی ایران در واقع با حمایت کمپانی آلمانی یونکرس فعالیت خود را آغاز کرد. دلیل حضور یونکرس در ایران آن بود که ایران به دلیل همسایگی دیرینه با دو ابرقدرت آن دوران، یعنی انگلستان و روسیه و شرایط خاص جغرافیایی و سیاسی، پیوسته به دنبال ارتباط با کشورهایی جز این دو ابرقدرت بود. نمونه بارز آن حضور فعال اتریشیها در تاسیس دارالفنون و انتصاب به سایر مقامهای دولتی و مناصب رسمی است. از این رو دولت ایران اولین هواپیمایی که خرید، یونکرس اف ۱۳ بود. این رخداد در سال ۱۳۰۱ اتفاق افتاد و هواپیما از قلعه مرغی که نخستین فرودگاه ایران شد، به هوا برخاست.
در هر حال در سال ۱۳۰۲ ایران با کمپانی یونکرس قراردادی منعقد کرد و نمایندگی این کمپانی در تهران تاسیس و با وارد کردن چند هواپیما خطوط هوایی تهران، مشهد، شیراز، بندر انزلی و بوشهر برقرار شد. وظیفه اصلی این هواپیماها حمل محمولههای پستی و مسافر بود. درضمن مردم تهران نیز در روزهای تعطیل میتوانستند با مبلغی حدود ۵۰ ریال یا ۳ دلار بر فراز آسمان تهران گشتی بزنند و به تماشای آن بنشینند.
از جمله خلبانانی که در آن سالها برای تحویل هواپیما و بررسی مسیرهای هوایی سفر به سرزمینهای شرقی به ایران آمدند، والتر میتل هولتسر سوئیسی بود. این خلبان سوئیسی که عکاس و فیلمبردار نیز بود، نخستین شرکت هوانوردی سوئیس را در سال ۱۹۱۹تاسیس کرد. پرواز او به ایران در سال ۱۹۲۴ و به سفارش دولت ایران بود. همانگونه که میتل هولتسر در مقدمه کتابش «سفر به ایران» شرح میدهد، تقریبا هچ حمایت رسمی از سفر او نشد، به همین دلیل نیز بهرغم درخواست کتبی از وزارت امور خارجه سوئیس هچکس برای کسب مجوز از دولتهای مسیر حرکت او اقدامی نمیکند و به همین خاطر هم هواپیمای او را دو هفته در ازمیر توقیف میکنند و سفر او به تاخیر میافتد. البته این موضوع چندان تازگی نداشته است، بسیاری از فرستادگان اتریشی که چند دهه قبل هم به ایران آمده بودند، ابتدا موظف شدند که از خدمات دولتی اتریش استعفا دهند تا مبادا دو ابرقدرت حاضر و ناظر در این منطقه نسبت به فعالیت آنان حساس شوند.
تصویرهای هوایی موجود از ایران و مسیر حرکت هولتسر در میان مردم و شهرها جذابیتهای فراوانی دارد. صحنههایی از فیلم او یادآور بخشهایی از زندگی مردم ایران است. مجموعه این عکسها و فیلمها در آرشیو ملی سوئیس نگهداری میشود و فیلم او نیز بخش عمدهای از این مجموعه است. آنچه در کتاب «سفر به ایران» میتل هولتسر توجه خواننده را جلب میکند، نثر دشوار و گاه بس شاعرانه نویسنده است. این نثر ریشه در شیوه اندیشه و نگاه رومانتیک او به مشرق زمین از یکسو و نگرش یک هوموفابر، (انسان صنعتزده)، از دیگر سو دارد. در همان آغاز کتاب او ایران را مهد بشریت عنوان میکند و با نگاه رومانتیک به شرق و ایران به دنبال آن است که گوشههای شگفتانگیز از زندگی مردم ایران را نشان دهد، هرچند یکسره از ضرورت ایجاد راههای هوایی بین فواصل طولانی شهرهای ایران سخن به میان میآورد و در عین حال نگاه او، نگاه اروپاییها به آسیاییهاست، در دوره سخت بین دو جنگ جهانی که گوشههایی از آن را در فیلم هم میتوان مشاهده کرد.
میتل هولتسر در بخشی با عنوان «خاطرات من از ایران» مینویسد: «برای آنکه تصویری صحیح از زندگی مردم ایران ارائه کنم، بیتردید باید زبان فارسی را کامل یاد بگیرم وچندین سال با مردم طبقات مختلف این کشور ارتباط داشته باشم. هر تازهواردی در برابر فرهنگ کنونی متنوع ایرانی شگفتزده میشود. فراوانی، تنوع این فرهنگ غنی هر مشاهدهگری را مسحور خود میکند...» با این حال میتل هولتسر بهخوبی از وضعیت ایران آگاه است: «ایران، این سرزمین کهن با تاریخی افتخارآمیز تا همین چندی پیش به خوابی طولانی فرو رفته بود و در حالی که در غرب عصر فرهنگی جدیدی آغاز شده بود، در ایران همان شرایط کهن وجود داشت.»
پس از این مقدمه، انتقادی شدید از رفتار مردم ایران میشود که بخشی از آن به دلیل وجود فساد فراوان در نظام اداری و اخلاقی اواخر دوره قاجار است. بیتردید بخشی از این انتقادها درخصوص وضعیت اخلاقی قدرتمندان این دوره و به تبع آن کسانی که میتل هولتسر با آنان رابطه داشته است، درست به نظر میرسد. با این حال بخش پایانی این فصل کتاب سفر به ایران درباره اصلاحات آن دوره است.
میتل هولتسر مینویسد: «تاریخ حوادث اخیر به ما آموخته است که ترقی و رشد ایران تنها با اتکا به نیروهای درون ایران امکانپذیر است، زیرا رقابت بین روسیه و انگلیس بزرگترین مانع بر سر راه ترقی ملت ایران است».
- به نقل از سخنرانیهای علی دهباشی و دکتر سعید فیروزآبادی در شب « والتر میتل هولتسر» صد و چهل و هشتمین شب از شبهای مجله بخارا.