شورش‌های دهقانی گیلان (۱۹۰۹- ۱۹۰۶)

وقتی دریا توفانی شد

کدخبر: ۲۰۵۵
پیشینه شورش‌های دهقانی در منطقه خزر، با توجه به جغرافیای آن [دردوران مختلف]، وجود داشته است. خطه رنگارنگ منطقه خزر با تامین آب فراوان، به همراه جنگل‌های انبوه، به طول تقریبی ۴۰۰ مایل از رشت در طرف غرب تا به سمت شرق آن، استرآباد امتداد می‌یابد؛ چنانچه سیاح سده ۱۹ «لُرد کُرزُن» هنگام مقایسه این منطقه با بسیاری دیگر از مناطق کشور، که خشک و قهوه‌ای بود، از این دیار به عنوان «ایران دیگر» یاد می‌کند. [منطقه خزر] با رشته کوه بلند‌ی از دیگر نقاط ایران، جدا گشته و [در آن] آب به فراوانی یافت می‌شود.
وقتی دریا توفانی شد
نویسنده: ژانت آفاری
مترجم: مسعود حقانی پاشاکی

بخارهای ناشی از آن محل پرورش مالاریاست و در آن انسان توانمند نیز دچار تهوع و کسلی می‌شود و از پای در می‌آید. اما رشد فراوان درختان با رنگ آشوبگرانه در مسافری، که در جاده‌ها زیاد شاهدشان است، می‌تواند چنان شور و شعفی ایجاد کند؛ طوری که با این حس از خواب غفلت او را بیدار می‌دارد. این نجوای برون‌کننده و این تغییر شگفت‌انگیزش، توسط استان دریایی شمال مازندران و گیلان به مرحله اجرا می‌رسد.

در سال ۱۸۷۸، کنسول بریتانیا در رشت، شرایط افزایش جایگاه دهقانان را که اکثرا بی‌زمین بودند، چنین توصیف می‌کند:

«در گیلان، یکی از غنی‌ترین و حاصلخیزترین مناطق ایران، در هر کجایش، پوشش گیاهی فراوان وجود دارد، تقریبا هر بوته یا درختی رشد خواهد کرد، طبقات پایین، بدون هیچ دلیلی ناراضی هستند. تعداد کمی از آنها وضع مطلوبی دارند، خرده مالکند، اما توسط مالکینی که منافع آنها را به نفع خود تمام می‌کنند، گزینش می‌شوند. اگر دهقانان در پاکسازی یک قطعه جنگل، برای کشت محصول، اقدام کنند، باید که محصول زمین را با مالک زمین تقسیم نمایند. اگر درختان توت کشت شوند، نهال خریداری شده توسط ارباب و پس از چند سال زمانی که ابریشم تولید شود، نوغانداران، یک سوم تولید را برای رفع مشکل خود برمی‌دارند.

نیمه باقی‌مانده به ارباب و نیمه دیگر سفته‌بازان که تخم کرم ابریشم فراهم می‌کنند می‌رسد. به همان نسبت کم، هم مباشران می‌توانند در هر زمانی بر حسب کارهایی که روستاییان انجام می‌دهند مقداری از محصول را به نفع خود بردارند. سود به دست آمده برای خود دهقان که برگرفته از حرفه کشاورزی خویش هست ناچیز نیست. او می‌تواند چوب جنگلی که، بخش فراموش شده ملک اربابش است قطع کند و می‌تواند به نفع خود زغال چوب به‌دست آمده را بدون پرداخت اجاره‌ای یا برخورد با مشکلی بفروشد. گاو و گوسفند خود را می‌تواند آزادانه در آن بخشی که زیر کشت نیستند، بچراند، همچنین می‌تواند سبزیجات را در اطراف کلبه خود کشت کند و تمام سود ناشی از پرورش و فروش مرغ و ماکیان را برای خود داشته باشد و سرانجام هیچ‌کدام از موارد فوق نباشد حداقل، او می‌تواند بدون مشورت با اربابش در ملک خود میوه‌های فراوانی را پرورش دهد.

