کاوشی در چگونگی ورود برق به ایران

۱۲۸۱؛ سال «نور» باران

کدخبر: ۲۶۰۲
بخش دوم از مقاله محمد اسماعیل بانکیان را می خوانید که در شماره پیشین با عنوان « کاوشی در چگونگی ورود برق به ایران» منتشر شد:
۱۲۸۱؛ سال «نور» باران

به نکاتی که در متن کتاب گنج شایگان، اثر محمدعلی‌جمال‌زاده درباره کارخانه‌های موجود تا سال ۱۲۹۵ خورشیدی اشاره شده می‌پردازیم:

- کارخانه چراغ برق که متعلق است به حاج حسین آقای امین‌الضرب این کارخانه تا به حال [۱۲۹۵ خورشیدی - ۱۳۳۵ ه‌‌.ق] کار می‌کند و مغازه‌ها و خیابان‌های مهم تهران را روشنی می‌دهد. این کارخانه در حوالی سال ۱۳۲۳ از آلمان و از «شرکت عمومی الکتریک» به ایران آورده شده و در سال ۱۳۲۵ شروع به کار کرد و تا ۴۰۰۰ چراغ می‌تواند روشنی بدهد.

- کارخانه برق کوچک دیگری در تهران در خیابان ارگ هست که عمارات دولتی را روشنی می‌دهد.

- کارخانه چراغ برق در مشهد: این کارخانه را مرحوم حاجی محمدباقر میلانی معروف به رضایوف از طرف مظفرالدین‌شاه در حوالی سال ۱۳۲۰ از روسیه به قیمت ۸ هزار تومان برای روشن کردن حرم مطهر حضرت امام رضا وارد کرد و علاوه‌بر حرم مطهر قسمت خیابان موسوم به خیابان بالا را هم که واقع است، بین کارخانه و حرم مطهر روشنی می‌داد.

- کارخانه چراغ برق در رشت و تبریز: کارخانه تبریز را قاسم‌خان امیر تومان پسر عالی‌خان والی به انجام آورده است.

اینک به‌منظور روشن‌تر شدن مطالب بالا و تایید یا نقد آنها با مستندات نو یافته در هر مورد با توجه به ترتیب مطالب ارایه شده در متن می‌پردازیم.

۱- اسناد ارایه شده توسط خاندان امین‌الضرب که در کتاب‌ها چاپ برق منطقه‌ای تهران بازتاب یافته‌اند به روشنی نشان می‌دهند که حاج حسین امین‌ الضرب (پسر) در فروردین ۱۲۸۳ خورشیدی امتیازنامه برق تهران را دریافت کرده است هرچند به نظر می‌رسد که امین‌الضرب باید پیش از دریافت امتیازنامه کارهای مقدماتی را آغاز کرده باشد، ولی کارهای اجرایی خرید و حمل تجهیزات بی‌گمان باید پس از دریافت امتیازنامه آغاز شده باشد و تجهیزات نیز در سال ۱۲۸۴ خورشیدی (۱۳۲۳ ه ق) به تهران وارد شده باشند. این موضوع با بررسی تاریخ سند تلگراف‌های حمل تجهیزات موجود که به ترتیب ۲۹ فروردین، ۲۶ و ۲۹ آذرماه سال ۱۲۸۴ می‌باشند، تایید می‌شود.

۲- مولد خریداری شده از شرکت آ اگ آلمان به قدرت ۴۰۰ کیلو وات از نوع تیغه‌ای با سرعت ۱۲۰ دور در دقیقه که ماشین بخار آن از نوع پیستونی دو مرحله‌ای بود، به طوری که قطر استاتور آن نزدیک به ۵ متر و طول کل موتور- ژنراتور آن نزدیک به ۱۱ متر می‌شد.

۳- کارخانه برق امین‌الضرب در فوریه ۱۹۰۷ میلادی برابر با بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی و برابر با اوایل سال ۱۳۲۵ ه ق نزدیک به ۶ ماه پس از امضای فرمان مشروطیت به بهره‌برداری رسید. چون دو ماه آخر سال ۱۲۸۵ خورشیدی با ماه‌های نخست سال ۱۳۲۵ ه ق همپوشانی پیدا می‌کند و برق امین‌الضرب نیز در همین دوران به بهره‌برداری رسیده است این تاریخ درست می‌باشد. و الا باید توجه داشت که کمابیش ده ماه از سال ۱۳۲۵ هـ.ق با سال ۱۲۸۶ خورشیدی هم‌پوشانی دارد.

