از تحریم اجناس تامنع استقراض خارجی
در جنبش مشروطه زنان با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاستند و در مبارزات مشروطیت فعالانه شرکت داشتند، هرچند که به دلیل مخفی عمل کردن بسیاری از این انجمنها اطلاعاتی از آنها در دست نیست، اما نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند کسروی، ملکزاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفایی، دولتآبادی، رضوانی و... در آثار خود اشاراتی به تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت میکنند. از حدود سال ۱۲۸۵ سازمانهای زنان شکل گرفتند. مشارکت زنان در این وقایع سیاسی خودجوش بود و از احساسات ملیگرایانه جدید آنها و تمایل برای به رسمیت شناخته شدن نیرو میگرفت.
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی زنان بیشتر شد. انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند و برای مشروطیت هم به مبارزههای مسلحانه و هم اقدامات غیرخشونتآمیز پرداختند. هرچند که سرانجام در قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵) بسیاری از حقوق زنان نادیده گرفته شد و زنان را درکنار محجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود.
مثلا در فتح تهران یکی از زنان روشنفکر خاندان ایلخانی بختیاری به نام سردار بیبیمریم بختیاری با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاست. سردار مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود، سنگربندی کرد و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد. او حتی خود شخصا تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت. بعدها با دریافت مدال شجاعت از دولت آلمان به لقب سرداری مفتخر شد.
تنها معدودی از این زنان طرفدار مشروطیت، هوادار حقوق زنان بودند، اما نخستین زنانی که در جنبش حقوق زنان ایران شرکت کردند یا خودشان از مشروطهخواهان و فعالان جنبش ملی دهه ۱۲۸۰ بودند (مانند صدیقه دولتآبادی و بانو امیر صحی ماهسلطان) یا از خانوادههای روشنفکر ملیگرا بودند (مانند محترم اسکندری). بعد از سرد شدن تب مشروطهخواهی، انبوه زنان بیسواد به اندرونیهای سابق خود بازگشتند و تنها زنان تحصیلکرده و روشنفکر جنبش حقوق زنان را پی گرفتند.
انجمن آزادی زنان یکی از نخستین جمعیتهای زنان بود که پس از تصویب قانون اساسی در دی ماه ۱۲۸۵ شمسی تشکیل شد. از دیگر انجمن ها، «انجمن مخدرات وطن» بود که توسط شصت زن در ۱۲۸۹ شمسی در تهران تاسیس شد. اعضای این انجمن از تحریم اجناس خارجی و منع استقراض خارجی حمایت کردند و در امور عام المنفعه و خیریه مانند تاسیس مدارس دخترانه، کلاسهای سوادآموزی بزرگسالان و یتیم خانه مشارکت ورزیدند. در این انجمنها زنان طبقات بالا مشارکت فعالی داشتند، زنانی که بعدها از مدافعان برجسته حقوق زنان نیز شدند، مانند صدیقه دولتآبادی و شمسالملوک جواهر کلام و...
یکی دیگر از زنان فعال عصر مشروطه محترم اسکندری شاهدختی از خاندان قاجار بود که از خانوادهای روشنفکر برخاسته بود. محترم اسکندری که فعالیت سیاسی خود را در جریان انقلاب مشروطه آغاز کرد، در سال ۱۳۰۱خ جمعیت نسوان وطن خواه را تاسیس کرد که تشکلی بااهمیت و دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. این جمعیت کلاسهای آموزش بزرگسالان برای زنان داشت و اعضایش بهطور گسترده درباره حقوق زنان سخن میگفتند.
در سال ۱۳۰۲ خ این جمعیت نشریهای بهنام «نسوان وطنخواه» منتشر کرد. یکی از جسورانهترین اقدامهای این گروه سوزاندن علنی جزوهای به نام «مکرزنان» در میدان توپخانه تهران بود. هما محمودی نویسنده، شاعر و هنرمند و از مدافعان حقوق زنان بود. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات در آذر ۱۲۹۰خ زنان در خارج از مجلس بر ضد اولتیماتوم روسیه بود. شمسالملوک جواهر کلام عضو انجمن ازادی زنان بود که بعدا معلم و نویسنده شد.
او در مدرسه ناموس یکی از پنج مدرسه دخترانه تهران که در سال ۱۲۸۶ خ تاسیس شد، درس خوانده بود. به جز زنانی که یاد کردهایم میتوان از زنان پیشگام دیگری چون بیبی خانماسترآبادی، طوبی آزموده، درهالمعالی، صفیه یزدی و ماهرخ گوهرشناس نام برد که هر یک از چهرههای پیشگام و برجسته جنبش زنان در ایران به شمار میروند.
