خلعید نفتی انگلیسها
سالروز این رخداد مجالی است، برای مرور حکایت نفت ایران: ۴۴ سال پس از فوران نفت در تیتوسویل ایالت پنسیلوانیای آمریکا به سال ۱۸۵۹م، انگلیسیها، در این سوی دنیا و در منطقه چاه سرخ واقع در شمال قصر شیرین (در ۱۹۰۳م) به نفت رسیدند. اما ۷۶ سال از فوران نفت در ایران گذشت تا چاههای نفت کشورمان و درآمد حاصل از فروش آن بهطور کامل در اختیار ایرانیان قرار گیرد.
در منابع مختلف آمده است که نخستین حلقه چاهی که در ایران به نفت رسید به سال ۱۹۰۸م و در منطقه مسجدسلیمان در استان خوزستان و به دست انگلیسیها بود. با این حال پنج سال پیش از آن در ۱۹۰۳م از چاههایی در قصرشیرین نفت استخراج شده بود؛ اما بهدلیل کمبود منابع زیرزمینی، محل حفاری تغییر یافت. پیش از آن نیز به موجب اجازه نامهای که به سال ۱۸۸۳م/ ۱۲۶۲ش به آلبرت هوتسن هلندی برای استخراج منابع نفتی دالکی (منطقهای در اطراف بوشهر) داده شده بود، نفت در ایران سالانه حدود دو هزار تومان درآمد نصیب کشور میکرد.
تا ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ که گزارش کمیسیون مخصوص نفت مجلس از تصویب نهایی مجلس سنا گذشت و طی آن پیشنهاد ملی شدن «صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور و بدون استثنا» به صورتی که «تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد» مطرح شد. نفت یکی از پربهاترین سرمایههای زیرزمینی ایرانیان بود که همواره در اختیار اروپاییها و بهویژه انگلیسیها قرار داشت و کمترین بهره از آن نصیب ایران میشد.
طی این مدت، نمایندگانی از شرکتهای متعدد انگلیسی، هلندی، آمریکایی، روسی، گرجی، قفقازی و... به بهانههای گوناگون، امتیاز استخراج نفت در نقاط مختلف کشورمان به ویژه جنوب ایران را از شاهان قاجار کسب و بلافاصله دست بهکار میشدند و در همه موارد نیز به رقابت و کشمکشهای فراوان دولت هایشان بر سر نفت ایران میانجامید.
نکته مهمی که در همه این قراردادها مشابه بود، دوره زمانی بلند و در عین حال مبلغ ناچیزی بود که از این قراردادها عاید ایران میشد از جمله این قراردادها، امتیازنامه دارسی است که بر اساس آن «تفتیش و تفحص و پیدا کردن و استخراج، بسط و حاضر کردن برای تجارت و حمل و نقل و فروش گاز طبیعی و نفت و قیر و موم طبیعی در تمام وسعت ممالک شاهنشاهی ایران به مدت شصت سال» از سوی مظفرالدین شاه به سال ۱۹۰۱م/ ۱۳۰۹ق به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی واگذار شد.
ادامه همین قرارداد منجر به تشکیل شرکت نفت انگلیس و ایران در ۱۹۰۹ م/ ۱۲۸۸ ش شد. بعدها زمانی که انگلستان به این نتیجه رسید که از نفت به جای زغالسنگ به عنوان سوخت کشتیهای جنگی خود در جنگ جهانی اول استفاده کند، ۵۱ درصد از سهام این شرکت را خرید و خود را یکی از مدعیان نفت ایران قلمداد کرد. اختلافات بر سر سهم ایران در ۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲م منجر به لغو امتیاز دارسی از سوی ایران شد، اما یکسال بعد، قرارداد تازهای منعقد و در ۷ خرداد ۱۳۱۲ به تصویب مجلس شورای ملی رسید که بر اساس آن علاوهبر تمدید سی ساله قرارداد قبلی، سهم بیشتری نیز نصیب انگلیسیها میکرد.
هفده سال طول کشید تا ایران زبان به اعتراض گشاید و از معایب قرارداد اخیر انتقاد کند. این اتفاق مقدمهای شد تا در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ صنعت نفت ایران ملی اعلام شود. در نهم و دهم اردیبهشت ۱۳۳۰ قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت به تصویب نهایی دو مجلس شورای ملی و سنا رسید و بر اساس یکی از مواد آن، دولت مکلف شد با نظارت هیاتی، از شرکت نفت انگلیس و ایران خلع ید و بر امور بهرهبرداری از نفت نظارت کند.
این هیات باید اساسنامه شرکت ملی نفت ایران را که صددرصد سهامش متعلق به دولت ایران است، تهیه و برای تصویب به مجلس پیشنهاد میکرد. شرکت ملی نفت ایران با تصویب اساسنامهاش در پنجم آذر ۱۳۳۱ تاسیس شد، اما پیش از آن یعنی در ۲۰ خرداد ۱۳۳۰، هیاتمدیره موقت، دفتر مدیرکل شرکت سابق نفت انگلیس و ایران را در خرمشهر تحویل گرفت و در ششم تیر ۱۳۳۰ به مداخله آخرین کارگزاران این شرکت در کار نفت ایران پایان داد.
شرکت سابق ۴ هزاروپانصد کارمند خارجی داشت که اغلب فاقد هرگونه توانمندی تخصصی بودند و نه تنها از نیروهای ایرانی در امور تخصصی استفاده نمیکردند، بلکه حتی فرصت لازم برای بهرهوری و آموزشهای تخصصی نیز به آنان نمیدادند. با رفتن خارجیها، رفته رفته کارکنان متخصص ایرانی به راهاندازی بخشهای مختلف پالایشگاهها پرداختند که در این مدت عملا از کار باز ایستاده بود و از اواخر آذر ۱۳۳۰ انتقال نفت از مسجد سلیمان به پالایشگاه آبادان از سر گرفته شد.
با تشکیل شورایعالی نفت بر مبنای اساسنامه شرکت در ۳۰ آذر ۱۳۳۱ مرتضیقلی (سهامالسلطان) بیات، یکی از سناتورهای عضو هیات مختلط دو مجلس به عنوان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منصوب شد. هیات مختلط زیرنظر دکتر محمدمصدق، نخستوزیر وقت، برای نظارت بر اجرای خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، تشکیل شده بود.
بهای تشکیل این شرکت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که با همدستی آمریکا و انگلیس برضد حکومت مصدق به اجرا درآمد و علاوهبر بازگشت دوباره سلطه انگلیسیها بر منابع نفتی ایران، پای آمریکاییها را نیزبه این سفره رنگین گشود.