- از سویی در متن کتاب امین الضرب با بهره‌گیری از خاطرات حیدرخان عمواغلو و همچنین به احتمال از منابع دیگر که ناشناخته‌اند مطالبی به شرح زیر به مطالب برگرفته از گنج شایگان افزوده شده است:

(این نخستین کارخانه برق شهری تهران و دومین کارخانه برق کشور بود. نخستین کارخانه برق شهری در سال ۱۳۲۰ ه.ق به همت حاج محمد باقر میلانی معروف به رضایوف در مشهد به‌کار افتاده و سرمایه آن از سوی مظفرالدین‌شاه تامین شده بود. کارخانه برق مشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خیابان موسوم به بالا خیابان را که بین کارخانه و حرم واقع شده بود برق می‌داد و اولین مهندس اداره کننده آن حیدرخان برقی بود که بعدها به حیدرخان عمواوغلو یا حیدرخان بمبی مشهور شد. حیدرخان بعدها مدتی نیز در کارخانه برق حاج امین‌الضرب به‌کار اشتغال ورزید. کارخانه برق حاج امین الضرب که به مغازه‌ها و خیابان‌های مهم تهران برق می‌داد از کارخانه آلمانی شرکت عمومی الکتریک «آلگمانیه الکتریسیته گزلشاف» خریداری شده و تا حدود سال‌های ۱۳۱۶ ه.ش که کارخانه برق جدید تهران به‌کار افتاده عمده کارخانه برق تهران بود. قبل از این کارخانه در تهران، کارخانه برق کوچکی در زمان ناصرالدین شاه در خیابان ارگ به‌کار افتاده بوده که برق قصر گلستان، ارگ و عمارات دولتی از آن تامین می‌شد. از شرح احوال حیدر عمواغلو انقلابی معروف دوران مشروطه اطلاعات جالبی پیرامون اولین کارخانه‌های برق ایران کسب می‌کنیم، نامبرده می‌نویسد:

«در باکو با چند نفر ایرانی مربوط بودم، مظفرالدین شاه در سفر اول به فرنگ با میرزا علی‌اصغر اتابک مقتول یک نفر مهندس مسلمان لازمشان شده بود در مشهد مقدس کارخانه چراغ برق را دایر کند. چون در آن زمان بین مسلمان‌ها مهندس چراغ برق کم بود، لهذا مسلمان‌های باکو مرا معرفی کرده ماشین Otto Deuz و لوازم چهارصد چراغ را خریداری کرده به سمت خراسان حرکت کردم (اگر چه خرید اشیا به عهده حکیم‌الملک بود، ولی من که به واسطه اتابک معرفی شده بودم این سمت را قبول کردم.» حیدرخان عمواغلو پس از یازده ماه اقامت در مشهد عازم تهران می‌شود: «پس از آنکه وارد تهران شدم بعد از چند ماه در ماشین‌خانه مستخدم شده به این ملاحظه با جمیع صنعت‌کاران تهران آشنا شدم.

چون مقصود عمده من آشنا شدن با مردم و شناختن آنها بود، لهذا از اداره ماشین‌خانه استعفا کرده در تجارت‌خانه روسی حمل‌ونقل ایران مستخدم شدم و به این جهت با اغلب تجار و غیره آشنا گردیدم. پس از یک سال اشتغال در آن اداره استعفا کرده و اداره برق حاج حسین آقا امین‌الضرب مستخدم شدم که کارهای الکتریسته عموما تحت اختیار من و سرکشی به امور آن به عهده من محول بود.»

کارخانه‌ای که در مشهد تاسیس شده و برای روشن کردن آستانه و بالا خیابان به مشهد آورده شده بود در سال ۱۳۲۰ (۱۲۷۹ شمسی) شروع به‌کار کرد.

هزینه خرید این کارخانه هشت‌هزارتومان بود. در سال ۱۳۲۱ حاج محمدحسین امین‌الضرب ماشین‌آلات مولد برق را از آلمان وارد کرد و در سال ۱۳۲۲ ه. ق بهره‌برداری از آن را آغاز کرد.در آن زمان یک کارخانه برق در رشت و یک کارخانه برق دیگر در تبریز با ۱۲۵ اسب بخار و به وسیله قاسم خان امیر تومان تاسیس شد.

کارخانه برق رشت را میرزا محمدعلی اصفهانی معروف به معین‌السلطنه رشتی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی به‌کار انداخت، تا سال ۱۳۰۵ شمسی کارخانه در دست خاندان معین‌السلطنه رشتی بود. در آن سال ارباب گشتاسب و ارباب رستم فیروزگر امتیاز کارخانه را از معین‌السلطنه خریدند و شرکت برق گیلان را تاسیس کردند و همان‌ها در رشت و بندرانزلی و لاهیجان مولدهای جدید برق به‌کار انداختند. اما کارخانه برق تبریز که مدیر و مهندس آن یک نفر روسی بود و به وسیله قاسم خان والی امیرتومان تاسیس شده بود تا خاتمه جنگ بین‌المللی اول کار کرد و زیر نظر بانک ایران و وزارت مالیه درآمد. سپس قاسم خان والی با ارباب افلاطول شاهرخ شریک شد و شرکتی به نام شرکت چراغ برق زرتشتیان در تبریز ایجاد کردند و سرمایه‌ شرکت به مردم و سرمایه‌گذاران علاقه‌مند فروخته شد و تا سال‌ها بعد آن کارخانه به همان ترتیب اداره می‌شد.