با این حال، گیلان، در نیمه دوم قرن نوزدهم، از تغییرات شدید روابط زمین، که در کشور وجود داشت، مستثنی نبود. شاید منطقه خزر درجه بیشتری از تجارت کشاورزی را نسبت به هر منطقه دیگر در کشور تجربه کرده بود. در گیلان رشد تجارت کشاورزی به‌ویژه با سرمایه‌گذاران خارجی در مزارع باز ترغیب می‌شد. درختان زیتون، که برای چند صدسال رشد در گیلان داشته‌اند، در انحصار روسیه بود، در سال ۱۸۹۰ شرکت یونانی «کوسِسیس و تِئوفیلاکتوس»، که منافع روسیه را تامین می‌کرد، امتیازش را دریافت کرد. انحصار کل محصول زیتون شمال ایران بیش از ۲۵ سال به این شرکت داده شد، که یک کارخانه مدرن در سال ۱۸۹۵- در گیلان- افتتاح کرد. همچنین در سال ۱۸۹۵، مزارع کشت چای هم شروع به رشد می‌کنند. در سال ۱۹۰۲، کنف‌کاری و گونی‌بافی توسط شرکت‌های یوژنو- روسکُویِه (روسیه جنوبی) در گیلان توسعه یافته و به روسیه صادر می‌شود. صنایع پر اهمیت ماهیگیری و صنایع مهم تولید ابریشم که اغلب سود خوبی دارد، در کنترل خارجی‌ها است. فصل مشترک کشت و صنعت استثمار بیشتر کارگران است، به ویژه در مورد صنعت ماهیگیری، اما آن نیز آگاهی اجتماعی و همبستگی طبقاتی را در میان کارگرانی که به تازگی از دهقانان به وجودآمده‌اند بیشتر می‌کند. نیروهایی که خود را در طول دوره انقلاب آشکار می‌نمایند.

شورش و اعتصاب کارگران از صنعت ماهیگیری گیلان آغاز شد، که کنترل آن را فردی روسی- ارمنی به نام لیانازوف داشت. لیانازوف، در سال ۱۸۷۳، به منظور صادرات خاویار و ماهی قراردادی با دولت ایران امضا کرد که از طریق آن توانست امتیاز کل صنعت ماهیگیری جنوب دریای خزر را به دست آورد. «شیوه استثماری» شرکت، به شدت مورد غضب کارگران واقع شد، که به رفاه هرچه بیشتر آن (شرکت) منجر می‌شد. در سال ۱۹۰۶ ارزش ماهی صادراتی بین ۹۰۰،هزار تا یک میلیون روبل افزایش یافت. در سال۱۹۱۳، سود خالص این شرکت در حدود نیم میلیون روبل بود.لیانازوف در شهر آستارا، موسسه‌ای چنان ماهرانه‌ تاسیس کرده بود که در آن، از کارگاه‌های ساخت و تعمیرکشتی گرفته تا خدمات گسترده تلفن که ایستگاه‌های مختلف را متصل می‌کرد، حدود ۴۰۰ نفر کارگر در آن مشغول به کار شدند.

انزلی مهم‌ترین بندر ایران در دریای خزر بود، بسیار شبیه اقامتگاهی در روسیه به نظر می‌رسید. «با سازندگان کشتی و قایق و آهنگرانش، کلبه و خانه‌های چوبی خود را برای خواب و راحتی افراد که در آستاراخان ساخته شده آورده‌اند.» در انزلی مصیبت برای ماهیگیران بود. در نوامبر ۱۹۰۶، سه هزار کارگر دفاتر تلگراف شهر را اشغال کردند. در آن هفته، آنها تلگرافی را به مجلس روانه کردند و خواستار پایان دادن قرارداد لیانازوف و نیز پایان دادن به سوء‌استفاده مقامات محلی شدند.

به ماهیگیران اعتصابی حقوق مختصری را در ازای کارشان پرداخت می‌نمایند به همین‌دلیل‌آنها شکایت کردند، علاوه بر این، حق آنها بود تا برای تکمیل حداقل درآمد خود که قرار بود توسط یک فرمانده ارتش محلی به نام سردار منصور به کارگران اختصاص داده شود را دریافت کنند. کارگران دفاتر گمرک را اشغال کردند، افراد خود را در اداره قرار داده و شروع به بررسی اسناد کردند. هدف خود را تعیین دقیق مقدار ماهی صادراتی قرار دادند و به تحقیق و تفحص درباره اتهام تبانی احتمالی اداره گمرک انزلی و کارکنان لیانازوف اقدام کردند.

