جرقه در تاریکی
اولین مقاله این کتاب از دکتر منصوره اتحادیه(نظام مافی)، پژوهشگر و استاد تاریخ است با عنوان «مقایسه حرکت زنان در مصر و ایران در آغاز قرن بیستم.»
اتحادیه مقالهاش را با این پیش فرض شروع میکند که خواستههای زنان خاورمیانه از بعضی جهات مشابه است؛ اما به رغم این وجه تشابه، وقایع تاریخی و شرایط اجتماعی هر کشور خاص آن کشور است و موقعیت زنان در زمینههای تحصیل و فعالیت با یکدیگر متفاوت است. در اینجا مصر بهعنوان آیینه کشورهای عربی معرفی میشود و میگوید زمانی که زنان مصری در زمینههای تحصیل، فعالیت اجتماعی و روزنامهنگاری آغاز به کار کردند، در ایران از این لحاظ لااقل در ظاهر خبری نبود و مساله زن مطرح نبود. در ایران قرن ۱۹ مسافران، سیاحان و دیپلماتهایی مانند سرجان ملکم، لیدی شیل و مادام دیولافوا گهگاه با نظر انتقادی به آنچه غربزدگی اسف بار زن ایرانی توصیف میکردند، اشاره کردهاند. ولی تا آنجا که از خاطرات رجال ایرانی آن عهد میتوان سنجید، در طبقات بالای جامعه این نظریهها انعکاسی نداشت و حتی عدهای از ایرانیانی که به اروپا سفر میکردند شرایط زندگانی زنان اروپایی را نمیپسندیدند. در اواخر این قرن جسته و گریخته اشاراتی به لزوم تحصیل دختران میشد، چنانچه میرزا ملکمخان به مساله تحصیل اشاره کرده است.
وی اشاره میکند که در طول قرن ۱۹ و آغاز قرن ۲۰ شرایط زنان مصری و ایرانی متفاوت بود. زنان مصری فعالیت اجتماعی میکردند و درباره امور خودشان به بحث میپرداختند. در ایران زنان فقط بین خودشان صحبت میکردند آنها آگاهی داشتند، ولی از عمل محروم بودند. نکته جالب توجه این است که زنان هر دو کشور همزمان فعالیت سیاسی خود را آغاز کردند و اگر حرکت زنان مصری تعجب آور نباشد، حرکت زنان ایران اعجابانگیز است و نشاندهنده این است که زمینه سیاسی وجود داشت. در ایران «انقلاب مشروطه» و در مصر «واقعه دانشاوی» (داستان دانشاوی از این قرار بود که عدهای از سربازان انگلیسی به شکار کبوتر پرداختند. دهقانان که کبوتر را برای خود نگاه میداشتند، انگلیسیها را گرفته و کتک زدند. یکی از سربازها فرار کرد و در اثر دویدن از گرما فوت شد. انگلیسیها ۵۲ نفر از دهقانان مصری را گرفتند و محاکمه و تنبیه کردند و چهار نفر را نیز اعدام کردند. تاثیر این واقعه شوک سختی برای مصریها بود. اغتشاشات و نارضایتیها، انگلیسیها را وادار کرد که انتخابات و تشکیل مجلس را قبول کنند. فعالیت زنان در این واقعه بسیار چشمگیر بود.) جرقهای بود که هر دو حرکت را مشتعل کرد.
اتحادیه در انتهای مقالهاش مینویسد: در مصر و ایران زنان ابتدا از طریق مبارزه بر ضد استعمار آگاهی سیاسی یافتند و به امور اجتماعی و فرهنگی پرداختند و تقاضاهای خود را مطرح کردند. دو نفر از زنان فعال در مصر «هدا شعراوی» و در ایران«صدیقه دولت آبادی» بودند که از بسیاری جهات راهی را که رفتند مشابه بود. جالب توجه این است که هر دو متولد سال ۱۲۶۱ش./ ۱۸۸۲ م. بودند و اتحادیه در این نوشتار نمونههایی از فعالیتها و سرگذشت مشابه آنها را آورده است. وی هدفش را از این مقاله اینگونه بیان میکند: ۱- جلب توجه به حرکت زنان سایر کشورهای اسلامی خاورمیانه که به شناخت و درک وقایع کشورمان نیز کمک میکند. ۲- نشان دادن اینکه حرکت زنان در این کشورها، به خصوص مصر و ایران-که در اینجا بهعنوان مثال مطرح شدند- از منشأ مشترکی الهام گرفتند و آن ملیگرایی و ناسیونالیسم بود.
