بلوای احداث کارخانه قند کهریزک!
در سیوسومین شماره فصلنامه تاریخ روابط خارجی در این باره آمده است که: امینالدوله از افراد متمول و صاحب نفوذ دربار قاجار بود و مشارکت یک مقام بلندپایه دولتی افزون بر فروش سهام، تضمینکننده حمایتهای جانبی دیگر هم بود. آشوبها و زدوبندهای دستهای هر لحظه میتوانست مشکلساز باشد و حضور این دولتمرد معروف آن روزگار از بروز چنین وضعیتی جلوگیری میکرد یا حرکت آن را آهسته و کند میکرد، ضمن آنکه وی سهام باقیمانده را برای کمک به راهاندازی کارخانه خریداری کرد و اینها در زمان اندکی رخ داد و در همین زمان کوتاه معلوم شد که همان تعداد اندک سهامداران ایرانی برای حفظ سهام خود ثباتی ندارند و پیوسته مایلند که آن را بفروشند، از سوی دیگر مساله زمین هم (آنچنانکه در گزارش قبلی گفته شد) از چند جهت اهمیت داشت.
کارگزاران کارخانه قند کهریزک میدانستند که ممکن است در روند خرید چغندرقند از روستاییان مشکلات پیشبینی نشدهای ایجاد شود. این هم سبب ثبات و تداوم کار میشد و هم از نوسان قیمتهای بازار میکاست. به این جهت امینالدوله زمینهای کهریزک را در اختیار کارخانه قرار داد؛ اما مشخص نیست که درباره مساله آب و محصولات چغندرقند برای تامین نیاز و مواد اولیه هم قولی به احداثکنندگان کارخانه قند کهریزک داده باشد.
قند حساس
شاید شبیه مشکلاتی که بر سر راه احداث نخستین کارخانه قند بود، بر سر راه دیگر کارخانهها هم بود، اما احداث نخستین کارخانه قند حکایتهای تلخ و شیرین زیادی دارد و روایتهای مختلفی از زبان مورخان و گزارشگران جراید آن روزگار نوشته یا تحویل مقامات داخلی و خارجی شده است، بهطوری که حساسیت این موضوع، نخست کارشناسان خارجی را بر آن داشت با مطالعات میدانی دقیق، تمام جوانب امر را بررسی کرده، سپس گزارشهای لازم را به مقامات مربوطه کشور خودشان ارائه دهند و در صورت صلاحدید اقدام به سرمایهگذاری در چنین موارد بکنند.
به همین خاطر در فاصله سالهای ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۹ میلادی (که مطابق با ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲ قمری است) یک مطالعه وسیع پنج ساله در زمینههای مختلف انجام شد و کارشناسان بلژیکی گزارشی را با عنوان «گزارش درباره طرح تاسیس کارخانه قند» در ایران زیر نظر مستشاران بلژیکی در فاصله سالهای یاد شده تهیه کردند که ترجمه انگلیسی در گزارشهای اقتصادی وزارت امورخارجه بریتانیا جهت اعلام به مجلس عوام و درباره انگلیس چاپ شده است.
و انگلیس هم که در آن روزگار به عنوان یکی از قدرتهای موثر در ایران، همه کارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی دیگر کشورها را در ایران زیرنظر داشت، این تحرکات را دنبال میکرد.
گزارش تحقیقاتی کارشناسان بلژیکی در مورد چگونگی احداث نخستین کارخانه قند در ایران در شش فصل تهیه وتنظیم شده است که فصل اول آن با عنوان «چشماندازهای شرکت برای تولید قند در ایران» به موضوعاتی چون چگونگی و تاریخ ثبت امتیاز این کارخانه در سال ۱۳۰۹ قمری (مطابق با ۱۸۹۱ میلادی) میپردازد و وضعیت سرمایهگذاری و مشکلات سر راه این طرح مشارکتی را مورد بررسی قرار میدهد.
در اینجا لازم میدانم برای آن دسته از محققانی که قصد وارد شدن به ریز موضوع را دارند یادآور شوم «گزارش طرح تاسیس کارخانه قند در ایران زیر نظر مستشاران بلژیکی» توسط یکی از وابستگان نظامی سفارت انگلیس به نام کاپیتان پیکوت تهیه شده است و در تاریخ ۲۸ ماه مه سال ۱۸۹۴ میلادی از ایران به کشور پادشاهی انگلیس ارسال و اعلام شده است.
در این گزارش او به نقل از «مسیو بارون دارپ» سفیر وقت بلژیک در تهران یادآور میشود که: در سال ۱۸۹۱ میلادی کمیتهای با عنوان «کمیته مطالعات صنعتی پاریس» موفق به کسب امتیاز قند در ایران شد و کارشناسان را بر این منظور به ایران مامور کرد و آقایان پلت، کرچل و ریکما گرس برای مطالعات محلی درباره وضعیت و شرایط احداث کارخانه قند به ایران فرستاده شدند.
چغندرهای خاصیتدار!
آن چیزی که کمیته سه نفره مطالعاتی این کارخانه را بیش از هر چیز معتقد و متقاعد به اجرای این طرح در ایران کرد نوع و کیفیت چغندرقندهایی است که در منطقه جنوب شهرری کشت و برداشت شد و براساس گزارش این کمیته «نتیجه عالی» در برداشته است.
در گزارش کمیته یاد شده در سال ۱۸۹۲ میلادی ذکر شده است که آزمایشهای واقعی در ارتباط با کشت چغندر قند در زمینهای ایران باید آغاز شود و این آزمایشها که روی حدود ۲۰ هکتار زمین انجام شد نتایج عالی در برداشت.
«کارخانه قند کهریزک به اسناد نویافته» که در سال ۱۳۸۶ در پایگاه مجلات تخصصی نور به آن اشاره شده، به نقل از گزارش «کاپیتان پیکوت» یادآور شده است: چندین جلسه غیررسمی برای مذاکره پیرامون قرارداد احداث کارخانه قند کهریزک برپا شد که بتواند حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار فرانک در کشور بلژیک و ایران برای این کارخانه سرمایه جذب کنند و برخی مسوولان ایرانی برای سرمایهای حدود ۸۰۰ هزار فرانک نامنویسی کردند. در عین حال برای جلب سرمایه، زمان معینی نیز در نظر گرفته شده بود، امید آن بود که قسمت عمده سرمایه در بلژیک حاصل شود، اما به دلایلی مانند شکست قرارداد رژی (تحریم تنباکو) و نتیجه اندک همکاری برای استخراج معادن، آن عزم با شکست روبهرو شد و به طور کلی رکود وضعیت تجارت و بازرگانی در ایران همچنین باعث سرمایهگذاری نکردن بلژیکیها در ایران شد، ولی «مسیو بارون دارپ» که از ابتدا سرمایهگذاری روی تولید قند در ایران را مورد تاکید قرار داده بود، حاضر نبود در برابر این نوسانات مقطعی اقتصادی تسلیم شود، او در زمستان ۱۸۹۳ میلادی از ایران عازم بلژیک شد و هدفش نشان دادن علاقه ویژهاش به انجام این طرح در ایران و گرفتن حمایتهای لازم از دولت بلژیک و تعهدات بیشتر در این زمینه بود.
هنگام بازگشت مسیو بارون به تهران با صبر و حوصلهای که از خود به خرج داد (در بلژیک) توانست ارزش سهام کارخانه قند کهریزک را بالا ببرد، رکود اقتصادی میان ایران و بلژیک را بشکند و پشت سر بگذارد و بعد از بازگشت او به تهران نیز سهامداران بلژیکی کارخانه قند کهریزک هم اظهار علاقه کردند که پیش از پرداخت تعهدات خود، عضوی از هیات مدیره خود را به ایران بفرستند و شاید منظورشان آن بود که آمارها و گزارشهایی را که قبلا کارشناسان تنظیم کرده بودند، مورد بررسی قرار دهند. بر اساس برنامه و جدولی که «مسیو بارون» طراحی کرده بود ۳ میلیون و ۵۰۰ فرانک سرمایه اولیه کارخانه بود که قرار بود، در چهار مایلی جنوب تهران در شهرری احداث شود که راهآهنی نیز به آن متصل شود. ظرفیت تولید آن ۳ هزار تن سالانه بود و براساس جدول پیشبینی هزینههای «مسیوبارون» قرار بود ۴۰۰ هزار فرانک صرف خرید سهام، هزینه ماموریت آقای پلت، کرچل و بلوین، هزینه آزمایشهای زراعی نمونه، خرید زمینهای کهریزک برای کارخانه، ساختمان کارخانه و خانههای سازمانی برای مسوول و دفتر کارخانه شود.
همچنین مقرر شده بود که ۲۳۰ هزار فرانک صرف خرید و ورود دستگاهها و ماشینآلات خط تولید، حمل و نقل و راهاندازی کارخانه شده و ۱۲۰ هزار فرانک صرف هزینههای عمومی در طول ساخت، ۳۵۰ هزار فرانک صرف هزینههای پیشبینی نشده و تراز کار شود.
سهم شاه از قند کهریزک
در ترجمه گزارش «کاپیتان پیکوت» همچنین یادآوری شده است که ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار فرانک سرمایهگذاری بلژیک در ایران باید بهوسیله تعداد خاصی از هر سهام ویژه ۵۰۰ فرانکی در مقابل ارزش سهامهای معمولی در بازار رشد کند.
۱۵ درصد سود خالص کارخانه به اعلیحضرت شاه میرسد (که معلوم نیست منظور شاه ایران است، یا پادشاه بلژیک) و با این وصف «مسیو بارون» یادآور میشود که اگر این کارخانه نتواند تا زمستان ۱۸۹۵ میلادی به بهرهبرداری برسد ممکن است، کار رسمی کارخانه تا زمان دروی گندم و محصولات تابستانی ۱۸۹۶ میلادی و تا پایان همین سال آغاز شود و این در حالی است که مصرف قند در بازار ایران نظر بسیاری از تاجران روسی را در خطه شمالی کشورمان به خود معطوف داشته بود؛ بهطوریکه شخصی به نام «مستر چرچیل» از کارکنان کنسولگری بریتانیا در رشت گفته است: «... جمع واردات کالاهای روسی از طریق مرز باکو به ایران در سال ۱۸۹۱ میلادی به رقمی معادل ۳۲۷/۸۰۶ لیر رسیده است که از این مقدار قند وارداتی تصفیهشده به مبلغ ۵۰۰/۷۴۷ لیر میرسد و در سال ۱۸۹۳ میلادی این واردات به ۰۰۰/۵۰۴ لیر کاهش مییابد که این به دلایلی مانند شیوع بیماری وبا در ایران و رکود بازار ایران نسبت داده شده است.» و این در حالی بود که تسهیلات ویژهای در امر واردات صورت میگرفت و در هر حال همه چیز حکایت از آن دارد که میانگین سالانه واردات قند روسیه به ایران ۵۰۰ هزار لیر است. در گزارش آقای کاپیتان پیکوت همچنین یادآوری شده است، مصرف قند (در آن روزگار) در تهران بنابر گفتههای مسیو کرچل به میزان ۵ میلیون کیلوگرم است که براساس مصرف سرانه جمعیت ۳۵۰ هزار نفری تهران آن روزگار بوده است.
همین تخمین از سوی شرکت زیگلر و شرکا (واردکننده روسی اجناس به ایران) زده شده است و توسعه تجارت و صنعت روسی نیز در آن مقطع مصرف قند در تهران را سالانه ۴۸۵ هزار و ۵۰۰کیلوگرم تخمین زده است و مسیو پلت که ساکنان تهران را در آن مقطع ۱۸۰ هزار نفر تخمین زده است، مصرف سالانه قند تهرانیها را در آن موقع ۴۰۰ هزار کیلوگرم ذکر میکند و معتقد است که در این صورت هیچ مشکلی در یافتن بازاری برای محصول قند کارخانه قند کهریزک وجودنخواهد داشت و ۳ میلیون کیلوگرم تولیدات این کارخانه نیاز بازار مردم تهران را در زمینه قند برطرف خواهد کرد.