- درباره نخستین کارخانه برق شهری به همت حاج محمد باقر میلانی معروف به رضایوف کمابیش با برداشت‌های نادقیق سروکار داریم. ماخذ نویسنده‌ برای این بخش تاریخ رشد سرمایه‌داری ( احمد اشرف) است که وی نیز به احتمال بسیار اصل مطلب خود را از گنج شایگان برگرفته و با اطلاعات دیگری در هم آمیخته و مطرح ساخته و ناآگاهانه اشتباه چشمگیری را نیز مرتکب شده است، به طوری که سال بهره‌برداری از این مولد را که ۱۳۲۰ قمری است با سال ۱۲۷۹ خورشیدی همزمان ساخته است در صورتی که این سال برابر با سال ۱۲۸۱ خورشیدی است و در همان سالی است که اسناد دیگر هم آن را نشان می‌دهند. بررسی‌های انجام گرفته نیز نشان می‌دهند که در نیمه دوم آن سال مولد آستانه به بهره‌برداری رسیده است. از سوی دیگر، اگر مولد نصب شده همان مولدی باشد که حکیم‌‌الملک خریداری کرد و به مشهد فرستاد (اسناد موجود بر آن گواهی می‌دهند). این مولد آن‌چنان بزرگ نبوده که بتواند به عنوان یک مولد برق شهری برشمرده شود.

این مولد همان‌طور که در کتاب گنج شایگان نیز به آن اشاره شد، آستانه و مسیر بالا خیابان از محل کارخانه تا آستانه را روشن می‌ساخته است. با آنکه آقای غلامرضا ممتحن میلانی پافشاری دارند که این مولد به مناطق اطراف حرم در بالا خیابان برق می‌داده است ولی سندی که چنین وضعیتی را تایید کند تاکنون مشاهده نشده است.

- برای روشن‌تر شدن سال بهره‌برداری از مولد برق آستانه می‌توانیم به خاطرات حیدرخان که مورد عنایت نویسنده کتاب امین‌الضرب نیز هست استناد نماییم. حیدرخان عمواغلو (بر پایه خاطرات خود وی که توسط مرحوم منشی‌زاده نوشته شده) روز ۱۷ رجب سال ۱۳۲۱ برابر با ۱۷ مهرماه ۱۲۸۲ خورشیدی از مشهد خارج شده است، در این صورت اگر مدت اقامت وی در مشهد ۱۱ ماه بوده باشد پس وی در آبان‌ماه سال ۱۲۸۱ به مشهد وارد شده است. در خاطرات حیدر عمواوغلو مدت اقامت وی ۱۵ ماه یاد شده است که به نظر درست‌تر می‌آید. به‌این ترتیب وی در تیرماه سال ۱۲۸۱ وارد مشهد شده است و اگر فرض بر این باشد که وی به سرعت دست به‌کار شده و ساختمان کارخانه نیز آماده بوده است (اسنادی در زمینه آماده‌سازی آن در دست است)، به این ترتیب درست‌تر آن است که نیمه دوم سال ۱۲۸۱ خورشیدی را زمان بهره‌برداری از مولد برق آستانه در نظر بگیریم.

از سوی دیگر بر پایه خاطرات حیدرخان، به‌ویژه در آن بخشی که به حکیم‌الملک اشاره می‌نماید، نخستین مولد برقی که حیدرخان آن را در مشهد نصب کرده توسط حکیم‌الملک خریداری شده است. اسناد نشان می‌دهند که این مولد پیش از ورود حیدرخان و به همین روال رضایوف به مشهد، یعنی در اول شهریور سال ۱۲۸۰ خورشیدی به مشهد رسیده و به آستانه تحویل شده است (نزدیک به یک‌سال پیش از ورود حیدرخان)

- با توجه به مطالب یاد شده، مطرح شدن سال ۱۲۷۹ یا از یک خاطره ذهنی نادرست برگرفته شده است، یا همواره یک اشتباه نادرست در روند تبدیل سال‌های قمری به خورشیدی بوده است. ولی همین اشتباه در نوشته آقای احمد اشرف و تکرار آن در همین کتاب و به احتمال منابع دیگر دستمایه برداشت‌های نادرستی درباره تاریخ بهره‌برداری برق در مشهد شده است.

- درباره برپایی کارخانه برق در رشت و تبریز و نزدیکی زمان برپایی کارخانه در مشهد در سال ۱۲۸۱-۱۲۸۲ بهتر است، گفته شود که برق تهران در حقیقت چندمین کارخانه برق کشور در دوران مظفرالدین شاه برشمرده می‌شود و نه دومین آنها.

- درباره کارخانه برق تبریز نیز خاطرنشان می‌سازد که قاسم‌خان والی در گام نخست شخصا کارخانه برق تبریز را وارد، نصب و راه‌اندازی نمود و چند سال از آن بهره‌برداری کرد، ولی این کارخانه در آشوب‌های دوران مشروطیت در تبریز و در روند ماجراهای پی‌درپی هجوم‌های مستبدان به شهر و مقابله مجاهدان، ویران شد. قاسم‌خان والی پس از مدتی به اندیشه فعال‌سازی دوباره کارخانه افتاد و این کار را با مشارکت یک مهندس روس به انجام رساند. این مهندس روس کارخانه را با دریافت وام از بانک استقراضی ایران و روس دوباره‌سازی و راه‌اندازی کرد، ولی از آنجا که در نهایت نتوانست به تعهدات خود نسبت به بانک عمل نماید از شرایط پدید آمده در دوران جنگ جهانی اول استفاده کرد و متواری شد. پس از جنگ و تشکیل دولت جدید شوروی و واگذاری مطالبات بانک استقراضی به دولت ایران، پرونده این مشارکت نیز سرانجام به وزارت مالیه کشانده شد. به این ترتیب مطالب عنوان شده که از سند- شماره ۳۳۴۹ ردیف ۵۶۱ گزارشی از تاریخچه برق در آذربایجان- فهرست اسناد و مدارک دولتی- جلد ۲اقتصادی صفحه ۱۵۸- برگرفته شده از دقت کافی برخوردار نیست، ولی به هر حال درخور اعتنا است.

- درباره ایجاد شرکت چراغ برق زرتشتیان در تبریز مستند ویژه‌ای در اختیار نگارنده نیست و بهتر است تا دستیابی به اسنادی گویا اشاره به آن را ندیده گرفت.

- درباره مطالب عنوان شده درباره برق گیلان نیز اکنون، کتاب یکصد سال تاریخ برق گیلان در دسترس است و در آن مطالب با دقت کافی همراه با اسناد بازنویسی شده بسیاری بررسی و ارزیابی و ارایه شده است، که کمابیش در کتاب یکصد سال صنعت برق در ایران نیز بازتاب یافته‌اند.

- اسناد موجود به‌طور قطع ورود یک مولد (با نام کرام) را به سفارش ناصرالدین شاه و توسط محمدحسن امین‌الضرب در شهریورماه سال ۱۲۶۳ خورشیدی را نشان می‌دهند که به هنگام ترخیص از گمرک در مرز روسیه با دشواری روبه‌رو گردید و کار به دخالت مستقیم ناصرالدین‌شاه کشید، سرانجام این مولد در فروردین‌ماه سال ۱۲۶۴ برای نصب تحویل استاد یوسف مسیحی گردید. اندکی پیش از این تاریخ نیز اسباب آنکه شامل هشت عدد حباب نیز می‌شد، در روزهای اول اسفند سال ۱۲۸۳ به وی تحویل شده بود، این مولد برای روشنایی کاخ گلستان و تکیه دولت به کار می‌رفته، هرچند از چگونگی بهره‌برداری از آن گزارش مستند دیگری در دست نیست و نمی‌دانیم که این مولد تا کی کار می‌کرده و تا چه اندازه موثر بوده است. پس از این مولد نیز مساله برق‌دار شدن آستانه در دوران مظفرالدین شاه و نقش رضایوف تاجرباشی از جایگاه برجسته‌ای برخوردار می‌شد. ولی در کتاب گنج شایگان به مولدی اشاره می‌شود که هنوز در سال ۱۳۳۵ هـ-ق یا ۱۲۹۵ خورشیدی در باب همایون بهره‌برداری و ساختمان‌های دولتی را روشن می‌کرده است. به احتمال زیاد این مولد نمی‌توانست همان مولد کوچکی باشد که به فرمان ناصرالدین شاه وارد شد و از دیگر سو نمی‌باید از مولدهای کوچکی به شمار آید که امین‌الضرب بعدها تهیه و در بخش‌هایی از تهران به کار انداخت. چون بر پایه اطلاعات موجود، ‌امین‌الضرب این کار را در سال‌های بعدتر انجام داده است، در ضمن خیابان باب همایون به خیابان چراغ برق بسیار نزدیک است و امین‌الضرب حتی بعدها نباید در این فاصله کوتاه دو مولد جداگانه نصب کرده باشد. پس این مولد چیست؟ و چرا از آن هیچ‌گونه اطلاعات مستندی به جز گزارش‌های خبری در دست نداریم؟

ادامه دارد