نگاهی به چند و چون عهدنامه فین کن اشتاین

نقشه‌های شاه نگرفت!

کدخبر: ۲۴۷۵
عهدنامه فین‌‌کن‌‌اشتاین که در روز ۱۴ اردیبهشت ۱۱۸۶ شمسی میان ایران و فرانسه منعقد شد از جمله نخستین قراردادهای راهبردی شاهان قاجار با یک دولت اروپایی است. در سال ۱۸۰۱ میلادی یک تاجر ارمنی به نام «آسکالون» به اتفاق «رومیو» کنسول فرانسه در بغداد، به تهران آمد و طی نامه‌ای خواستار اتحاد دو کشور علیه دشمنان مشترک یعنی روسیه و انگلیس شد، اما چون در همان زمان معاهدات مودت و تجارت بین ایران و انگلیس منعقد شده بود، نامه وی نادیده گرفته شد.
نقشه‌های شاه نگرفت!

به تدریج که مقامات ایران متوجه فتوحات ناپلئون در اروپا و برتری بر روس و انگلیس و اتریش شدند، توجه‌شان به اتحاد با فرانسه جلب شد. در اثر اقدامات رومیو کنسول فرانسه در بغداد، ناپلئون به اهمیت ایران در حمله به هند و قطع شریان حیاتی امپراتوری انگلستان پی برد و در سال ۱۸۰۲ به مارشال برون سفیر خود در دربار عثمانی ماموریت داد با دولت ایران وارد مذاکره شود تا اینکه در اکتبر ۱۸۰۳ پرنس دوتالیران وزیر امور خارجه فرانسه به رومیو دستور داد که برای افتتاح دوستی و اتحاد با دولت ایران اقدام کند. اشغال ناگهانی شهرهای شمالی ایران در منطقه قفقاز، توسط روسیه و بی‌اعتنایی انگلیس نسبت به ایران به‌خصوص قرار دادن شرایط فوق‌العاده سنگین که برای اعطای کمک نظامی خود بر ایران قائل شده بود، توجه ایران را بیش از پیش به گسترش روابطش با فرانسه جلب کرد.

فتحعلی شاه طی نامه‌ای به ناپلئون، از اتحاد با فرانسه استقبال کرد و در فوریه ۱۸۰۴ جواب نامه فتحعلی شاه قاجار به تهران آورده شد. ناپلئون خواسته بود تا با اتحاد ایران و فرانسه علیه روسیه حمله کنند و کار او را یکسره سازند. فتحعلی شاه نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و امیدوار شد که راه نفوذ انگلیس بر ایران و هند، توسط فرانسه بسته شود. ناپلئون، سروان رومیو، آجودان مخصوص خود را با نامه‌ای برای انعقاد قرارداد به ایران فرستاد.

ناپلئون در این نامه ضمن تمجید و تعریف از رشادت ایرانیان و انتقاد از آزمندی انگلیس تاکید کرد که ایران باید در فکر تنظیم و تجهیز ارتش خود باشد و در این زمینه امپراتور فرانسه حاضر به هرگونه مساعدت و یاری است. با اینکه ناپلئون تاکید بسیاری بر محرمانه بودن این نامه‌ها و ماموریت افرادش داشت، اما «سر هارفورد جونز»، سرکنسول انگلیس در بغداد توسط یک جاسوس ارمنی در دستگاه عباس میرزای ولیعهد، از ماجرا اطلاع یافت و تمام سعی خود را در ممانعت از انجام ماموریت هیات فرانسوی به‌کار برد.

سروان رومیو ۱۰ روز پس از تسلیم نامه امپراتور فرانسه به فتحعلی شاه، از دنیا رفت. ژوبر، فرستاده دوم ناپلئون که در خاک عثمانی به اتهام جاسوسی دستگیر و چهار ماه زندانی شده بود، سرانجام با دخالت ایران آزاد شد و در ۵ ژوئن ۱۸۰۶ به تهران رسید و نامه دیگری را به فتحعلی شاه از سوی ناپلئون تقدیم کرد. ناپلئون در این نامه نیز ضمن تاکید بر جلوگیری از قدرت‌طلبی انگلیس در ایران و تجهیز ارتش ایران، آمادگی خود را برای ایجاد روابط تجاری و مودت اعلام کرد تا هر ۲ دولت ایران و فرانسه مقتدر شوند.

ژوبر در تهران بیمار شد و فتحعلی شاه از ترس اینکه مبادا او نیز مانند رومیو تلف شود، با عجله پیشنهادهایی تهیه و به وسیله او به دولت فرانسه ارائه کرد. ژوبر در ژانویه ۱۸۰۷ به پاریس رسید. ناپلئون پس از ملاحظه پیشنهادهای فتحعلی شاه قاجار، لابلانش و سروان اگوست برونتان را در فاصله ماه‌های ژانویه و مه ‌‌۱۸۰۷ به تهران فرستاد. اعزام پی در پی سفیران فرانسه و گرم گرفتن و فعالیت فرانسه و رد و بدل کردن نامه‌ها نشان می‌داد که فرانسه چه اهمیتی برای دوست ایرانی خود قائل است.

ناپلئون در نامه‌ای که به وسیله بلانش ارسال کرد، فتوحات خود را در پروس و روسیه اعلام و پادشاهان ایران را به حمله به گرجستان و تسخیر خاک روسیه از جانب شرق تشویق کرد و ضمنا آمادگی خود را برای پذیرفتن سفیر فوق‌العاده ایران جهت انعقاد عهدنامه مودت و کمک نظامی اعلام داشته بود.

سفر میرزا رضاخان به پروس

در فوریه ۱۸۰۷، دولت روسیه که در جنگ با فرانسه شکست خورده بود، سفیر ویژه خود به نام استیفانو را به‌منظور انعقاد معاهده صلح به تهران فرستاد و فتحعلی شاه به اتکای دولت فرانسه، پیشنهاد او را بدون جواب گذاشت و با عجله هیاتی را به ریاست میرزا رضاخان قزوینی بیگلربیگی با هدایای گرانبها به ارزش تقریبی یک کرور[پانصدهزار] تومان به دربار ناپلئون فرستاد.

امپراتور فرانسه که در آن هنگام در اردوگاه «فین‌‌کن‌‌اشتاین» واقع در پروس شرقی بود، سفیر ایران را به گرمی پذیرفت و پس از چند روز مذاکره، در چهارم مه ‌‌۱۸۰۷، معاهده‌ای موسوم به «عهدنامه فین‌‌کن‌‌اشتاین» در ۱۶ ماده از طرف میرزا رضاخان سفیر ویژه ایران و کنت دوشامپانی، وزیر امور خارجه فرانسه به امضا رسید.

به موجب عهدنامه فین‌‌کن‌‌اشتاین، امپراتور فرانسه، استقلال ایران را تضمین، گرجستان را متعلق به ایران دانسته، تخلیه آن را تایید کرده و متعهد شده بود توپ‌های صحرایی و تفنگ و سایر سلاح‌هایی را که پادشاه ایران لازم دارد به قیمت اروپا به او واگذار کند و تعدادی افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تعلیمات قشون ایران اعزام نماید؛ در مقابل، دولت ایران متعهد می‌شد که بلافاصله روابط سیاسی و بازرگانی خود را با انگلیس قطع کرده و به دولت مزبور اعلان جنگ بدهد و وزیر مختاری را که به بمبئی فرستاده بود احضار نماید و هرگونه ارتباط زمینی و دریایی با انگلستان را قطع کند و در هر جنگی که انگلستان و روسیه هم‌عهد شوند، دولتین ایران و فرانسه نیز به‌‌‌ همان ترتیب رفتار و بر ضد آنها به صورت متحد عمل کنند؛ در موقع حمله به هندوستان از طرف ناپلئون، دولت ایران راه عبور بدهد و کمک‌های لازم را برای عبور قشون فرانسه به عمل آورد و هر وقت کشتی‌های فرانسه به خلیج‌فارس وارد شوند کلیه احتیاجات آنان را مرتفع و ضمنا سکنه قندهار و افغان‌ها را بر ضد انگلیسی‌ها بشورانند.

ارسال مهمات به ایران

ناپلئون بلافاصله پس از انعقاد عهدنامه فین‌‌کن‌‌اشتاین دستور تدارک اسلحه و مهمات جهت ارسال به ایران را داد و ژنرال گاردان را با مقام وزیر مختاری در رأس یک هیات دویست نفری افسر به‌منظور تعلیم ارتش به ایران فرستاد. هیات نظامی فرانسه در ۲۴ دسامبر ۱۸۰۷ وارد تهران شد و گاردان تمام کوشش خود را برای انجام وظیفه اصلی خود که لشکرکشی به هند بود، به‌کار برد. وی تمام راه‌ها و نقاط ایران را بررسی دقیق نمود و در ‌‌‌نهایت جزیره خارک از سوی ایران برای مقاصد نظامی در اختیار فرانسویان قرار گرفت. ژنرال گاردان نیز برای جلب حمایت فتحعلی شاه، به تجدید و ساماندهی ارتش ایران پرداخت. ارتشی که هنوز به صورت سواره نظام عشایری بود. فرانسوی‌ها یک کارخانه توپ‌ریزی در اصفهان و یک زرادخانه در تهران دایر کردند و یک صنف توپخانه صحرایی مجهز به بیست عراده توپ تاسیس کردند.

