میلسپو از نگاه ایرانیان همدورهاش
خصوصا قدرت دولت هم که در همه جا بسط پیدا کرده و مالیاتها را خوب وصول میکرد، کمک زیادی در نظم عمل و حسن شهرت آنها کرد و همین حسن شهرت سبب شد که برای دفعه دوم پس از شانزده هفده سال دکتر میلسپو را مجددا برای اداره کردن مالیه طلبیدیم ولی این بار بودجه کشور بیست برابر سابق شد و سر به سیصد چهار صد میلیون تومان زده و کار به قدری شعبه پیدا کرده بود که اداره آن به شخص باهوشتر از میلسپو حاجت داشت.
سن دکتر هم زیاد شده و نمیتوانست به تمام کارها برسد، قدرت سردار سپه هم در کار نبود ... مجلس ما هم از این میلسپوی کم هوش و حواس توقع اعجاز داشت و بار او را با رجوع کارهای اقتصادی خارج از اندازه سنگین کرد. این بود که کار از خرک در رفت .... تا بالاخره همه تنگ آمدند و آقای دکتر را به خدا سپردند...»
و در جای دیگر مینویسد:
«دانش میلسپو که دکتر اقتصاد بود چیزی نیست که قابل انکار باشد، ولی فعالیت و هوش «شوستر» را نداشت، وی مردی متین و آرام و شاید قدری ضعیفالنفس بود ... »
ابوالحسن ابتهاج که به عنوان رئیس بانک ملی ارتباطات فراوانی با وی داشته بر این باور است:
«... تنها موفقیتی که نصیب دکتر میلسپو گردید وصول مالیاتهای عقب افتاده از عدهای متنفذان ایران بود که این موفقیت هم به هیچوجه مربوط به شخص میلسپو نبود، بلکه در نتیجه قدرت رضاشاه بود که به واسطه به وجود آوردن حکومت مرکزی قوی قادر بود تصمیمات وزارت دارایی را بدون ملاحظه و با کمال شدت اجرا نماید... »
حاج میرزا یحیی دولت آبادی هم معتقد است:
«... میلسپو شخص فهمیده و متینی است، گرچه هوش و جربزه سرشاری ندارد...»
مخبرالسلطنه هدایت نیز درباره میلسپو مینویسد:
«میلسپو یک دنده است و بد کله...»
منابع:
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج ۳
سالنامه دنیا، ج ۱۹
دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج ۴
هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات