کارخانه ریسندگی صنیعالدوله
پس از سقوط اصفهان در اکثر صنایع و حرِف نه تنها تغییر شایان توجهی رخ نداد بلکه تا حدود زیادی اکثر صنایع سیر نزولی داشتند. از جمله صنایعی که کاملا از زمان مورد بحث تا دوره پهلوی اول سیر نزولی داشتند صنایع نساجی بود. طی سه دوره حکومت افشاریه، زندیه و قاجاریه اصولا تحولی که در تاریخچه نساجی قابل توجه باشد به ندرت رخ داد. ایران که قرنها مبتکر نساجی و صادرکننده پارچه به اقصی نقاط جهان بود و از این جهت در رتبه اول قرار داشت، به واردکننده انواع پارچههای اروپایی تبدیل شد. در واقع جلال و عظمت نساجی دوره صفویه مانند سایر رشتههای هنری، پس از سقوط صفویه دیری نپایید گویی هنر خلاقه و ابتکار تحسینآمیز هنرمندان زمان صفویه هرگز وجود نداشته است. در دوره نادرشاه لشکرکشیها و جهانگیریها باعث شد این پادشاه بزرگ، کمتر به فکر مملکتداری به معنای واقعی بیفتد به همین جهت صنعتگران نه حمایتی شدند و نه تشویقی و حتی بازاری برای فروش مصنوعات خود نداشتند. اکثر آنها دست از کار کشیدند و به سایر امور از جمله سپاهیگری پرداختند و در شمار لشکریان نادر به شرق وغرب تاختند.
در دوره زندیه تلاشهای نافرجامی برای احیای صنایع و حرَِف ملی به ویژه در نواحی جنوب صورت گرفت، ولی نابسامانی سیاسی این دولت باعث عدم موفقیت این تلاشها شد. دوره قاجاریه تا حدود زیادی یکی از بدترین دورهها در تمامی تاریخ برای صنعت بافندگی است زیرا از یکسو سیاست ناگزیر دروازههای باز، سیل پارچههای خارجی را به ایران سرازیر کرد و از سوی دیگر ضعف حکومت و نیز دخالت دو ابرقدرت استعماری انگلیس و روسیه باعث عدم توسعه صنایع بهویژه صنایع نساجی شد. البته این به معنی عدم وجود مردان کاردان و آگاه در این دوره نبود. تلاشهای عباس میرزا برای نوسازی ارتش ایران و نیز تلاشهای امیرکبیر برای ایجاد تحول در نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با عدم موفقیت همراه بود.
«هنگامی که ولیعهد جوان (ناصرالدین میرزا) در سال ۱۲۶۶/۱۸۴۸ بر تخت نشست، امیرکبیر صاحب عنوان امیرنظام و صدراعظم شد و مورد تشویق قرار گرفت تا به اصلاحات گستردهای بپردازد.
وی ارتش دائمی را احیا کرد و برای تامین نیازمندیهای ارتش و قطع واردات خارجی، پانزده کارخانه ساخت. کارخانههایی برای تولید توپ، سلاحهای سبک، اونیفرمهای نظامی، انواع نشانهای نظامی، پارچههای پشمی، چلوار و پارچههای دیگر، کالسکه، سماور،کاغذ، چدن، سرب، مس، قند و شکر و...»
در زمینه صنعت نساجی هم بودند افرادی که با آگاهی از روند رو به رشد این صنعت در اروپا، تلاشهایی در جهت تحول در صنعت نساجی سنتی ایران برای رقابت با صنایع و تولیدات خارجی انجام دادند: «در این دوره وطنپرستانی مثل مرحوم صنیعالدوله، مرحوم حاج رحیم قزوینی و مرحوم حاج یوسف قزوینی، سعی کردند تا با ایجاد کارخانههایی در تهران و تبریز به جنگ منسوجات خارجی بروند ولی هر بار تلاش تحسینآمیزشان با نفوذ سیاستهای خارجی به ناکامی منجر گردید.»
همانطور که اشاره شد یکی از این افراد صنیعالدوله بود که در اینجا مختصری از زندگی سیاسی و فعالیتهای صنعتی وی بیان میشود.