مقاله قابل توجه دیگر در این کتاب با عنوان «حمایت زنان واقف از جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» از دکتر نزهت احمدی است. احمدی در این مقاله بر اساس اسناد و تحلیل آنها و با ارائه تاریخچهای از این سازمان از ابتدا تا انقلاب، با تکیه بر اطلاعات مندرج در وقفنامههایی که بانوان طی این دوره درجمعیت شیر و خورشید تنظیم کردهاند، میزان استقبال آنها و اهدافشان از تخصیص اموالشان به این سازمان را مشخص کرده است. نکته قابل توجهی که در این مقاله روشن شده است توجه به نیازهای اجتماعی و به ویژه امور درمانی زنان در تاریخ معاصر است، آنچه در دورههای پیشین شاید کمتر مورد توجه قرار میگرفت در این دوره از اهمیت بیشتری برخوردار است و بالطبع زنان نیز به اینگونه موقوفات اهمیت بسیاری دادهاند تا جایی که از میان یکصد سند وقفی منتشر شده توسط جمعیت هلال احمر، ۲۱ سند متعلق به بانوان است که این رقم قابل توجه و تعمق است.
«نقش زنان در انقلاب مشروطه و تحولات آن» نوشته فیضالله امامی، از دیگر مقالههای قابل توجه این همایش است. وی ابتدا نگاهی دارد به شرایط سیاسی و اجتماعی زنان پیش از انقلاب مشروطه. شرحی مبسوط و مستند از وضعیت آنان و سختیها و مشکلات بسیاری که با آن مواجه بودند. در ابتدای مقاله وضعیت زنان قبل از انقلاب مشروطه را از زبان خودشان بازگو میکند. وی مینویسد، یکی از آنها چنین میگوید: «... ما را از پنج سالگی به مکتب میگذاشتند و آن هم نه همه دختران را، بلکه ندرتا ۹ ساله که میشدیم از مکتب بیرون مان میآوردند. اگر کتاب میتوانستیم بخوانیم یا خط میتوانستیم بنویسیم پدران عزیزمان با کمال تغیر کتاب و قلم را از دستمان گرفته، پاره کرده، شکسته و به دور میانداختند که چه معنی دارد دختر خط داشته باشد. مگر میخواهید منشی بشوید. همینقدر که بتوانی قرآن بخوانی کافی است... این بود شرح حال ما دختران در خانه پدران تا زمانی که به شوهرمان میدادند، اگر متشخص بودیم که چند نفر خدمتکار از برای ما معین کنند که ما خودمان زحمت خدمت کردن را نکشیم و فرمایش بدهیم. اگر رعیت بودیم که اجازه غیر از خانهداری و بچهداری کار دیگری کنیم، نداشتیم. ما زنهای ایرانی جز زائیدن چیز دیگری بلد نبودیم. شما پدران ما بودید که ما را این طور پروراندید، وگرنه ما همچون این شرایط که در پی آمد، گوشهای از وضعیت زنان قبل از انقلاب بزرگ مشروطیت بود. البته در اینجا باید به این نکته اشاره و تاکید کنیم که در مقابل این شرایط، بسیاری از زنان آزادیخواه و تحصیلکرده و تعداد زیادی از زنان مشروطهخواه در جهت بیداری زنان اقداماتی انجام دادند، مثلا خانم استرآبادی از زنان تاثیرگذار در انقلاب مشروطه که با غرب از طریق مسافرت آشنا شده بود موقعیت زنان در غرب را چنین بازگو میکند: «تمام اهل فرنگ... تمان نسوان را مانند دستهگل دانسته، در برابر ایشان کمر خدمت به میان بسته، کمال اتحاد و اتفاق، بدون شائبه و خلاف و نفاق بر یکدیگر دارند؛ بلکه اکرام و احترام از زنان پیش از مردان کنند؛ بنابراین از جامعه، حاکمیت و بهخصوص مردان این انتظار را داشته که با زنان چنین رفتار و برخوردی داشته باشند و خود نیز در این راه تلاشها و مجاهدتهای زیادی انجام دادند.»
