کاوشی در چگونگی ورود برق به ایران- بخش پایانی

آیا برق پیش از اختراع ادیسون به ایران آمد؟!

کدخبر: ۲۶۰۳
بخش سوم (پایانی) از مقاله محمد اسماعیل بانکیان که پژوهشی است در چگونگی ورود برق به ایران و راه‌اندازی اولین مولدهای برق و اطلاعات مستند آن را می خوانید؛ این مقاله در دو شماره پیشین با عنوان های «کاوشی در چگونگی ورود برق به ایران» و «۱۲۸۱؛ سال «نور» باران» منتشر شد:
آیا برق پیش از اختراع ادیسون به ایران آمد؟!
آنچه که ماجرای مولد برق را وارد مرحله چالش‌برانگیز دیگری می‌کند مطلبی است که اعتمادالسلطنه در گزارش‌های روزانه خود در روز جمعه ۱۷ رمضان ۱۲۹۶ (۱۷ اوت ۱۸۷۹ برابر با ۲۶ مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی) نوشته است. این گزارش در کتاب‌های مرآت البلدان و جلد اول چهل سال تاریخ ایران (الماثر و الاثار) متعلق به اعتمادالسلطنه تکرار شده است و دکترحسین محبوبی اردکانی در تعلیقات بر الماثر و الاثار یعنی جلد دوم کتاب چهل سال تاریخ ایران و همچنین در اثر مستقل خود به نام تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران آن را به عنوان نخستین کارخانه تولید برق در ایران مطرح کرده‌است. نگارنده پیش از این به این مطلب با دیده تردید می‌نگریست و آن را جدی نمی‌گرفت و در نوشته‌های خویش این داده‌ها را نادقیق ارزیابی می‌کرد و همواره بر این باور بود که اعتمادالسلطنه به احتمال درباره گاز و برق اشتباه کرده و مساله مربوط به کارخانه گاز تهران می‌باشد. ولی تکرار موضوع و بررسی کمابیش جدی‌تر آثار جنبی و همچنین توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم کتاب چهل سال تاریخ ایران از تعلیقات و بررسی‌های زنده‌یاد دکترمحبوبی اردکانی، می‌توان چنین استنباط کرد که شاید کارخانه دیگری نیز در کار بوده باشد. برای روشن‌تر شدن موضوع یادداشت دکترمحبوبی اردکانی را عینا در زیر می‌آوریم:
افتتاح چراغ الکتریسیته
- یک‌سال پیش از تاسیس کارخانه چراغ گاز، کارخانه برق کوچکی توسط میرزا علی‌خان امین‌الدوله که آن موقع امین‌الملک لقب داشت در مجمع الصنایع جنب خیابان باب همایون تاسیس شد و ناصرالدین‌شاه روز جمعه برابر با ۱۲ شهریور ۱۲۵۸ خورشیدی به شهر آمد و مقارن غروب، با روشن کردن چراغی آن کارخانه را افتتاح کرد (ملحقات جلد چهار مرآت البلدان) در آغاز دو سه چراغ بیشتر از این کارخانه در عمارت سلطنتی و در مقابل سر در الماسیه و در میدان توپخانه وجود نداشت و این کارخانه نخستین کارخانه برق در ایران است و متخصص آن نیز همان بواتال بود و کارخانه آسیای بخار هم گویا همین بوده است.
از آنجا که در این گزارش به روشنی به تاسیس کارخانه چراغ گاز در یک‌سال بعد اشاره شده، پس مساله اشتباهی گرفته شدن برق به جای گاز توسط دکترمحبوبی اردکانی منتفی می‌گردد. پس در این صورت این کدام مولد بوده که برق تولید می‌کرده؟ پس موضوع مولدی که با نام مولد کرام توسط محمدحسن امین‌الضرب و به سفارش ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۲۶۳ به تهران رسیده بود، یعنی ۵ تا ۶ سال بعد، چه می‌شود؟ از سویی در همین سال ۱۲۵۸ خورشیدی (یعنی در ۴ نوامبر سال ۱۸۷۹) است که ادیسون تقاضای به ثبت رساندن نخستین لامپ ساخت خود را کرد و در همان سال نیز آن را در نیویورک به نمایش گذاشت، در این صورت ناصرالدین شاه در همین سال چه نوع لامپی را در تهران روشن نموده بود؟ و مولدی که برق تولید می‌کرد از چه نوع بود؟ این پرسش‌ها باید با دستیابی به مستندات جدیدتر روشن‌تر شود.
البته می‌دانیم که پیش از آنکه روشنایی برق توسط لامپ‌های خلأ با رشته‌های کربنی و سپس با رشته‌های التهابی اختراع ادیسون همه جا گیر شود، روشنایی با روش قوس الکتریکی در فضای باز شناخته شده بود و در نمایشگاه جهانی که در سال ۱۸۷۰ (در سال آخر فرمانروایی ناپلئون سوم برابر با ۱۲۴۹ خورشیدی) در پاریس برگزار شد. برای تولید روشنایی در محوطه‌های باز از آنها استفاده شد و در جای دیگر می‌خوانیم که نور برق با روش قوسی (نه لامپی) برای روشنایی جایگاه‌های عمومی از سال ۱۲۳۶ خورشیدی- ۱۸۵۷ (م) به اجرا درمی‌آمده است. همچنین در نمایشگاه وین که درباره تجهیزات برق در سال ۱۸۸۳ (۱۲۶۲ خورشیدی) گشایش یافت نیز هر دو نوع لامپ یعنی لامپ‌های قوسی و لامپ‌های رشته‌ای التهابی در کنار هم روشنایی نمایشگاه را تامین می‌کردند. بی‌گمان لامپ‌های با رشته التهابی اختراع ادیسون پس از سال ۱۲۵۸ خورشیدی در حال همه‌جا گیر شدن بود. در این میان گزارش‌هایی نیز در دست است که ادیسون پیش از لامپ‌های التهابی خود بر روی لامپ‌های با رشته‌های کربنی نیز کار کرده و آنها را بهبود بخشیده و چند ماه پیش از به نمایش گذاشتن لامپ‌های جدید التهابی خود نمونه‌ای از این نوع لامپ تکامل یافته‌تر شده‌اش را نیز به نمایش گذاشته بود. این اطلاعات نمایانگر این واقعیت است که مدل‌های اولیه لامپ‌های دارای رشته‌های کربنی پیش از این تاریخ وجود داشته و مصرف می‌شده‌اند.