صنیعالدوله
یکی از رجال نامدار دوره قاجاریه مرتضی قلیخان صنیعالدوله فرزند دوم علیقلی خان مخبرالدوله بود. او در سال ۱۲۷۳ه-ق در تهران متولد شد و پس از تحصیلات مقدماتی در تهران به واسطه حمایت پدرش در آلمان به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و در آنجا در رشته معدنشناسی درجه مهندسی گرفت. پس از بازگشت به ایران به واسطه شغل پدرش وارد خدمات دولتی شد و ابتدا در امور تلگرافخانهها مشغول خدمت شد. سپس به عضویت وزارت معادن درآمد.وی به دلیل ازدواج با احترامالسلطنه دختر مظفرالدین میرزا رابطه نزدیکتری با دربار پیدا کرد.صنیعالدوله از جمله شخصیتهایی بود که همواره مورد توجه شاه و سایر مقامات عالیرتبه بود. وی از زمان اتمام تحصیلات در پستهای مختلف سیاسی مشغول خدمت بود.پس از پیروزی مشروطهطلبان و صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه (۱۳۲۴ ق) در هیات تنظیم نظامنامه انتخابات از طرف شاه بهعنوان رئیس انتخاب شد و در اولین دوره مجلس شورای ملی بهعنوان یکی از نمایندگان اعیان و ملاکین انتخاب و در اولین جلسه مجلس بهعنوان رئیس مجلس برگزیده شد. مدت چند ماه در این مقام بود، ولی پس از ترور امینالسلطان صدراعظم وقت توسط عباس آقا صراف تبریزی، از مقام خود استعفا داد.
پس از آن در چندین کابینه بهعنوان وزیر فواید عامه، وزیر علوم و اوقاف و فرهنگ انتخاب شد از جمله در دو کابینه متوالی نظامالسلطنه مافی (۱۶ ذیالقعده ۱۳۲۵و ۲۶ محرم ۱۳۲۶ ق) وزیر فواید عامه بود و در هیات دولتهای ترمیمی ناصرالملک همدانی و نظامالسلطنه وزیر فرهنگ و اوقاف و در کابینه میرزا احمدخان مشیرالسلطنه وزیر مالیه بود.
صنیعالدوله پس از استبداد صغیر و فتح تهران توسط ملیون مجددا بهعنوان وزیر در کابینه سپهدار تنکابنی و مستوفیالممالک انتخاب شد ولی سرانجام در ۵ صفر ۱۳۲۹ (بهمن ماه ۱۳۸۹) توسط دو گرجی از اتباع روسیه به قتل رسید. شاید بهترین شرح راجع بهخصوصیات صنیعالدوله توسط برادرش مخبرالسلطنه بیان شده که در رثایش اینگونه شرح میگوید: «صنیعالدوله چند عیب داشت، شب و روز در فکر آبادی مملکت بود، علم داشت، اجنبیپرست نبود و به مال دنیا مباهات نمیکرد، عمرش را صرف حرفهای دروغ که اسمش سیاست و پلیتیک است نکرده بود، کارخانه در این مملکت به تشویق و اقدام صنیعالدوله دایر شد، راهآهن به نقشه او کشیده، از دیگران اثری باقی نیست...»
اقدامات صنعتی
یکی از جنبههای مهم زندگی مرتضی قلیخان فعالیتهای صنعتی و نقشش در تاسیس و راهاندازی کارخانه و سایر امور صنعتی بود، بهطوری که لقب صنیعالدوله را ناصرالدینشاه به همین خاطر به وی اعطا کرد. در واقع صنیعالدوله به واسطه آشنایی با تحولات صنعتی اروپا و نیز نیاز به ایجاد تحول در صنایع ایران به ویژه صنعت نساجی اقدام به تاسیس کارخانه ریسندگی کرد. وی ابتدا توانست یکی از رجال پولدار زمان خود یعنی محمد تقی شاهرودی را به سرمایهگذاری جهت تاسیس کارخانه تشویق کند.همانگونه که اشاره شد صنیعالدوله علاوه بر فعالیتهای سیاسی در امور اقتصادی و صنعتی کاملا فعال بود و در برخی از کارخانههایی که در دوره قاجار تاسیس شد، سهیم بود یا از آنها آگاهی داشت. اما آرمان اصلی صنیعالدوله کشیدن راهآهن در ایران بود و در این زمینه مذاکراتی با دولت آلمان انجام داد و حتی رسالهای در این خصوص با عنوان «راه نجات» به رشته تحریر درآورد و در آن ادعا کرد یگانه راه نجات ایران کشیدن راه بهویژه راهآهن است.
منبع:
- بخشی از یک مقاله
پیام بهارستان، فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون، دوره دوم، سال چهارم، شماره ۱۳، پاییز ۱۳۹۰، صص ۳۱۸-۳۴۴.