گلوله باران پالایشگاه آبادان
پالایشگاه نفت آبادان، نخستین واحد تصفیه نفت در ایران است. یک سال پس از کشف نخستین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان، شرکت نفت انگلیس و ایران در ۱۲۸۸/۱۹۰۹ قراردادی با شیخ خزعل حاکم وقت خوزستان منعقد کرد و یک مایل مربع (۵۸/۲کیلومترمربع) از اراضی آبادان را برای احداث پالایشگاه، از او خرید. طراحی پالایشگاه در این سال آغاز شد و کار احداث آن سه سال طول کشید.
سرانجام، در نخستین مرحله (۱۳۳۰/۱۲۹۱ ش) واحد تقطیری با ظرفیت روزانه ۲۰۰۵ بشکه آغاز به کار کرد. موقعیت منطقه آبادان برای احداث تصفیهخانه، مناسب ارزیابی شده بود؛ زیرا از طرفی، آب مصرفی پالایشگاه به آسانی فراهم میشد، از طرف دیگر، آبادان در موقعیتی قرار گرفته بود که میتوانست لنگرگاه مناسبی برای کشتیهای نفتکش و باری باشد.
با وجود این، ساخت پالایشگاه آبادان، به سبب موقعیت طبیعی خاص این جزیره و فاصله ۲۲۰ کیلومتری آن با میدانهای نفتی، با دشواریهای جدی مواجه بود. همه امکانات و تجهیزات فنی و رفاهی برای احداث پالایشگاه، ناچار باید از شهرهای اطراف تامین میشد.
طی یک سال و نیم، حدود ۲۲۰ کیلومتر لوله از مسجد سلیمان تا آبادان کشیده شد. کارگران تصفیهخانه در آغاز از تصفیهخانه رانگون برمه بودند و کمّ و کیف محصولات پایین بود. در سه سال نخست، تا ۱۲۹۲ش۱۳۱ق، نفت تصفیه شده چنان بیکیفیت بود که شرکت نفت انگلیس و ایران نمیتوانست به قراردادهایش عمل کند و به حدی در تنگنای مالی قرار گرفت که دارسی ناگزیر از معامله با چرچیل شد.
در جنگ جهانی اول، شرکت نفت انگلیس و ایران از طریق نفت پالایش شده در پالایشگاه آبادان میتوانست به عملیات جنگی انگلستان کمک مهمی کند. در آغاز جنگ جهانی اول ماهانه ۲۵هزار تن نفت از آبادان صادر میشد. اهمیت این مقدار نفت برای نیروی دریایی انگلیس به حدی بود که دولت انگلیس برای حراست از پالایشگاه آبادان در طول جنگ، مصمم به اقدامات جدی شد.
بین سالهای ق.۱۳۳۷ـ۱۳۳۳/ ۱۹۱۹ـ۱۹۱۵، عملیات شرکت در ایران توسعه یافت و بهویژه با توسعه مستمر تاسیسات پالایشگاه، که قبل از جنگ از توان تولید سالانه ۱۲۰ هزار تن برخوردار بود، در پایان جنگ (۱۹۱۹) ظرفیت آن به یک میلیون تن رسید. در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ ش، کلیه کارکنان فنی، اداری و بازرگانی پالایشگاه آبادان انگلیسی بودند و فقط کارهای غیرفنی به ایرانیان محول میشد.
برای ایرانیان، اعم از کارگر و کارمند، خانه و مسکن ساخته نشده بود و آنها مجبور بودند در کپرهای حصیری آبادان زندگی کنند. در ۱۳۰۸ش، با مهاجرت شمار زیادی از ساکنان بنادر جنوب به آبادان و رقابت سخت آنها برای یافتن کار، وضع کارگران پالایشگاه بیاندازه بحرانی شد و به اعتصاب بزرگی انجامید. پس از اعتصاب، دولت از شرکت نفت خواست تا به وضع دستمزد آنها رسیدگی شود.
در ۱۳۱۹ ش ۳۰ هزار کارگر در پالایشگاه کار میکردند که بیشتر آنها محلی بودند، تنها ۱۶ تن ایرانی تحصیلکرده در مدیریت میانی وارد شده بودند. دو هزار مهاجر مشاغلی را در اختیار گرفته بودند که به طور معمول به شمار بسیار کمی از آنها نیاز بود. مقامات ارشد پالایشگاه همه انگلیسی بودند.
شرکت نفت انگلیس و ایران همه ساله پنج یا شش نفر دانشجوی ایرانی را برای تحصیل به بیرمنگام میفرستاد و بعد آنها را برای کار در پالایشگاه آبادان استخدام میکرد. پالایشگاه نفت منطقه وسیعی از مرکز شهر را در برگرفته بود. مناطق مسکونی کارگران و کارکنان پالایشگاه، به تناسب موقعیت و حساسیت شغلی آنان، پیرامون این مجموعه بزرگ ساخته شده بود.
سیاست کلی شرکت نفت انگلیس و ایران در اسکان کارکنان خود و اعطای امکانات به آنان این بود که درجه تخصص، اعتبار شغلی و پایبندی جدی به سلسله مراتب اجتماعی دقیقا رعایت شود. این شیوه، پس از ملی شدن صنعت نفت در ۱۳۲۹ ش، همچنان دنبال شد؛ بهویژه مناطق مسکونی زیر پوشش شرکت نفت به صورت محلاتی متمایز از یکدیگر درآمد و ساختاری طبقاتی ایجاد شد.
