دوچرخهسازی از مشاغلی بود که تا آنزمان در تهران بیسابقه بود و مردم به آنهایی که بر این مرکب سوار میشوند «بچه شیطان» یا «تخم جن»هایی میگفتند که از طرف شیاطین و پریان کمک میشدند و میگفتند اگر جز این باشد کسی نمیتواند روی دو چرخ حرکت کند و دلیلشان این بود که میگفتند مرکبی که اگر کسی آنرا نگه ندارد خودش نمیتواند خودش را نگه داد چگونه میتواند یکی را هم بالای خود بنشاند و راه ببرد؟
مخصوصا که با سرعت یکنفر دونده هم طیطریق کند و از هر طرف و هر سمت هم پیچوخم بخورد. پس این نیست مگر آنکه خودِ آن روروک را جنها ساختهاند و راکبین آنها هم بچه جنها و بچه شیطانها هستند، چنانکه اولینباری که این مرکب را به تهران آوردند و دو پسربچه انگلیسی در میدان مشق با شلوارهای کوتاه سوار آنها شدند پیرها و سالمندانی که به تماشایشان رفته بودند شگفتزده که گویی به تماشای غول و آل و پریزاد رفته باشند برمیگشتند و آمدن آنها را یکی از علایم آخرالزمان میدانستند.
منبع: تهران قدیم، جعفر شهری