«مجلس»، روزنامه چاپ مجلس، گزارش داد که حتی زمانی که بخش‌هایی از ساختمان تلگراف بر اثر اعتصاب اشغال شده بود، ماهیگیران اعتصابی حاضر، از جابه‌جایی سر باز زدند و نه مداخله علما و نه رویارویی آشکار با خشم و دشمنی نتوانست آنها را از خواسته‌هایشان باز دارد.

ماهیگیران در اعتصاب خود، از حمایت جامعه برخوردار شدند. در گرگان اهالی شهر دارایی‌های لیانازوف را نابود کردند، این در حالی بود که تحریم کردن کالاهای روسیه توسط مردم رشت و انزلی آغاز شد. انجمن مجاهدین ریشه‌دار و قدرتمندانه در ایالت گیلان رشد کرده بود و ماهیگیران انزلی حمایت قابل توجهی را از این انجمن به خوبی دریافت کردند.

در همین حال، اعتصابات و تظاهرات دنباله‌دار در گیلان فزونی گرفت. در ژوئن ۱۹۰۷، چند مرد تلاش کردند تا انبار سیلوهای غله رحیم‌خان، فرد شرور و بدنام و ثروتمندی را که تبار راهزنی داشت و در آن زمان در زندان تهران بود بشکنند. پسر رحیم خان که با [محمد علی] شاه به‌طور پنهانی همکاری می‌نمود، حملات خشنی را علیه مردم آذربایجان که یک ماه اعتصاب طولانی نمودند، ترتیب داد. خبر این رویداد با خشونت فراوانی مواجه شد. امکان اقدام تلافی‌جویانه توسط جامعه، برای اقدامات برنامه‌ریزی شده راهزنانی که در آذربایجان انجام دادند، به وجود آمد.

اگر چه این تلاش ناموفق بود و مهاجمان در این کارجان باختند، این رویداد به اعتصاب عمومی در رشت منجر گشت. مردان مسلح، همراه با چند آذربایجانی که در تظاهرات پیشگام بودند، بانی بسته شدن فروشگاه‌ها در بازار شدند و شکواییه خود را به انجمن رشت دادند. در ماه مارس ۱۹۰۷، تولید‌کنندگان پیله رشت نیز به اعتصاب پیوستند. رشت (با جمعیت ۳۰،۰۰۰ نفر) مرکز تجارت ابریشم ایران بود و به دلیل حضور تجار بسیاری از اروپا، فرانسه، یونان و روسیه که تا آن زمان مجموعه دفاتر و کارگاه‌های آموزشی در آن شهر به وجود آورده بودند، هوای جهان وطنی داشت. شرکت یونانی «برادران رالی»، به‌طور مستقیم یا از طریق تجار واسطه، بودجه کافی‌ای را با شرط افزایش تولید محصولات به نفع خود، اختصاص داد. در سال ۱۸۶۴ محصول گیلان، با ارزش حدود یک میلیون پوند، به بیش از ۲،۱۹۰،۰۰۰ پوند رسیده بود. با این حال، در همان سال، زمانی که بیماری موسکادرین که محصولات اروپا را از بین برده بود، به ایران سرایت نمود، تجارت ابریشم گیلان تا حد زیادی متحمل خسارات شده بود.

صادرات گیلان به شدت کاهش یافت و به یک‌دهم سطح قبلی خود رسید. به دلیل جمع‌آوری مداوم مالیات دولتی، وضعیت روستاییان، از گذشته بدتر شد.تا پایان سال ۱۸۷۰ این وضع ادامه داشت، شرکت رالی و دیگر شرکت‌های اروپایی برای بهبودی محصولات، شروع به عرضه تخم کرم ابریشم ژاپنی، بعد هم ترکیه‌ای، نمودند. در آغاز قرن بیستم صادرات منطقه نه تنها به حد قبلی خویش رسیده بود، بلکه از آن پیشی گرفت. با این حال، پیشروی آرام گیلان در بازار جهانی به زیان دیگر رقبا شدت می‌یافت، ژاپن و کشورهای دیگر بازارشان را از دست داده بودند با پایین نگه داشتن قیمت، ارزش ابریشم صادر شده به فرانسه و ایتالیا فراتر از ۴۰۰ هزار پوند استرلینگ نرسید.