ورود زنان در دوره مشروطه به صحنه فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مخالفتهای زیادی را بر ضد جنبش زنان برانگیخت، اما جامعه زنان مبارز تلاش میکرد با پاسخ به ایرادها و تبیین ضرورت حرکت زنان و لزوم حمایت از آن، مخالفان را قانع و وادار به عقبنشینی کند. بیشترین انتقادها و مخالفتها متوجه مدارس جدید دخترانه و اصلاح تعلیم و تربیت زنان مطابق مقتضیات زمان بود. مخالفان، جنبش زنان را به داشتن گرایشهای بابی متهم میکردند. از نظر زنان مبارز، مخالفان تحصیل زنان هیچ بهانه معقولی برای حملات و مخالفتهای خود نداشتند. آنان از مخالفان خواستند که به عداوت خود با تحصیل زنان خاتمه دهند و بپذیرند که «اینک سه ربع از ایرانیان» خواهان علمند و باید به ندایشان لبیک گفت. همچنین زنان مبارز به انتقاد از مجلس اول مشروطه پرداختند و از اینکه مجلس یک برنامه ملی که در آن به حقوق زنان و سایر اقشار جامعه توجه شود، ارائه نمیدهد، گله و شکایت نمودند.
جالب اینجا است که اتحادیه غیبی نسوان با چاپ مقالهای در روزنامه ندای وطن مورخ ۱۱ مهر ۱۲۸۶ خ به مجلسیان پیشنهاد میکند که چهل روز امور مملکت را به آنان بسپارند تا آنان بتوانند تغییرات اساسی در زندگی روزمره مردم بهوجود آورند: «اگر وکلای محترم ما توانستند یا میتوانند تا آخرماه رمضان قانون را تمام کرده و در سایر کارها ترتیبی دهند... زهی شرف و سعادت والا... ما به توسط همین عریضه خبر میدهیم که همه استعفا از کار خود بدهند و چهل روز هم کار را به دست ما زنها واگذارند، قانون را تصحیح میکنیم، نظمیه را تصحیح میکنیم، ریشه ظلم و استبداد را از بیخ میکنیم، بانک ملی را برپا میکنیم، کوچه و خیابان را تنظیف میکنیم و... همینقدر عرض میکنیم که زنها میتوانند آنچه را میخواهند.»
هنگامی که عدهای از زنان با مجلس و برنامههای بیاثر آن مقابله میکردند، موضوع انجمنهای زنان در اسفند ۱۲۸۶خ سرانجام در مجلس مورد بحث قرار گرفت. در موافقت و مخالفت با این تشکلهای زنانه بحثها و مشاجرههای زیادی میان نمایندگان درگرفت. سرانجام نمایندگان ادامه حیات انجمنهای زنان را مجاز شمردند، اما این اجازه بدون هرگونه حمایت مالی یا رسمی از جانب مجلس بود.
در خرداد ۱۲۸۷خ که مجلس به توپ بسته شد و استبداد صغیر برقرار گردید، زنان ایرانی همواره با دیگر مشروطهخواهان در صف مبارزه ضد استبداد محمدعلی شاهی قرار گرفتند. در جریان قیام تبریز و محاصره ده ماهه این شهر توسط قوای محمدعلی شاه گروههایی از زنان با شجاعت و دلیری تمام با لباس مبدل برای دفاع از شهر به مردان ملحق شدند. روزنامه حبلالمتین گزارش داد که در یکی از نبردهای تبریز بیست زن با لباس مردانه در میان کشتهها یافت شدهاند. همچنین زنان گیلانی در مبارزه ضد استبداد صغیر مشارکت جستند. در میان نیروهای ملی گیلان که سرانجام پایتخت را در تیر ۱۲۸۸خ فتح کردند، چندین زن حضور داشتند. یکی از آنها لیلا زن دهقان گیلانی بود که از دست اربابی که او را مورد آزار و اذیت قرارداده بود گریخته و به مشروطه خواهان پیوسته بود.
