اسدالله علم چون خودش هم در کارهای اقتصادی سوالبرانگیز مشغول بود نمیتوانست دیگران را متهم کند. اما علم قبل از اینکه نخستوزیر شود فرزند یکی از مالکان بزرگ خراسان بود که ثروت زیادی داشتند.
در ضمن وقتی وزیر دربار میشود که ایران با گران شدن بهای نفت و ورود شرکتهای خارجی به ثروت هنگفتی دست مییابد. آن زمان بیشتر کسانی که میخواستند در ایران سرمایهگذاری بزرگی انجام دهند یا شرکتهایی که میخواستند به ایران اسلحه و کالاهای دیگر بفروشند باید ابتدا با دفتر علم هماهنگ میکردند. حال اینکه علم در آن دفتر چه کار میکرد داستان جداگانهای است.
من به محققان جوان توصیه میکنم که بروند درباره آن فعالیتها و کارهای علم در آن دوره تحقیق کنند. مخصوصا ببینند که علم چه نقشی را از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ یعنی سالهای منتهی به انقلاب در حکومت پهلوی ایفا میکرد.
او در آن سالها نقش بسیار مهمی در روابط سیاسی و اقتصادی داشت و از این رو یکی از مهمترین و قدرتمندترین شخصیتهای کشور بود. خاطراتی که از سوی سفرای آن دوره انگلیس و آمریکا نوشته شد و همینطور خاطرات افرادی مانند زاهدی و علم برای مشخص کردن فضای این دوره مهم تاریخی ایران کافی نیستند.
اسنادی در دربار وجود داشت که نمیدانم الان کجا هستند. شاید چندین سال طول بکشد تا تاریخنویسان بیغرض بتوانند به این اسناد دست یابند و خیلی از حقایق را از آنها بیرون بکشند و بفهمند آن ثروت عظیمی که وارد ایران شد کجا رفت.
خاطرات علم مربوط به رویدادهای بعد از سال ۱۹۶۸ است. همسر اسدالله علم قسمت زیادی از خاطرات را از بین برد و کسی هم که این خاطرات را تنظیم کرده معلوم نیست چقدر از این خاطرات استفاده کرده و چقدر از آن را در کتاب نیاورده است.
باید به خاطرات دیگران و اسناد و مدارک دربار و دولت در آن سالها دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم تاریخ چند سال آخر حکومت پهلوی را بنویسیم. متاسفانه تاکنون کار جدی و بیغرضانهای در این زمینه انجام نشده است، اما مطمئنم تاریخنویسان جوان ایرانی به دنبال این برهه حساس تاریخی مملکت خواهند رفت تا همگان دریابند که در سالهای آخر سلطنت محمدرضا شاه چه اتفاقاتی افتاد و چگونه در ایران انقلاب شد.
دکتر محسن میلانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فلوریدای جنوبی آمریکا، به نقل از یک گفتوگو