اکنون مشکل پیش روی تولید‌کنندگان کرم ابریشم گیلان، قیمت بالای تخم وارداتی بود. وارد‌کنندگان تخم، اغلب تجار پیله بودند که«شیوه مقاطعه‌کاری»را درپیش گرفتند و هنگام خرید محصول، درمعامله با صاحب ملک، نیازش را به خرید تخم در سال آینده به آنها تحمیل می‌کردند.

در سال ۱۹۰۶، سندیکایی برای واردکنندگان به منظور بالا نگه داشتن مصنوعی قیمت‌ها تشکیل شد. در پایان سال، که ۳۰ هزار جعبه تخم باقی ماند، آنها را نابود کردند تا به یک نسبت سریع‌تر از فروش آنها در قیمت کاهش یابد و سود قابل‌توجهی باقی بماند. موضوع خرید تخم نتیجتا تنها راه برون‌رفت برای زمین‌داران، تجار و دهقانان در برابر یکدیگر بود.

اعتصاب دهقانان در رشت برای اخراج اربابان و مباشران صورت گرفت. کسانی که جرات درخواست برای سهم‌خواهی خود از محصول یا مالیات را کرده بودند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به روستاها گریختند. در۲۳ مارس ۱۹۰۷، ۵۰۰ دهقان علیه زمین‌داران در یک مسجد محلی در رشت به بست نشستند و اعلام کردند که «دیگر اجاره بهایی را نمی‌پردازند». سر سسیل اسپرینگ رایس به سر ادوارد گری، وزیر امور خارجه بریتانیا نوشت: «جنبش درون رشت تا حدودی از یک گرایش انقلابی ناشی می‌شود و در نتیجه تداخل ابریشم و دیگر معاملات است. دهقانان برای عدم پرداخت اجاره مالکان تمایل نشان داده و تعدادی از آنها در مسجدی با هدف گریز از بدهی‌های خود به بست‌نشینی ادامه می‌دهند.»

انجمن رشت که از رشد شورش دهقانان در ایالت بی‌تاب است، بیانیه‌ای در سراسر منطقه ارسال داشته، به دهقانان دستور پرداخت اجاره عقب‌افتاده خودشان را می‌دهد. به دنبال آن در تهران، مجلس شورای ملی، دهقانان را محکوم کرده و هشدار می‌دهد که «دهقانان باید دستی اجاره‌شان را پرداخت کنند و اگر آنها پولی را به اربابان خود بدهکارند، باید محصولات پیله‌شان را بنا به عرف، پس دهند.» نه مجلس [شورای ملی] و نه انجمن رشت، که تا به حال خود را این‌گونه در زیر حملات فزاینده مقامات بلند پایه ایالتی ندیده بودند،هیچ یک از پرداخت اجاره بهای دهقانان اعتصابی پشتیبانی نکردند. اما در استان آذربایجان، برخی از اعضای انجمن تبریز را گرفتند که این موضوع نارضایتی دهقانان را به همراه داشت. در بهار سال ۱۹۰۷، چند تن از اعضای رادیکال انجمن تبریز، مانند شیخ سلیم و سید جواد ناطق، به طرفداری از دهقانان قره‌چمن، دادخواستی را به انجمن تبریز رساندند. سرانجام با کمک مردم و اعضای مجاهدین محلی، اعضای محافظه‌کارتر انجمن تبریز پاکسازی شدند. اکنون وضعیت مشابهی در گیلان ایجاد شده بود، جمال شورشی (شهر آشوب) و رحیم شیشه‌بُر، که هر دو آنها از صنعتگران بودند، شروع به طرفداری از دهقانان شورشی نمودند. با این حال، بر خلاف وضعیت تبریز، دو نفر ناتوان از تغییر ترکیب انجمن رشت، اخراج شدند. اخراج شیشه‌بر و شهر آشوب، خیلی بیشتر از همکاران‌شان در آذربایجان، حمایت جمعی و کمک مجاهدین گیلان، در یک شبکه از دهقانان و صنعتگران را که در سراسر ایالت گیلان گسترده شد، در پی داشت.

