ایرانیها، مخترع کاغذ ابری
کاغذ ابری توسط جهانگردان اروپایی به اروپا شناسانده شده است. مثلا جورج سندیز (George Sendys) و توماس هربرت (Thomas Herbert) که انگلیسی بودند و در سالهایی از قرن هفدهم میلادی به ایران و ترکیه سفر کرده بودند، کاغذ ابری را معرفی کردهاند.
جورج ساندیز در سفرنامهاش به ترکیه (چاپ لندن، ۱۶۱۵م) ـ که کاغذ ابری ترکان را معرفی کرده ـ به نوع رنگ اشاره نکرده است؛ اما فرانسیس بیکُن (Francis Bacon؛ ۱۶۲۶ـ ۱۵۶۱م) در کتاب خود با عنوان Sylva Sylvarum (چاپ لندن، ۱۶۲۷م) و با استفاده از نوشته جورج سندیز به کاغذ ابری ترکان که با رنگ روغنی ساخته شد، اشاره کرده است.
همچنین توماس هربرت هم که به ایران آمده بود (میان سالهای ۱۶۲۷ تا ۱۶۲۹م؛ چاپ کتاب: لندن، ۱۶۳۴م) برای ساختن کاغذ ابری، به رنگ روغنی اشاره کرده است. منتها قدیمترین کاغذ ابری که تا به حال شناسایی شده است، ظاهرا از رنگهای آبی استفاده شده است. شاید اروپاییها در آن زمان پنداشته باشند که شناور شدن رنگهای روغنی روی آب طبیعیتر است.
چندی هم نگذشت که در آلمان دانیل شونتر (Daniel Schwenter؛ ۱۵۸۵تا ۱۶۳۶م) طریقه ابری سازی در ترکیه را در تالیف خود معرفی کرد و همچنین Athanasius Kircher در کتاب خود (چاپ رم، ۱۶۴۹م) طریقه ابریسازی در ترکیه را معرفی کرد.
دیگر نوشتههای قدیم اروپا که به کاغذهای ابری اشاره کردهاند، به نظر میرسد که بیشتر به کاغذهای ترکیه مربوط است و اسم ایران نسبت به ترکیه کمتر در آنجاها دیده میشود. شاید به مناسبت نزدیک بودن آن کشور به اروپا چنین قضیهای به وجود آمده باشد؛ حتی به جایی رساندهاند که آغاز این فن را به ترکیه منسوب کنند.
امروز نیز ابریسازی در ترکیه شهرت جهانی دارد و در کتابخانههای معتبر اروپا داشتن کارگاه ابری سازی معمول شده است؛ اما ابری سازی در ایران که منشاء این فن است رونق گذشته را از دست داده و تا زمان اخیر حدودا متروک بود و در دنیا ناشناخته مانده است. البته همانطوری که همگان میدانند بعد از انقلاب، ابری سازی در ایران مورد توجه قرار گرفته است.
اکنون دانسته شده است که عبدالله مروارید مخترع این فن بوده است؛ اما به نظر من در این مورد باید به امکانی توجه کرد. عبدالله مروارید که در دربار سلطان حسین بایقرا که زمانی مقام صدارت را داشت در آن زمان هنرمند برجستهای شناخته شده بود و برای مرقع میرعلیشیر نوایی نیز دیباچه نوشته بود. با توجه به این وضع، امکان دارد که فن ابریسازی در کتابخانه دربار هرات توسط هنرمندان آن کتابخانه اختراع شده باشد و عبدالله مروارید که کتابدار آن کتابخانه هم بود، مفتخر به مقام مخترع این فن شده باشد.
شاید این وضع با کاغذسازی در چین نیز شباهت داشته باشد. سابقا میگفتند که سای لون چیلی در سال ۱۰۵ میلادی فن کاغذسازی را به وجود آورد؛ اما امروز همه میدانند که در اثر کاوشهای باستانی کاغذهای ساخته شده در زمانهای قبل از میلاد کشف شده است و سای لون چیلی کاغذسازی را اختراع نکرده است.
سای لون خواجهای بود که وزارت صنایع مستظرفه دربار را عهدهدار بود و در زمان وزارت او در کارگاه دربار با استفاده از پوست درخت و کتان کهنه کاغذهای مرغوبتر از کاغذهای پیشین ساخته شد و به نام کاغذ سای لون به خاقان چین اهدا شد. به مناسبت این اتفاق، در زمانهای بعدی سای لون را مخترع کاغذسازی میشناختند.
کاغذ ابری تا به حال بهجز در کتابآرایی در رشتههای مختلف صناعات مستظرفه بهکار برده شده است. من نمیدانم که این نوع کاغذها در زمان اختراع برای چه کارهایی استفاده میشد. تنها چیزی که میدانم، کاغذهای ابری که در اواخر قرن دهم هجری روی آن خوشنویسی میشد از قدیمیترین کاغذهای ابری شناخته شده است.
از این رو شاید بگویند که این کاغذ اصلا برای خوشنویسی ساخته شد یا اینکه بهدلیل کثرت حواشی کاغذ ابری در اوراق متن و حاشیه شده در نسخ خطی و مرقعات بگویند که کاغذهای ابری برای کتاب آرایی بهکار برده میشد. من هم در استفاده کردن کاغذ ابری برای خوشنویسی و کتابآرایی هیچ تردیدی ندارم؛ اما در واقع روشن نیست که در بدو اختراع فن ابریسازی، کاغذهای ابری غیر از خوشنویسی و کتاب آرایی برای چه کار استفاده میشد.
همه میدانند که شناسایی کردن قدمت کاغذ ابری بسیار مشکل است. گویا در ترکیه کاغذ ابری خوشنویسی شده به تاریخ ۱۴۴۷ میلادی برابر با ۲-۸۵۱ هجری قمری موجود است؛ اما من نه اصل و نه حتی عکس آن را دیدهام و صحت این مطلب را نمیتوانم بپذیرم. بهخصوص نویسنده این مطلب در این باره منابعی ذکر نکرده است.
آقای دِرمان که محقق ترکیه است به این مطلب هیچ اشارهای نکرده است و ادعا میکند که قطعه خوشنویسی شده روی کاغذ ابری که رقم مالک دیلمی و تاریخ ۹۶۲ هجری را دارد و به ایشان تعلق دارد، قدیمیترین کاغذ ابری است.
در کتابخانه ملک، رساله خوشنویسی و نقاشی قطبالدین محمد قصهخوان هست که به خط شاه محمود نیشابوری به سال ۹۶۴ استنساخ شد و به شکل مرقع تجلید شده است و بعضی اوراقش کاغذ ابری است و متن رساله و عکس آن در دفتر ۱۸/۱۹ نامه بهارستان چاپ شده است.
اگر ادعای آقای دِرمان صحت داشته باشد کاغذهای ابری در رساله قطبالدین هم باید از قدیمیترین کاغذهای ابری شناخته شود.
حالا برمیگردم به موضوع کاربرد کاغذهای ابری که در زمان اختراع این فن ساخته میشد.
بیست وپنج سال پیش، خوشنویسانی که کاغذهای ابری من را دیده بودند میگفتند که اینگونه کاغذ به درد کار خوشنویسی نمیخورد، چون رنگهای به کاررفته به قدری تند است که به خطها زیان میرساند. نظیر همین حرف را حتی اشخاصی نیز میزدند که بهکار خوشنویسی اشتغال نداشتند. از این گفتهها متوجه شده بودم که اصولا کاغذ ابری را برای خوشنویسی لایق نمیشناختند.
شاید همین نظر از اوایل زمان اختراع این فن بوده باشد. بهعنوان مثال قطعات خوشنویسی شده روی کاغذ ابری بیشتر سیاه مشق بود و حتی بهوسیله تذهیب قسمتهای زیادی از نقشهای ابری پوشانده میشد. گواهی این استنباط شاید شناسایی نشدن قطعه خوشنویسی شده روی کاغذ ابری در دوره تیموری باشد. اگر کاغذ ابری را شایسته عمل خوشنویسی میدانستند، همانا قطعه خوشنویسی شده از خطاطان نامی دوره اواخر تیموری مانند سلطانعلی مشهدی و غیره باقی میماند. اما تا کنون چنین قطعه خوشنویسی را از دوران تیموری ندیدهام.
احتمالا خوشنویسان آن زمان کاغذهای ساده را ترجیح میدادند و دوست داشتند که پس از انجام خوشنویسی مذهِبان با تذهیب آرایش دهند.
با نگاهی به آثار هنری ایرانیان همیشه احساس میکردم که هنرمندان ایران به کارهای هرچه پیچیدهتر و سختتر تمایل داشته و هنوز هم دارند و به کارهای ساده چندان اعتنایی نمیکردند. همین روحیه انگیزهای شده بود که ایرانیها نفیسترین آثار هنری را در سرزمینهای اسلامی بهوجود بیاورند.
کاغذ ابری اگر رمزش را بفهمند، ساختش بسیار ساده است و پرنقشترین کاغذ ابری نیز برای ساختن یک ورق، نیم ساعت بیش طول نمیکشد.
همچنین کاغذ ابری به تنهایی چیزی است بسیار ضعیف و از بین رفتنی. اگر روی آن چیزی نوشته نشده باشد چندان اهمیتی به آن داده نمیشود یا اینکه اگر برای آرایش روی اشیایی چسبانده شده باشد، زیاد دوامی ندارد. شاید در زمان ابداع این فن، این نوع کاغذ به اشیایی چسبانده شده باشد؛ اما بهدلیل فرسودگی و ساییدگی باقی نمانده باشد.
مثلا کاغذهای ابری که روی قلمدانها چسبانده شده و تا به حال مانده است، رویش بهوسیله روغن کمان پوشیده شده است؛ اما اگر کاغذهای ابری در زمان تیموری بدون پوشش روغن کمان روی اشیایی چسبانده شده باشد، احتمالا بهدلیل فرسودگی کاغذ از بین رفته باشد. با توجه به این وضع، شاید بهتر باشد که برای کاربرد کاغذهای ابری، غیر از خوشنویسی و کتاب آرایی، دیگر امکانات را در نظر داشته باشیم.
به نظر من لازم است که ابری سازان ایران برای ساختن کاغذ ابری ایرانی با هنرمندان رشتههای مختلف مشورت کنند و از لحاظ رنگ و نقش و کاربرد آن از آنها الهام بگیرند. با این عمل معتقدم که در آینده نزدیک کاغذ ابری شیوه جدید ایرانی که در آن کاملا اصالت ایرانی محسوس میشود، ابداع شود.
این هم ناگفته نماند که در این سفر نمونههای کاغذ ابری ابوطالب مدرس همدانی را روی جلدهای نسخ خطی دیدم. البته قبلا هم نظیر آن را در عکسهای قلمدانها دیده بودم. ابوطالب که در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری، یعنی حدود صدوشصت سال پیش فعالیت هنری داشت برای کاغذ ابری طرح بدیعی ابداع کرده بود. این طرح از نظر رنگ و شکل در کمال سادگی ساخته شد؛ اما امروزه شبیهسازی آن آثار بینهایت دشوار است که اینجانب در این کار درمانده است.
به نظر اینجانب طرح ابوطالب شاید بهترین نمونه راهنمای طرح کاغذ ابری اصیل ایرانی باشد و امیدوارم روزی طرح آن را ابریسازان ایران احیا کنند و براساس این روش، روشهای گوناگونی بهوجود بیاورند که ابری دوستان جهان از دیدن آن، شیوه ایرانی را احساس کنند.