دیگری زن کردی بود که شوهرش را نیروهای سلطنتی اعدام کرده بودند. آسفیک دختر یپرم خان ارمنی از فرماندهان اردوی ملی گیلان نیز در میان مبارزان بود. پس از سقوط استبداد صغیر و استقرار دوباره نظام مشروطه مبارزه برای کسب حق تحصیل زنان و مشارکت اجتماعی بیشتر آنان بالا گرفت. زنان فعال علنیتر بهکار پرداختند. انجمن مخدرات وطن و چندین جمعیت دیگر زنان با استقراض خارجی از انگلیس و روسیه - که آن زمان در دولت و مجلس مشروطه مطرح بود- مخالفت کردند و بحثهای عمومی درباره انواع مسائل اجتماعی و سیاسی، از جمله حقوق زنان را تشویق کردند. د راین زمان کلوپ ملی زنان در تهران تاسیس شد.غالبا زنان ناطقان معروف را برای ایراد سخنرانی به کلوپهای خویش دعوت میکردند. بیبی خانم استرآبادی رئیس دبستان دوشیزگان، زنان را به جلسههای سیاسی منظم در منزل خود در آخر هر هفته دعوت میکرد. برای تامین مخارج نهضت، کنفرانسها و نمایشهایی برگزار میشد.
در بهار ۱۲۸۹ خ در اجرای یک نمایشنامه در پارک اتابک پانصد زن از جمله چند نفر اروپایی شرکت کردند. آن شب چهارصدتومان برای تاسیس مدرسهای برای دختران یتیم، کلاسهای آموزش بزرگسالان و یک درمانگاه زنان جمع شد. در سالهای ۱۲۸۹ و ۱۲۹۰خ برای هماهنگی فعالیتهای مدارس جدید دخترانه، کنفرانسهای زنان برگزار میشد. زنان ارمنی در اجرای برنامههای فرهنگی نقش فعالی داشتند. به علاوه یک انجمن زنان وابسته به حزب سوسیال دموکرات هنچاک، نمایشنامههایی را به زبان ارمنی اجرا میکرد. بعضی از این نمایشنامهها را سوسیال دموکرات معروف گریگوریقکیان نوشته بود که همسرش آستوریک یقکیان، یکی از نخستین بازیگران و خوانندگان اپرا در ایران، آنها را به روی صحنه اجرا میکرد.
بعضی از زنان رفته رفته از فرهنگ مردسالاری انتقاد کردند و درباره موضوعاتی چون چند همسری و حق طلاق به بحث پرداختند. بعضی از نویسندگان زن از دستاوردهای زنان سایر ملتهای شرق مانند ژاپن، چین، هند، ترکیه و مصر سخن میگفتند و شکایت میکردند که در چین هزاران زن تحصیل کردهاند و هزار دختر جوان به ژاپن یا بریتانیا اعزام شدند تا به تحصیلات عالیه بپردازند. حتی در ایران زنان اقلیتهای مذهبی ارمنیان، کلدانیان، یهودیان و زرتشتیان که در مدارس میسیونری درس خواندهاند از زنان مسلمانان سبقت گرفتهاند. در این دوره یک نشریه خانوادگی زنان به نام «دانش» به صورت هفتگی و در هشت صفحه توسط یک چشمپزشک زن (دکتر کحال) منتشر شد. دانش عمدتا به مسائل خانگی زنان طبقه متوسط و طبقه بالا میپرداخت. جاذبه این نشریه در تعداد زیاد مقالههایی بود که درباره بهداشت، طب، امور خانوادگی و بهخصوص بچهداری منتشر میکرد.
زنان در دوره دوم مشروطه همانند گذشته در رویدادهای سیاسی نقش و حضوری پررنگ داشتند. از جمله هنگامی که در آذر ۱۲۹۰خ روسیه با جلب موافقت انگلستان به ایران اولتیماتوم داد که مورگان شوستر را اخراج کند و از مجلس ایران درخواست کرد که قبل از استخدام مستشاران جدید با آن دو قدرت مشورت کند، خشم زنان همانند مردان میهنپرست در سراسر کشور برانگیخته شد. در تهران پنجاه هزار نفر به خیابانها ریختند و اعتصاب عمومی اعلام شد. در جریان آن هزاران زن کفن به تن کردند تا آماده دفاع از کشور باشند. در همین راستا در ۱۰ آذر ۱۲۹۰ خ هزاران زن در بیرون ساختمان مجلس دست به تظاهرات زدند. عدهای از آنان به سکوی خطابه رفتند و در دفاع از انقلاب سخنرانی کردند و از مجلس خواستند تا در مقابل اولتیماتوم روسیه ایستادگی کند. در این مراسم پرشور زنان اعلام کردند آنها در جهاد ضد بیگانگان متجاوز به حقوق ایران، شرکت خواهند کرد. به علاوه زنان بر تحریم اجناس اروپایی بهویژه کالاهای روسی پافشاری کردند. همچنین در قزوین، رشت، اصفهان و تبریز زنان در مقابل اولتیماتوم روسیه بهپا خاستند و آمادگی خود را برای دفاع از مجلس و کشور در برابر تهدیدهای روسیه اعلام داشتند. اما بهرغم تلاشهای دلیرانه زنان و مردان دولت ایران در دی ماه ۱۲۹۰ اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و مجلس را تعطیل کرد.
