بناهای آباد گردد خراب
امروزه یکی از مشکلات اصلی محققان و پژوهشگران متون جغرافیایی- تاریخی و تاریخ، پیدا کردن صورت صحیح این اسامی است. نگارنده این سطور از سالها پیش به تصحیح جغرافیای حافظ ابرو- بخش دوم آنکه ویژه خراسان است- اشتغال دارد. حافظ ابرو خود خراسانی بود و فهرست متعددی از اسامی روستاها و مکانهای کوچک و بزرگ جغرافیایی این ایالت بزرگ ایران را در کتابش آورد، با اینکه بخشهای کوتاهی از این قسمت- کتابی در باب خراسان- تاکنون تصحیح شده و توسط چند محقق به چاپ رسیده است، اما باید گفت که مصححان این بخشها عموما موفق به پیدا کردن صورت صحیح اسامی بیشتر این روستاها نشدهاند، چنانکه خانم کراوولسکی که قسمت هرات جغرافیای حافظ ابرو را به چاپ رسانده و سالها روی آن کار کرده، بیشتر اسامی را بهصورت بینقطه در اثر خود ضبط کرده است.
مشکل دیگر، تعداد اندک متون جغرافیایی از کهنترین روزگار تا عصر قاجار است، از این دوره به بعد ایرانیان توجه بیشتری به جغرافیای سرزمین خود و ضبط و ثبت اسامی مکانهای جغرافیایی به خرج دادند، زیرا دیوان استیفا که وظیفه آن تعیین میزان مالیات و عوارض بود و بنیچه* هر محل را با دقت معین میکرد به این اطلاعات نیاز وافر داشت. از این رو کتابچههای متعدد خطی از این دوره در دست است که در آنها اوضاع مالی و درآمد و محصولات هر روستا را به دقت معین کرده است. این کتابچهها متضمن نام روستاها، شهرها و شهرکهای متعدد ولایات و ایالات مختلف ایران است و گذشته از فایدهای که برای تدوین تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران از آن میرود، فواید جغرافیایی متعدد نیز دارد. در این رسانهها، صورت صحیح اسامی مکانها، جمعیت آنها و موقعیت جغرافیایی هر روستا درج شده است.
پیش از عصر قاجار به ویژه در عصر صفویه نیز به این موضوع اهمیت میدادند، چنانکه برای موقوفات بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی چندین مجلد کتاب مفصل تدوین شده که نام «صریحالملک» به این مجلات دادهاند. حداقل پنج مجلد این اثر شناسایی شده و دوست دانشمند عمادالدین شیخالحکمایی فهرست مفصلی برای آنها ترتیب داده و کتابخانه مجلس به چاپ رسانده است.
کتابچه دیگر از این نوع، رسالهای است که نسخه منحصر آن تحت شماره ۸۰۰۸ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود و در صفحه عنوان به قیاس صریحالملک بقعه شیخ صفی آن را نیز «صریحالملک» خواندهاند. اما این رسانه را باید درحقیقت گزارش اوضاع اقتصادی و اقتصاد زراعی و میزان درآمد و مالیات روستاهای پیرامون زایندهرود و حوالی آن در اواخر عصر قاجار نامید. این کتابچه البته ناقص است، صفحاتی از ابتدای آن ساقط شده و آنچه موجود است بسیار درهم و نامرتب است. در تنظیم کردن و استنساخ آن، برخی اوراق مرتب شده، اما تنظیم و ترتیب درست همه صفحات با توجه به اینکه برگهایی از وسط آن ساقط شده، ممکن نیست. چنانکه از فصول اول تا ششم خبری نداریم؛ نیز فصل هشتم و هفتم و ششم هم جابهجا صحافی شده و چون همه برگها در دست نیست، نمیتوان آن را بهطور کامل مرتب و منظم کرد. با این همه در ویرایش و چاپ و تصحیح آن بهصورت فعلی نیز فواید بسیار وجود دارد.
صریحالملک اصفهان را محتملا یکی از مستوفیان دستگاه ظلالسلطان ترتیب داده، این روستاها که ذکر آن در این کتابچه رفته احتمالا همگی متعلق به او بوده و در این دفتر فهرست درآمد او از روستاهای مجاور اصفهان آورده شده است. در این رساله نام و مشخصات حدود ۲۰۰ روستای اطراف زایندهرود ذکر شده که امروزه هم بسیاری از آنها دایر است و در آنها کشاورزی میشود. نگارنده در تصحیح این اثر بیش از همه مآخذ، از اثر سه جلدی «فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان» تالیف شادروان استاد محمد مهریار سود برده است. این کتاب سه جلدی در ۲ مجلد به سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۷ در اصفهان به طبع رسیده و در آن مجموعا مشخصات و معرفی ۱۵۳۷ روستا درج گردیده و برای بیشتر آنها توضیح کافی به استناد منابع داده شده است. جلد اول حاوی وصف ۳۷۹ روستا، جلد دوم ۴۳۳ و در جلد سوم ۷۲۵ روستا و مکان جغرافیایی معرفی شدهاند. بسیاری از اطلاعات مندرج در این کتاب، مشتمل بر تحقیقات میدانی مولف و از این حیث واجد اهمیت بسیار است. نگارنده در بخش توضیحات این رساله، تعدادی از روستاهای این منطقه را که شرح آنها در کتابچه مذکور آمده براساس مندرجات این فرهنگ معرفی کرده، اما ذکر این نکته ضروری است که شماری از روستاهای حاشیه زایندهرود که در این رساله نام و مشخصات آنها آمده در کتاب مهریار معرفی نشدهاند، چهبسا این روستاها امروزه بایر و به کلی متروک ماندهاند. بههر حال از مقایسه مندرجات این دفاتر میتوان به سیر تحول، دگرگونی، انحطاط و ترقی مکانهای جغرافیایی حاشیه زایندهرود پی برد.
*بنیچه: مالیات بر املاک و مشاغل