اسناد جابهجا شده
روایت رسمی؛ طلاها چگونه به ایران آمد؟
با برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی و تشکیل مجلس هجدهم، توافقنامه مرزی و مالی میان ایران و شوروی در قالب ماده واحدهای تقدیم مجلس شد و در پنجم اسفندماه ۱۳۳۳ از سوی نمایندگان مورد تایید قرار گرفت. هرچند مخالفتهایی هم با آن در صحن علنی مجلس ایراد شد.
از آن جمله مصطفی کاشانی بود که گفت: «در این موقع که لایحه دولت مربوط به رفع اختلافات مرزی و مالی با دولت اتحاد جماهیر شوروی مطرح مذاکره است، وظیفه ملی و میهنی اینجانب حکم میکند آنچه را تاکنون به مجامله و تعارف برگزار شده و مربوط به آرمانهای ملی و آرزوهای یک ملت رنجدیده است با کمال صراحت بیان کنم. با کمال افتخار و بدون هیچگونه مجاملهای با لایحه دولت و قرارداد منضم به آن اساسا مخالفم و با کیفیتی که تنظیم شده آن را مخالف با عقیده اکثریت وطنخواهان میدانم... استرداد طلای امانتی چه ارتباطی به گرفتن فیروزه دارد؟ فیروزه ملک ایران است، همانطور که ولادی وستک ملک روسیه است و من به هیچ قیمت حاضر نیستم یک وجب از خاک ایران به شوروی یا به هر کشور دیگری داده شود، زیرا ما در این خاک مقدس کشته دادهایم و آن خاک با خون جوانان ایران عجین شده و این خلاف مروت و مردانگی است.» در مقابل یکی از نمایندگان حامی توافقنامه به نام دکتر بینا مخالفان را از حامیان دولت مصدق دانست و تصریح کرد: «کسانی که یک روز قبل از ۲۸ مرداد که باید روز نجات ایران نامیده شود مصمم بودند جریان و گردش تمام چرخهای مملکت را عوض کنند. امروز وقتی میبینند با امضای این قرارداد ممکن است در سیاست خارجی ایران سکون و آرامش پیدا شود به جنبوجوش افتاده و ناراحت شدهاند. این اشخاص که همواره در فکر گلآلود کردن آب برای صید ماهی هستند از این جریان سخت عصبانی شدهاند...»
این موافقتنامه سرانجام با ۸۸ رای موافق، ۴ رای مخالف و یک رای ممتنع به تصویب نمایندگان رسید. کمتر از دو ماه بعد در ۲۶ فروردین ماه ۱۳۳۴ عبدالله انتظام وزیر وقت امور خارجه اعلام کرد این مصوبه از سوی محمدرضا شاه توشیح شده است و به زودی رونوشت آن به مسکو ارسال خواهد شد. سی و یکم فروردینماه اعلام شد که دولت ایران برای ۱۰ نفر از مامورین وزارت دارایی و بانک مسکو برای ورود به خاک ایران و تحویل طلاها ویزا صادر کرده است. به فاصله یک هفته از این اقدام نیز موافقتنامه مالی و مرزی دو کشور، به مسکو ارسال شد و در شورای عالی این کشور مورد تصویب قرار گرفت.
سرانجام در روز دهم خردادماه اعلام شد نخستین قطار حامل طلاهای ایران وارد جلفا شده است. رضا عزیزی خبرنگار اعزامی روزنامه اطلاعات در این باره گزارش داد: «ساعت هشت و نیم صبح امروز اولین قطار حامل طلای ایران وارد جلفا شد. هیات نمایندگی ایران و نمایندگان سفارت شوروی قبلا در کنار پل جلفا که روی رود ارس واقع است توقف کرده بودند. بعد از ورود قطار رئیس هیات نمایندگی شوروی که ریاست قسمت خارجی مرز شوروی را دارد پیاده شد و مراسم آشنایی به عمل آمد... قوای نظامی ایران وارد نشده و فقط مامورین بانک شوروی محافظ قطار هستند، بعد از انجام تشریفات گمرکی هیات ایرانی وارد قطار شدند و مذاکرات شروع شد، از طرف لشکر آذربایجان عدهای نظامی از گروهان شناسایی به جلفا اعزام گردیده و سرتیپ قزل ایاغ معاون لشکر برای حفظ انتظامات به جلفا آمدهاند و از صبح امروز تمام جلفا قرق شده است، بعد از بازدید مامورین ایرانی از قطار فقط به یک مامور محافظ بانک اجازه داده شد پیاده شده به خاک ایران وارد شود. جمعا ۹۷۵ عدد شمش طلا به وزن ۱۱ تن به ایران تحویل میشود که با کامیونهای ارتشی به تبریز حمل میگردد. امشب ضیافتی به افتخار هیات نمایندگی شوروی ترتیب داده شده و احتمال میرود مامورین شوروی در آن طرف مرز جلفا نیز ضیافتی ترتیب دهند. آنچه حائز اهمیت است استقرار نظم در تمام نواحی جلفا است. تا عصر امروز یکصد جعبه که محتوی ۴۹۹ شمش طلا میباشد، تحویل و بقیه آن نیز فردا تحویل میشود.»
