ایرانیان باستان که با نگرانی از طولانی بودن شب و ترس از بازنیامدن خورشید تا سپیده دم در کنار یکدیگر بیدار مینشستند و خود را سرگرم میکردند تا اندوه ظلمت را فراموش کنند، روز پس از آن شب (یکم دیماه) را که «خورروز»، زادروز خورشید و «دی گان» میخواندند به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود.
«خور روز » در ایران باستان درعین حال روز برابری انسانها (حقوق بشر) بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده میپوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، شکار و حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود.
یکی از آیینهای ویژه «دی گان» این بود که ایرانیان در این روز در برابر درخت سرو که به آن به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما مینگریستند میایستادند و قول میدادند که تا سال بعد دست کم یک نهال سرو دیگر کشت کنند.