بیداری زنان در انقلاب مشروطه، زنان و اولین مجلس شورای ملی و دادخواهی و چالشهای موجود میان زنان با مجلس، تشکیلات سیاسی - اجتماعی زنان، توسعه روزنامهنگاری زنان و آزادیخواهی آنان به وسیله روزنامهها و مقالههای متعدد و تاثیرگذار زنان و تاسیس بانک ملی و نقش بسیار مهم آنها در تاسیس این بانک و شرح عبارت «بانک ملی را بر پا میکنیم» زنان در «ندای وطن» نقش و تلاش آنان در تاسیس مدارس و آموزشگاهها، ماجرای زنان نهضت زنان و اولتیماتوم روسیه تزاری و فعالیت آنان در تحریم کالاهای وارداتی در حمایت از مشروطهخواهان از دیگر مباحث مطرح شده در مقاله امامی است.
«روند نوگرایی در آموزش زنان تا پایان پهلوی اول» نوشته دکتر سهیلا ترابی فارسانی از دیگر مقالههای قابل توجه در این کتاب است. وی معتقد است رشد معارف نیاز به آرامش اجتماعی، ثبات سیاسی و بهبود نسبی وضع اقتصادی دارد. اینکه چرا مجلس اول شورای ملی بهرغم تلاشهای بسیار در حوزههای گوناگون، اقدامی در جهت رشد مدارس نکرده از سوالاتی است که نویسنده مقاله مطرح میکند و میگوید به نظر میرسد که از مهمترین اقدامات مجلس اول میبایست تصویب قوانینی باشد در جهت رشد تعالیم و معارف نوین تا بتواند کادرهایی هماهنگ و همخوان در راستای اهداف خود تربیت کند. بهطور قطع یکی از موارد ضربهپذیر شدن مجلس و مشروطیت بیتوجهی به این امر بود. اما مجلس دوم بهرغم محافظهکارتر شدن نسبت به مجلس اول، توانست قانون اداری وزارت معارف را برای نظم بخشیدن به امور معارف به تصویب برساند.
وی به این نتیجه میرسد که استقرار مدارس جدید دختران با دشواریهای بسیاری مواجه بود. دلایل مخالفت با آموزش جدید دختران بسیار متعدد بود. عدم امنیت اجتماعی، مشکلات اقتصادی، پایین بودن فرهنگ عمومی و از همه مهمتر احساس خطری بود که تفکر مردانه مستقر از بههم ریختن نظم موجود و احتمال سرکشی زنان در مواجهه با شرایط جدید تصور میکرد و به کندی این حرکت دامن میزد. روند آموزشهای نوین در سالهای قبلاز به قدرت رسیدن رضا شاه شکل گرفت و در دوران استقرار حاکمیت وی بر اساس سیاستهای کلان این دوران، متمرکزتر و تحتالشعاع قدرت دولت مرکزی قرار گرفت. نظارتهای دولتی در آن بیشتر و بر سرعت روند نوگرایی افزوده شد.
مهمترین مشخصه سالهای ۱۳۳۲-۱۳۳۰، بیداری نهضت ملی ایرانیان بود که ملی شدن نفت نقشی اساسی در پیدایش و بالندگی آن داشت. این جنبش که با یک گروه هشت نفری به رهبری دکتر مصدق در مجلس شانزدهم برای ملی شدن صنعت نفت آغاز شد به تدریج چنان قوت گرفت که احزاب و جریانهای دیگر سیاسی را تحتالشعاع قرار داد. حرکت زنان نیز یکی از این جریانها بود. در جنبش ملی شدن نفت و دوران نخستوزیری دکتر مصدق، زنان به دفاع از وی و اهدافش پرداختند و چون دولت در دیماه ۱۳۳۰ با در نظر گرفتن اوضاع اقتصادی ایران، اوراق قرضه ملی را منتشر کرد، برخی از گروههای زنان با بسیج مردم و فروش این اوراق به کمک دولت مصدق شتافتند. همچنین گروههایی نیز با تبلیغات وسیع و گسترده در مصرف اجناس ایرانی و عدم گرایش به تجملات سعی در کاهش فشار اقتصادی دولت در این سالها داشتند و همگام با این حضور و با تاکید بر خدمات خویش خواستار کسب برخی از حقوق خود بودند. این چکیدهای از مقاله «دولت مصدق و سازمانهای زنان» آفرین توکلی است که در آن سازمانهای برجسته زنان در این سالها و تلاش آنان در تثبیت موقعیت زن با حضور مستقیم در جریانهای سیاسی- اجتماعی معرفی و موضع آنان در برابر دولت ملی مصدق تحلیل و بررسی شده است.