فردای آن روز گفته شد که سرتیپ قزل ایاغ معاون لشکر آذربایجان به همراه افسران این نیرو، تا صبح در کنار جعبههای طلا کشیک دادند. جعبههایی که «با زره پولادین که گلوله در آن اثر ندارد» محصور شده بود. همزمان فرمانی محرمانه از تهران رسیده بود که به موجب آن طلاها تحت حفاظت یک گروهان نظامی، مستقیما به تهران ارسال میشد.روزنامه اطلاعات دو روز بعد، از بازگشت خبرنگار اعزامیاش به جلفا خبر داد. رضا عزیزی، که به همراه نمایندگان ایران با قطار جلفا، تبریز، تهران به پایتخت بازگشته بود گزارشی مفصل از چگونگی استرداد طلاهای ایران از شوروی به همراه عکسهایی از نمایندگان دو کشور هنگام مبادله محموله مذکور به چاپ رساند. به نوشته روزنامهها، پس از تحویل طلاها در جلفا، هیات شوروی به مسکو برای ارائه گزارشی از این اقدام به بانک این کشور، به مسکو بازگشت و هیات ایرانی نیز با تحویل طلاها به ارتش از خود سلب مسوولیت کرد. کامیونهای ارتشی طلاها را به تبریز بردند، از آنجا در قطار بارگیری کردند و راهی تهران شدند. آخرین خبری که درباره طلاها منتشر شد این بود که شمشهای طلای مسترد شده از شوروی به خزانه بانک ملی ایران تحویل شده است.
«استرداد» و تردید
در صحت روایت غالب
فیلم استرداد در کنار موارد ششگانه تغییراتی که در مسلمات تاریخی ایجاد کرده، در پایانبندی نیز تلاش میکند روایتی دیگر از سرنوشت طلاهای مسترد شده به ایران ارائه کند؛ سرنوشتی که مستلزم ساختگی خواندن اخبار روزنامههای آن دوران و هر آنچه طی حدود ۶ دهه درباره این ماجرا گفته شده، است. «احمد» روزنامهنگاری که در فیلم مدیر وقت روزنامه اطلاعات معرفی میشود، در جایی از فصل پایانی استرداد میگوید روزنامهها به دستور دربار خبر از استرداد طلاها دادهاند تا رسوایی به بار نیاید، حال آنکه طلاها در حقیقت از طریق قطار و از مرز ترکیه به سوئیس حمل شده و به حساب بانکی محمدرضا پهلوی در سوئیس واریز شدهاند.علی غفاری کارگردان «استرداد» در میزگرد سایت «خبرآنلاین» با حضور خسرو معتضد نویسنده برنامههای تاریخی صدا و سیما، گفته است: «وقتی این طرح جدی شد اولین کسی که من به او مراجعه کردم آقای معتضد بود. بگذارید من کمی توضیح دهم شاید شما یادتان بیاید. آن روزی که آمدم خدمت شما گفتم که به لحاظ حسی که به اتحاد شوروی و شما داشتم دلم نمیخواست این طلاها وارد ایران بشود. نمیدانم این چقدر درست است یا غلط است ولی به لحاظ درام، دوست دارم بگویم که ما مظلوم واقع شدهایم. شما به من یک هشداری دادید و گفتید که واقعیت تاریخی را که نمیشود تحریف کرد. این طلاها در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۳۴ در مرز جلفا با قطار وارد شده است و اینها هم عکسهای آن است که آرشیو روزنامه اطلاعات بود. شما گفتید که این یک حقیقت تاریخی است. ما که نمیخواهیم حقیقت را تحریف بکنیم.
الان حملههایی که دارد به فیلم استرداد میشود این است که آقا شما گفتید که آن موقع چه دوران خوبی بوده است که شاه باعث شده که این طلاها به ایران بازگردد. الان میگویند که شما نباید میگفتید که طلاها را گرفتهایم، چرا که در این صورت منافع ملی ما زیر سوال میرود و ما دیگر با ساخت این فیلم مظلوم نیستیم. من میگویم با تحقیقاتی که کردم و با اسنادی که موجود است، این طلاها با قطار در مرز جلفا آمده است و تخلیه شده است.»