در گزارش جالب دیگری در همین زمینه در روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه درباره روز عاشورای سال ۱۳۰۲ هـ ق برابر با ۱۸ آبان ماه ۱۲۶۳ خورشیدی می‌خوانیم: «امروز چهل‌چراغ برقی که پنج سال است با طناب و مفتول از سقف تکیه [دولت] آویخته بودند خیلی محکم و استوار بوده، قبل از تعزیه یک مرتبه به زمین افتاد و شاه و مردم به فال بد گرفتند.» استفاده از واژه «برق» در این گزارش و مساله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پیش یعنی در سال ۱۲۹۷ هـ ق آن هم با توجه به گزارشی که از خود وی داشتیم و (پیش از این درباره‌اش سخن گفته شد)، یعنی گشایش یک کارخانه برق متعلق به امین‌الملک (امین‌الدوله بعدی پدر امینی‌ها) توسط ناصرالدین شاه در سال ۱۲۹۶ هـ ق، بی‌گمان دریچه تازه‌ای را بر روی ما می‌گشاید و به مساله پیشگامی در برق شهری ابعاد تازه‌ای می‌دهد، به طوری که باید آن را جدی‌تر بررسی کرد. هرچند به جز این گزارش‌های خبری هیچ‌گونه سند ویژه‌ای تاکنون در این باره مشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سیاسی میرزا علی‌خان امین‌الدوله و بررسی رخدادهای سال‌های ۱۲۹۵ به بعد به نکته‌ای یا سندی که نمایانگر تلاش امین‌الملک (امین‌الدوله بعدی) برای ایجاد یک کارخانه برق در تهران باشد دست نیافت. هرچند این کتاب یک خاطرات سیاسی بوده و دکترمحبوبی اردکانی نیز نسبت آن را به امین‌الدوله نادرست می‌داند. در همین رهگذر در مقدمه‌ای که ناشر (امیرکبیر) بر همین کتاب نوشته به اقدامات مهم امین‌الدوله مانند تاسیس کارخانه قند کهریزک، تاسیس کارخانه کبریت‌سازی در الهیه شمیران، تاسیس مدرسه رشدیه، دعوت از مستشاران بلژیکی و... اشاره می‌نماید ولی درباره کارخانه برق سخنی گفته نمی‌شود.
خاطرنشان می‌سازد که درباره برق و چالش‌های پیشگامی و نخستین کسانی که این اندیشه را پروردند، هنوز ناگفته‌ها و اسناد بسیاری وجود دارند که رو نشده‌اند. برای نمونه در این باره که چرا مشیرالسلطنه با آنکه امتیاز برق تهران را از ناصرالدین شاه گرفت، کارها را پیش نبرد و چگونه بود که این ماجرا مدت‌ها تعطیل شد تا دوباره در دوران مظفرالدین شاه در نقاط مختلف ایران تلاش‌هایی در این باره صورت گرفت. البته بی‌اعتنایی بزرگان و تاریخ‌نگاران آن دوران به برق و برپایی کارخانه‌های برق در گوشه و کنار ایران پیشینه جالبی دارد. برای نمونه مخبرالسلطنه هدایت در کتاب‌های نامور خود مانند خاطرات و خطرات به برخی از کارخانه‌هایی که در تهران تاسیس و راه‌اندازی شد حتی اگر کوچک هم بودند، اشاره دارد؛ ولی هرگز به مولد کاخ گلستان و بعدها کارخانه امین‌الضرب و همین‌طور مولد احتمالی امین‌الدوله اشاره‌ای نمی‌کند. ایشان طی یک سال و اندی که، از زمان پایان کار خیابانی تا پایان کار لاهوتی به درازا کشید، والی آذربایجان و مقیم تبریز بود و شرح این ماجراها را با دقت نوشته و از جمله به کارخانه‌های کوچکی مانند کبریت‌سازی و جز آن با همان دقت اشاره کرده، ولی درباره کارخانه برقی که قاسم خان والی به راه انداخته و در هیاهوی مشروطیت در تبریز ویران شده بود و همچنین ماجرای مشارکت وی با یک مهندس روس پس از رخدادهای مشروطیت برای راه‌اندازی دوباره همان کارخانه، هیچ‌گونه اشاره‌ای نمی‌کند.
- در پایان خاطرنشان می‌سازد که برق صنعتی به معنای واقعی آن در شرکت نفت ایران و انگلیس پایه‌گذاری شد و نیروگاه‌های بخاری تمبی در مسجد سلیمان و پالایشگاه در آبادان با گنجایش‌های شایان توجه در سال‌های ۱۲۹۰-۱۲۸۹ خورشیدی به بهره‌برداری رسیدند و رفته‌رفته بر گنجایش آنها نیز افزوده شد، به طوری که این مراکز تا ایجاد نیروگاه‌های بزرگ برق در تهران مانند نیروگاه الستوم و بعثت همچنان بزرگ‌ترین مراکز تولید برق در کشور به شمار می‌آمدند.