فتحعلی شاه نیز سرتیپ عسکرخان افشار روحی را به دربار فرانسه فرستاد که در ۲۱ ژانویه ۱۸۰۸ قراردادی مبنی بر تحویل بیست هزار قبضه تفنگ با دولت فرانسه امضا کرد. در ۲۳ ژانویه ۱۸۰۸ نیز یک معاهده بازرگانی در ۲۳ ماده بین میرزا شفیع‌خان مازندرانی صدراعظم و ژنرال گاردان به امضا رسید و روابط ایران و فرانسه به عالی‌ترین مرحله خود رسید. انگلیس نیز تمام تلاش خود را برای شکست ماموریت ژنرال گاردان به‌کار بست؛ اما اتفاقات جهانی راه را به سوی نیات انگلیس باز کرد. قشون روسیه از ناپلئون شکست خورد و روسیه به امضای عهد‌نامه‌ای با فرانسه تن داد. ناپلئون درحالی که هنوز مرکب عهدنامه‌ای که علیه روسیه با ایران بسته بود، خشک نشده بود، به ایران پشت کرد و در کنار رودخانه «نیمن»، تزار روس را همانند برادر در آغوش کشید و با وی عهدنامه تیلسیت (۱۲۲۲ هجری قمری - ۱۸۰۷ میلادی) را بدون اینکه حتی نامی از متحد ایرانی خود در آن ببرد، امضا کرد.

این معاهده در شهر تیلسیت (Tilsit) از شهرهای روسیه، که امروز ساویتسک (Sovietsk) خوانده می‌شود، روز هشتم ژوئیه سال ۱۸۰۷ میلادی مطابق با سال ۱۲۲۲ هجری قمری بین ناپلئون اول و الکساندر اول تزار روسیه منعقد و از آن تاریخ روابط دوستانه بین دو کشور فرانسه و روسیه برقرار و تا سال ۱۸۱۲ میلادی که امپراتور فرانسه به خاک روسیه حمله کرد و تا مسکو پیش رفت، باقی ماند.

زمانی که فتحعلی شاه از اتحاد روس و فرانسه مطلع شد، عسکرخان افشار را برای یادآوری تعهدات ناپلئون به فرانسه فرستاد. نماینده اعزامی در ملاقات با ناپلئون جز پاسخ‌های واهی چیزی نشنید، به این ترتیب امید شاه ایران به یأس مبدل شد و چاره را در توسل به انگلستان دید. با اتحاد ناپلئون و الکساندر روسی که جهت ضد انگلیسی داشت، حیات امپراتوری بریتانیا مورد تهدید واقع شده بود؛ این چنین بود که انگلستان تلاش برای استفاده از ایران در برابر این اتحاد را آغاز کرد.

نقشه‌ها بر آب شد!

ژنرال گودوویچ روسی، در ۲۱ مه ‌۱۸۰۸ از ژنرال گاردان فرانسوی خواست که به خاطر عهدنامه (فرانسه و روسیه) تیلسیت، در سیاست دولت ایران که بر ضد روسیه است، دخالت نکند. ژنرال گاردان سعی کرد میان دولت روسیه که متحد فرانسه بود و ایران که به واسطه اقامت، به آن علاقه‌مند شده بود، وساطت کند. انگلیس که راه را برای خود هموار می‌دید دو سفیر یکی

سر جان ملکم از حکومت هند و نیز سر هارفورد جونز (کنسول انگلیس در بغداد) را روانه تهران کرد. ژنرال گاردان تهدید کرد اگر پای یک انگلیسی به تهران برسد، روابط سیاسی بین ایران و فرانسه قطع خواهد شد. در اوایل اکتبر ۱۸۰۸ دولت روسیه پیشنهاد میانجیگری فرانسه را برای صلح با ایران رد و به ایروان حمله کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد.

با امتناع فرانسویانی که در خدمت ارتش ایران بودند از شرکت در عملیات نظامی بر ضد روسیه، میرزا شفیع‌خان صدراعظم در نامه‌ای که ۱۶ اکتبر ۱۸۰۸ به کنت دوشامپانی وزیر امور خارجه فرانسه، درباره مذاکرات صلح و میانجی‌گری دولت فرانسه رسما سوال کرد و مواد معاهده فین‌‌کن‌‌اشتاین را که استقلال و تمامیت ارضی ایران را تضمین کرده بود، یادآور شد؛ اما دوشامپانی به ژنرال گاردان دستور داد که میانجیگری فرانسه را نپذیرد و دو دولت ایران و روس در تهران مذاکره کنند.

ایران نیز که از سوی فرانسه جواب منفی شنید، دست دوستی به سوی انگلیس دراز کرد. بنابراین ژنرال گاردان در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ مرخصی گرفت، تهران را ترک کرد و از ایران خارج شد. سرتیپ عسکرخان نماینده ایرانی در فرانسه نیز به ایران بازگشت و روابط ایران و فرانسه قطع شد.

منبع:

عهدنامه فین‌‌کن‌‌اشتاین، فاطمه ‌السادات باقی‌پور