- بخشی از یک مقاله

منابع:

- سابقه مقاومتی منطقه خزر بسیار گسترده است که در مقاله حاضر نمی‌گنجد. برای جنبش‌های دهقانی از دوره صفویه نگاه کنید به، جیمز جی رید، «شورش و تغییر اجتماعی در استرآباد، ۱۷۴۴-۱۵۳۷،» مجله بین‌المللی مطالعات خاورمیانه، ۱۳(۱۹۸۱)، ص۵۳-۳۵. رید معتقد است که چنین اعتراضات دهقانان به منطقه خزر محدود نمی‌شود، نتیجه گرفته: «سابقه شورش در تواریخ مختلف یافت شد.» ص۵۲.

- کرزن، جُرج.ن. «ایران و پرسش ایرانی»، جلد۱ (لندن: فرانک کاس و شرکت آموزشی ویبولیتین ۱۹۶۶ چاپ نخست در سال۱۸۹۲انجام گرفته بود)، ص۳۵۴.

- گزارش کنسولگری بریتانیا، عیسوی، چارلز «اجاره زمین در گیلان،» در تاریخ اقتصادی ایران، ص. ۲۲۵. (شیکاگو: انتشارات دانشگاه شیکاگو، ۱۹۷۱).

-عیسوی، چارلز بخش «کشاورزی» در، «تاریخ اقتصادی ایران»، صص ۲۱۰-۱۱.

-آبوت.ک.اِ. «گزارش سفر به دریای خزر»، در عیسوی، «تاریخ اقتصادی ایران»، صص ۲۵۵-۵۶.

- آدمیت، فریدون، فکر دموکراسی اجتماعی، صص ۸۸-۹۱.

- نک ه.ل.رابینو، «مشروطه گیلان»، به تصحیح محمد روشن (رشت، انتشاراتی طاعتی سال ۱۳۵۲ / ۱۹۷۳) ص ۵۰.

- روشن، مشروطه گیلان، صص ۱۰۰-۱۰۱. دیگر جنبه مهمی که از طریق گزارش‌های بریتانیا از این دوره آشکار می‌شود. وسعت همبستگی بین‌المللی است که در میان کارگران در هر دو طرف مرز دیده شده است. به گونه‌ای که در بهار سال ۱۹۰۷، سر سسیل اسپرینگ رایس، سفیر بریتانیا در ایران، در مورد حمایت قایقرانان انزلی از ملوانان باکو، این‌گونه گزارش کرد:

«اعتصاب در باکو در میان ملوانان مسیر باکو به انزلی که خدمات‌رسانی در این زمان را فلج کرد. نامه‌های سرنشینان کشتی‌های بخار که به ایران می‌آمدند توسط ناوهای روسی از مسافران گرفته می‌شد. قایقرانان انزلی، سپس برای همدردی با آنها اعتصاب می‌کردند» (بریتانیا: مکاتباتی راجع به امور ایران، دسامبر ۱۹۰۶ تا نوامبر سال ۱۹۰۸، استخراج شده از خلاصه رویدادها ماهانه، بهار و برنجی به سوی خاکستری شدن، ش. ۲۵، ۲۴ آوریل ۱۹۰۷ [لندن: هریسون و پسران، ۱۹۰۹]

-آدمیت، فریدون، فکر دموکراسی اجتماعی در ایران (تهران: انتشارات پیام ۱۹۸۴)، ص ۲۱.

- برگزاری دادگاه برای مدیران، «تولید و تجارت ابریشم»، سال ۱۸۱۲، «در عیسوی»، تاریخ اقتصادی ایران، ص۲۳۱.

- ف. لافونت و هیاثینت رابینو، «تولید ابریشم، سال ۱۹۰۰» در اصل L'industrie sericole en Perse (مونت پولیه، ۱۹۱۰)، عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران، ص ۲۳۶.

- بریتانیا کبیر: مکاتبات مکاتباتی راجع به امور ایران، بهار و برنج به سوی خاکستری شدن، ش۲۵. ۲۴ آوریل سال ۱۹۰۷.