ناحیه سبز و خرم بریم در کنار اروندرود با منازل وسیع و مجلل به مقامات بلندپایه انگلیسی، محله بوارده با خانههای نسبتا مرفه به مدیران درجه دوم و بخشهای بهمنشیر و فرحآباد و جمشید با خانههای کوچکتر و سادهتر به کارگران عادی اختصاص یافته بود.
وجود پالایشگاه آبادان و صنعت نفت موجب چنان اختلاف طبقاتی در جامعه آبادان شده بود که مانند آن در دیگر شهرهای ایران به چشم نمیخورد.
در فاصله سالهای میان عقد قرارداد نفتی ۱۳۱۱ ش /۱۹۳۳و جنگ جهانی دوم، پالایشگاه آبادان توسعه یافت، دستگاههای کرکینگ و کارخانههای جدید تقطیر و کارخانه آسفالت و کارخانه اسیدسولفوریک و تجهیزات دیگر پالایشگاه ساخته و آماده شد. ظرفیت پالایشگاه که در ۱۳۰۹ ش / ۱۹۳۰ سالانه پنج میلیون تن بود، در ۱۳۱۸ ش به ۱۰ میلیون تن افزایش یافت. بندرگاه آبادان هم توسعه بسیار یافت و اسکلههای جدیدی در بوارده و خسروآباد ساخته شد.
پس از آنکه ارتش متفقین (روس و انگلیس) در شهریور ۱۳۲۰ (اوت ۱۹۴۱) نقاط مختلف ایران را اشغال کردند، اقدامات حفاظتی از سوی آنها در آبادان به شکل گسترده صورت گرفت. کمی دورتر از پالایشگاه، پالایشگاهی دروغین از حلبی با شعلههای فروزان ساختند که دشمن را گمراه کند.
توپهای ضدهوایی نیز در نقاط مختلف آن قرار دادند. از سال دوم جنگ جهانی که معلوم شد نفت ایران باید مقادیر زیادی فرآوردههای نفتی برای متفقین تهیه کند، توسعه عملیات شرکت دوباره آغاز شد. دستگاههای جدیدی برای تهیه بنزین هواپیما و سایر فرآوردهها، آماده و فراهم شد و گنجایش پالایشگاه که قبل از جنگ سالانه ۱۰ میلیون تن بود، در ۱۳۲۴ ش /۱۹۴۵ به ۱۷ میلیون تن افزایش یافت و با ایجاد واحدهای بعدی در ۱۳۳۴ ش / ۱۹۵۵، بزرگترین پالایشگاه جهان و تنها منبع عمده فرآوردههای نفتی نیمکره شرقی شناخته شد.
از این سال تا ۱۳۵۶ ش / ۱۹۷۷، سیر صعودی قابل ملاحظهای در افزایش ظرفیت پالایشگاه مشاهده میشود؛ چنان که ظرفیت آن روزانه از ۱۵۱ هزار بشکه در ۱۳۳۴ش به ۴۸۸هزار بشکه در ۱۳۵۶ ش افزایش مییابد. پالایشگاه آبادان تا پیش از جنگ عراق با ایران (۱۳۶۷ـ۱۳۵۹ ش) که بر اثر آن دچار آسیب کلی شد، به سبب امتیازات زیاد، از مهمترین پالایشگاههای جهان به شمار میآمد؛ توازن بخشیدن به فرآوردههای نفتی در جهان، تنوع فرآوردههای نفتی که به رقم ۱۰۸ میرسید از ویژگیهای این پالایشگاه بود. با اوجگیری انقلاب اسلامی، در آبان ۱۳۵۷ کارگران پالایشگاه آبادان دست به اعتصاب زدند.
متعاقبا در پایان ماه، تولید به ۱۵۰هزار بشکه در روز (یکچهارم تولید معمول) سقوط کرد. ظرف چند هفته، وضع نفت رو به وخامت گذاشت و رژیم شاه را بهشدت تحت فشار قرار داد. اعتصابکنندگان برای ادامه اعتصاب از امام خمینی(ره) کسب تکلیف کردند و بنا به توصیه امام به منظور قطع «غارت نفت» به اعتصاب خود ادامه دادند؛ اما جلوگیری نظامیان از پخش نفت مورد نیاز داخل کشور و ایجاد تنگنا برای مردم سبب شد که در هشتم دی ۱۳۵۷، امام خمینی(ره) هیاتی پنج نفره را مامور رسیدگی به موضوع و حل و فصل مشکلات کنند.
پساز پیروزی انقلاب اسلامی و در دومین روز جنگ عراق با ایران پالایشگاه آبادان آماج حمله هوایی و زمینی عراق قرار گرفت و به سبب نزدیکی آن به مرز، حملات، شبانهروز ادامه یافت، بهگونهای که تا ۸۵درصد از واحدهای صنعتی و بخشهای غیرصنعتی و خدماتی دچار آسیب کلی شد. در طی جنگ، کارکنان پالایشگاه با ایجاد ستادهای اضطراری توانستند دستگاههای متعدد پالایشگاه را از مواد نفتی تخلیه کنند و با بهرهگیری از پدافند غیرعامل، مانع از تعطیلی کامل آن شوند.
با از کارافتادن بخشهای عمده پالایشگاه، کمبود فرآوردههای نفتی بهطور محسوسی در داخل کشور نمایان و پایانه (ترمینال) شناوری جهت واردات فرآورده از خارج و تامین سوخت مصرفی کشور تجهیز شد. پس از پایان جنگ، بر اثر بازسازی مرحله اول، پالایشگاه با ظرفیت ۱۳۰هزار بشکه در روز راهاندازی شد.