«زمینههای اجتماعی- اقتصادی موثر در قاچاق زنان در دوره مشروطه» نوشته فائزه توکلی است که در آن با تکیه بر اسناد به بررسی قاچاق زنان و دختران ایرانی به افغانها در سال ۱۲۹۴ش. در دوره مشروطه پرداخته است. ابعاد اقتصادی این موضوع و آشفتگی اقتصادی پس از مشروطه را به خوبی مطرح میکند و مینویسد: با بررسی اوضاع کشور طی دهه اول مشروطه، پدیده خرید و فروش زنان و دختران در خطه شرقی کشور را میتوان معلول عواملی دانست که در ابعاد کلان آن بحران جنگ جهانی اول و عدم امنیت مرزها و وجود عناصر خارجی بین نگهبانان مرزی و سیطره دولتهای خارجی در منطقه سیستان و بلوچستان قرار داشتند.
در ابعاد میانی به لحاظ اوضاع اقتصادی- سیاسی ایران که در دوره قاجار وضعیت خوبی نداشت و آثار سوء در هم ریختگی و فساد مزمن اجتماعی- اقتصادی در دراز مدت بر هم انباشته شدهبود به تشدید فقر نسبی یک اقتصاد عقبمانده انجامید، چنان که سنگینی بار مالیاتها و کاهش ارزش پول و قحطی و ناامنی اجتماعی- سیاسی به گونهای مضاعف به تودههای مردم تحمیل میشد. وی تاکید میکند که پایه و اساس ثروت مملکت بر کشاورزی استوار بود و بیرویه بودن اصول مالیاتی، قحطی و کم آبی را میتوان به علل اقتصادی افزود و ادعای کارگزاران دولت مبنی بر متعهد بودن بر مقاولهنامه ۱۹۱۰ م. در جهت مجازات مجرمین خرید و فروش زنان و دختران از پشتوانه عملی برخوردار نشد.
جهل و بی سوادی مردم را در خرید و فروش زنان و دختران یکی دیگر از علل این فاجعه معرفی میکند و میگوید در جریان انتخابات مجلس مشروطه نمایندگان عنوان کردند که از جمعیت ۲۰۰ هزار نفری بلوچستان تنها ۱۰ نفر باسواد بودند و تعدادی نیز سواد مکتبی داشتند. در حالیکه این تعداد باسواد مانعی در برابر چنان مشکلاتی نبود. از دیگر علل خرد موثر در آن ماجرا را نقش ضعیف نمایندگان در مجلس میداند و البته صدرنشین این عوامل از نظر نگارنده «اضطرار اقتصادی» موجود درآن دوره بوده است. وی اسناد و مدارک مستند و مکتوب آن برهه را همراه دلایلی که بهعنوان مجموعه عوامل موثر در این ماجرا مطرح کرده، آورده است.
از دیگر مقالههایی که در این رابطه کار شده و در این کتاب آمده از زهرا طلایی است با عنوان «بررسی اسناد قاچاق زنان در اواخر دوره قاجار.» وی نیز فروش زنان در دوره قاجار در شهرهای مختلف را به دلیل فقر اقتصادی با «مساله فروش دختران قوچان و باشقانلو» بهصورت یکی از محرکها در جریان «عدالتخواهی» مردم میداند که منجر به انقلاب مشروطه شد. تکیه نویسنده بر اسناد است و این اسناد محدوده تاریخی ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۸ش را شامل میشود. این سندها که ۶۵ برگ از مجموعه اسناد خانواده علم(حاکمان شرق ایران) موجود در مخزن اسناد مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی است، تنها اسناد موجود در این مدیریت در رابطه با این موضوع است که تاکنون شناسایی و فهرست شده است. نویسنده که این اسناد را بررسی و مطالعه کرده است، میگوید: با مطالعه اسناد علاوه بر اینکه به سابقه فروش و سرقت زنان در دوره قاجار پی میبریم، فقر اقتصادی و فرهنگی را مهمترین عامل در دوره آشفتگیهای سیاسی بعد از انقلاب مشروطه میبینیم و چیزی جز ظلم مضاعف بر زن مسلمان ایرانی در کنار سایر اتباع ایرانی تحت ظلم حکام، آن هم به علت جنسیت بر نمیآید.
این مجموعه مقالات شامل موضوعات متنوع و قابلتوجهی است که در اینجا مجال معرفی و ارائه چکیدهای ازهمه آنها ممکن نیست، اما نگاهی بهعنوانهای مطرح شده در کتاب و موضوعات مطرح شده شوق مطالعه و تعمق در آنها را بر میانگیزد و بهعنوان اثری ارزشمند و مستند قابل ارجاع محسوب میشود.
* زن در تاریخ ایران معاصر، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی. مجموعه مقالات سمینار بینالمللی زن در تاریخ ایران معاصر