فعالیتها و مبارزات زنان حمایت بخشی از مردان روشنفکر ترقی خواه را به سوی خود جلب کرد و آنان را واداشت تا درباره حقوق زنان و موضوعات و مسائل مربوط به آنان به بحث بپردازند. برخی از روزنامهنگاران، شاعران و حتی تعدادی از نمایندگان مجلس در دوره مشروطه از حقوق زنان دفاع کردند. طنز اجتماعی علی اکبر دهخدا، حمایت وکیلالرعایا نماینده مجلس و شعر ایرج میرزا و عشقی و لاهوتی در مطرح کردن مساله رهایی زنان در عصر مشروطه، نقش بسزایی داشت. نشریاتی چون ملانصرالدین (چاپ تفلیس)، صوراسرافیل، حبلالمتین، مساوات و ایران نو برخی از نامهها و سرمقالهها و مطالب خود را به موضوع زنان اختصاص میدادند و از حقوق زنان دفاع میکردند. وقتی موضوع انجمنهای زنان در مجلس مطرح شد، دهخدا از معدود روزنامهنگارانی بود که مقالهای را به این موضوع در روزنامه صوراسرافیل اختصاص داد. او به نمایندگانی که بهرغم مراجعات مکرر زنان به مجلس از ایجاد نهادهای جدید آموزشی و اجتماعی زنان حمایت نکردند، حمله کرد. در مرداد ۱۲۸۶ که گروهی از زنان بی سرپرست به علت تاخیر چند ماهه دریافت مقرری در میدان توپخانه اجتماع کردند، روزنامه حبلالمتین سرمقالهای را به دعاوی آنها اختصاص داد و از خواستههای آنان پشتیبانی کرد.
ایران نو گزارشها و تفسیرهایی درباره وضع زنان ایران و سرزمینهای دیگر منتشر میکرد. اخبار نهضت بینالمللی زنان نیز در ایران نو درج میشد. یکی از خواستههای مهم زنان روشنفکر عصر مشروطه تقاضای حق رای زنان بود که رژیم جدید مشروطه آن را نادیده گرفته بود. بعضی از انجمنهای زنان درصدد بودند با طرفداران حق رای زنان و فعالان نهضت زنان در بریتانیا و روسیه ارتباط برقرار کنند. تلاشهای زنان برای گرفتن حق رای سرانجام موجب شد تا نمایندگان مجلس درباره آن بحث کنند. در گرماگرم بحث درباره قانون جدید پیشنهادی برای انتخابات (۱۲۹۰ شمسی) وکیلالرعایا نماینده رادیکال همدان که در مجلس اول از حق زنان در تشکیل انجمنها حمایت کرده بود، گام جسورانه دیگری برداشت و به مجلس دوم پیشنهاد داد که به زنان حق رای اعطا شود و پرسید: «با کدام دلایل منطقی میتوانیم آنها را محروم کنیم؟» اما مجلس با نظر وکیل الرعایا مخالفت ورزید و بهاینگونه حق رای زنان در ایران به تعویق افتاد.
منابع:
۱- انقلاب مشروطه ایران؛ ژانت آفاری، ترجمه رضا رضایی، تهران، نشر بیستون، ۱۳۷۹.
۲- زنان ایران در جنبش مشروطه؛ عبدالحسین ناهید، تهران، بی نا، ۱۳۶۰.
۳- نگاهی به برخی نوشتهها و مبارزات زنان در دوران مشروطیت، هما ناطق، چاپ شده در کتاب جمعه، شماره ۳۰، ۱۳۵۷.
۴- زنان ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، بدرالملوک بامداد، تهران، ابن سینا، ۱۳۴۶.
۵- کارنامه زنان مشهور ایران؛ فخری قوامی، تهران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۱.
۶- زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران؛ پری شیخ الاسلامی تهران، مازگرافیک، ۱۳۵۰.