۲۲ویکو با نگارش کتابی با نام «علم نو» از علم جدیدی سخن میگوید که لازم است تاسیس شود. او نیز مانند ابن خلدون جای خالی علوم انسانی را حس میکرد. ویکو به تاریخ نظری مثبت داشت و معتقد بود انسان نسبت به شناخت درونی آنچه محقق میشود دقیق تر است.
او از اصلی به نام حقیقت تحقق یافته سخن میگوید و معتقد است: کسی که چیزی را ساخته و امری را محقق کرده بهتر و بیشتر ازهر کسی میتواند آن را بفهمد، بنابراین جریانهای تاریخی را به دلیل آنکه موضوع آن انسان است میتوان فهم کرد. ویکو معتقد است هیچ چیز را نمیشود در اکنون شناخت، زیرا هر پدیده تاریخی دارد که باید در همان بستر شناخته شود.
از نظر ویکو فهم تاریخ در پی تغییر و توسعه نهادهای بشری متحول میشود. ملتها در جریان تکامل و توسعه کاملا همگام و مراحل گذارشان منطبق با هم نیست، ولی همه مراحل مشخصی را میگذرانند. ویکو در عصر جدید نخستین کسی است که راجع به حرکت تاریخ و مراحل تمدنی دست به یک دورهبندی زده و ویژگیهای مراحل را برشمرده است.
ویکو در تاریخ تمدن سه دوره را معرفی میکند: دوره ربانی یا الهی، دوره قهرمانی یا اشرافی و دوره انسانی یا مردمی. وی معتقد است در هر کدام از این سه مرحله شکل زندگی مردم، ادبیات، سیاست و حکومت و رابطه با مردم دچار دگرگونی میشود. وی میگوید: وجه غالب دوران اول جنبه استبدادی، دوران دوم آریستوکراسی و دوران سوم مردم سالاری است.