او با بیان اینکه «سندی وجود دارد که نشان میدهد طلاها به سوئیس منتقل شدهاند»، افزوده است: «بحث من درباره بعد از آن است که طلاها وارد ایران شده است. من به نامهای برخوردم که در مطبوعات نیست و در هیچ کجای دیگر هم نیست و فقط در آرشیو مجلس شورای ملی یا شورای اسلامی فعلی موجود است که هر کاری که کردم نسخهای از آن را به من ندادند. این یک نامه ۹ صفحهای است که این طلاها رفته به بانک سوئیس تا اعتبار و پشتوانه چاپ اسکناس باشد. ۶ ماه بعد وقتی دولت ایران درخواست میکند که برای ما اسکناس چاپ کنید، بانک سوئیس اعلام میکند که شما اصلا طلایی به ما ندادهاید که حالا درخواست میکنید، اسکناس چاپ کنیم. حتما آقای معتضد به این موضوع برخوردهاند و اگر هم برنخوردهاند حتما این موضوع خیلی محرمانه بوده که ایشان در جریان نیستند.»
او در پاسخ به این سوال که چاپ اسکناس ایران چه ارتباطی به سوئیس دارد، گفته است: «سوئیس این طلاها را به عنوان پشتوانه اسکناس گرفت. یک آقایی را به نام آقای دیلمقانی به همراه یک هیات میفرستند که بررسی کند. ایشان وقتی برمیگردد، گزارش میدهد که دستخط او هست. وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه و آرشیو مجلس شورای ملی در این قضیه با ما همکاری کردند که نمیدانم چرا این نسخهها را منتشر نمیکنند. آنجا میگویند که اصلا طلایی به ما داده نشده است که ما بخواهیم اسکناس چاپ کنیم که حالا من نمیدانم آنجا اسکناس چاپ میکردند، یا پاریس یا در انگلستان.»
ططری: چنین سندی وجود ندارد
علی غفاری کارگردان فیلم «استرداد» مدعی است که فصل پایانی فیلمش را بر اساس سندی ۹ صفحهای که در آرشیو مجلس یافته، ساخته، این در حالی است که مسوولان کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی وجود چنین سندی را رد میکنند.اسناد موجود در آرشیو مجلس در پایگاهی مجازی گردهم آورده شدهاند که از طریق آن امکان جستوجو در سراسر اسناد موجود در کتابخانه وجود دارد و عمده این اسناد نیز مربوط به عرایض مردم ولایات به نمایندگان شهرهایشان در مجلس است. عریضههایی با موضوع شکایت رعایا از ظلم و تعدی خوانین محلی یا بیگانگان. با وجود ساعتها جستوجوی ما در آرشیو اسناد مجلس که با حضور دو تن از کارشناسان این آرشیو انجام شد، اثری از سند ادعایی درباره نامهنگاری ایران با بانکهای سوئیس درباره طلاهای مسترد شده از شوروی به چشم نخورد.
در این باره، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس با تاکید بر اینکه «تمامی اسناد موجود در مجلس شورای اسلامی در پایگاه دادههای این مجموعه قابل جستوجو و در دسترس است»، به «تاریخ ایرانی» گفت: «اگر سندی در جستوجوی این پایگاه پیدا نشود، یقینا در مجلس شورای اسلامی موجود نیست.» علی ططری تصریح کرد: «ما سند سر به مُهر و محرمانهای نداریم که امکان دسترسی به آن وجود نداشته باشد.» او در پاسخ به ادعای کارگردان «استرداد» که گفته بود ما این سند را در آرشیو مجلس دیدیم، اما هر کاری کردیم نسخهای از آن را به ما ندادند»، گفت: «بنده در طول ۱۳ سال خدمتم در مرکز اسناد مجلس چنین سندی رویت نکردم و فردی که این ادعا را مطرح کرده باشد نیز ندیدهام.»
منابع:
۱- آرشیو روزنامه اطلاعات، فروردین تا خرداد ۱۳۳۴
۲- مشروح مذاکرات دوره هجدهم مجلس شورای ملی، جلسه ۹۶، پنجم اسفند ۱۳۳۳
۳- تقریرات دکتر جواد شیخالاسلامی درباره تحویل طلاهای ایران در مرز جلفا، حسین نوری، جامجم، اردیبهشت ۸۲
۴- شوروی، انگلستان و نهضت ملی ایران، گفتوگو با دکتر عنایتالله رضا، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.