دولت مستعجل شریف امامی
جعفر شریفامامی، فرزند حاج محمدحسین نظامالاسلام، در ۲۷ خرداد ۱۲۹۱ شمسی در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه شریف به پایان برد، دوران متوسطه و دوره فنی هشت ساله را در مدرسه ایران و آلمان به پایان رساند. وی در این دوران زبانهای آلمانی و فرانسه و انگلیسی را فراگرفت و پس از پایان تحصیل به استخدام وزارت طرق و شوارع درآمد. در سال ۱۳۱۲ به توصیه سیدمحمد امامی، امامجمعه وقت تهران، همراه ۳۰ نفر دیگر برای ادامه تحصیل به آلمان اعزام شد. وی چند سالی در آلمان مشغول تمرین و تحصیل بود و بعد از آن نیز با استفاده از یک بورس دولتی به سوئد اعزام شد و دو سالی نیز در آن کشور اشتغال به کار و تحصیل داشت تا اینکه چندی قبل از آغاز جنگجهانی دوم با دریافت مدرک مهندسی برق، به تهران بازگشت و در سازمان راهآهن دولتی مشغول به کار شد.
شریفامامی ابتدا معلم کلاس تعلیم لکوموتیو بود، بعد به معاونت اداره جریه راهآهن منصوب شد. پس از خروج آلمانیها از ایران و خالی ماندن پستهای حساس راهآهن، شریفامامی رئیس اداره جریه راهآهن تهران شد و چندی بعد به معاونت فنی بنگاه راهآهن دولتی ایران منصوب شد. در ۱۳۲۲ وی در زمره افرادی بود که به جرم ژرمانوفیلی (گرایش به آلمانها) ازطرف نیروی نظامی متفقین دستگیر و در اراک زندانی شد و قریب یک سال در زندان به سر برد. پس از آزادی از زندان مدتی بیکار ماند تا در ۱۳۲۵ در کابینه احمد قوام به توصیه و تلاش احمد آرامش، شوهرخواهرش که همهکاره قوامالسلطنه و حزب دموکرات ایران محسوب میشد، به ریاست بنگاه مستقل آبیاری برگزیده شد و چندسالی در آن بنگاه فعالیت داشت. همین سمت باعث شد در محافل سیاسی ایران رفتوآمدی پیدا کند و پشتوانه سیاسی برای خود تدارک ببیند.
شریف امامی پس از نخستوزیر شدن، با ایراد چند نطق و اعلامیه، مخصوصا نطق معروف «من شریفامامی بیست روز پیش نیستم.» ضمن اعلام وابستگی خود به خاندان روحانیون از ملت خواست تا برای تشکیل «دولت آشتی ملی» به پا خیزند. وی در اولین نطق خود گفت: «دولت تمام سعی خود را مصروف به ایجاد نظم و امنیت کشور خواهد نمود و کوشش خواهد کرد بین طبقات ملت تفاهم به وجود آورد و در حقیقت دولت یک دولت آشتی ملی خواهد بود که تمام تلاش خود را به کار خواهد برد وسایلی فراهم کند که همه طبقات آشتی و تفاهم داشته باشند. شریفامامی در ابتدای نخستوزیری حتی برای جلب نظر مردم به چند اقدام از قبیل تغییر استانداران، تغییر تقویم شاهنشاهی به هجری شمسی، برکناری وزیر دربار و دادن امتیاز به کارمندان، اعطای آزادی به مطبوعات و رادیو تلویزیون برای نشر حقایق، دادن امتیاز به کارمندان، عزل مدیران نالایق و انحلال حزب رستاخیز و تعطیلی مراکز فساد، قمارخانهها و نظایر آن نیز اقدام کرد، اما این اقدامات ثمری نداشت.
تلاش دولت شریفامامی در تغییر مسیر انقلاب از امور سیاسی به امور رفاهی و فرهنگی بینتیجه ماند و مردم به مخالفت با او پرداختند. اینچنین بود که وی در دومین هفته صدارت خود با برقراری حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر دیگر کشور و سپس کشتار مردم تهران در میدان ژاله در روز ۱۷ شهریور چهره اصلی خود و «کابینه آشتی ملی» را نشان داد. برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامی طی دوران ریاست مجلس سنا، بهعنوان سمبل «آشتی» و «تفاهم» کانونهای قدرت وجههای اندوخته بود و لذا میتوانست نمادی از «آشتی» به شمار رود، ولی او هیچگاه نتوانست در سطح مردم بهعنوان یک چهره «وجیهالمله» مطرح شود.
شریفامامی سرانجام در پی گسترش اعتراضها به عملکردش در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۷ از صدارت استعفا داد و جای خود را به دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری سپرد. شریفامامی ثروت زیادی در دوران حیات خویش اندوخت و به گفته یکی از نزدیکانش به نام احمد شیبانی، وی هنگام خروج از ایران در بهمن ماه ۵۷معادل ۱۷ میلیون دلار به حساب خود در خارج از کشور واریز کرده بود. شریفامامی در روزهای اوجگیری انقلاب و پیش از ورود امام به ایران به انگلیس پناهنده شد و بعد از چندی به آمریکا رفت. او سرانجام در سال ۱۳۷۸ در ۸۷ سالگی در نیویورک در گذشت.
منابع:
- تاریخ ایرانی
آرشیو روزنامه اطلاعات، شهریور، آبان و بهمن ۱۳۵۷
اسناد محرمانه انقلاب ایران در آرشیو ملی بریتانیا، بخش چهارم، مجید تفرشی
شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، انتشارات گفتار