ایران دوره مشروطه از نگاه سفیر کبیر فرانسه

سازش مصلحتی دو رقیب

کدخبر: ۲۶۰۷
آنچه می خوانید بخش دوم از مقاله ایران در دوره مشروطه از نگاه اوژن اوبن، سفیر کبیر فرانسه است که در شماره پیشین با عنوان « دو خط روسی و انگلیسی» منتشر شد؛
سازش مصلحتی دو رقیب

او در کتاب « ایران امروز» تصویری جامع از ایران ارائه می دهد؛ تصویری خواندنی و قابل کاوش که حاصل حضور و تجربه او در جایگاه یک سیاستمدار و دیپلمات در ایران دوره قاجار و انقلاب مشروطیت است:

با همه این مطالب، تجارت انگلیس، در برابر تجارت روس، دائما سیر نزولی دارد. در سال ۱۸۸۹ لرد کرزن، معاملات انگلستان و هندوستان را با ایران هفتاد و پنج میلیون، ولی معاملات روس‌ها را پنجاه میلیون [فرانک] تخمین زده بود. در سال ۱۹۰۲-۱۹۰۱، آماری که توسط کارکنان بلژیکی اداره گمرکات تهیه شد، صادرات انگلیسی را معادل پنجاه و نه میلیون و صادرات روسی را ۹۶ میلیون نشان می‌دهد. در دوره عقد قرارداد روس و ایران، مطابق آمار، مجموع معاملات روس‌ها بالغ بر حدود یکصد و هفت میلیون [فرانک] شده است، ولی ارزش معاملات انگلیسی‌ها از مبلغ هفتاد میلیون تجاوز نمی‌کرد.در شهرهای مهم ایران، کشورهای انگلستان و روسیه قنسول‌هایی گماشته‌اند که در واقع عاملان نفوذ و مداخله این دو قدرت رقیب در امور داخلی ایران هستند. قنسول‌های روسی از اداره کل قسمت آسیایی روسیه و انگلیسی‌ها که با عنوان قنسول در شهرهای تبریز، اصفهان و شیراز به طور کلی در سرتاسر ایران مشغول فعالیت‌اند، از اداره کل سیاسی هندوستان دستور می‌گیرند. این ماموران معمولا افراد دوست‌داشتنی، مهمان‌نواز، جدی و تحصیلکرده‌ای هستند که شئونات و حیثیت اروپاییان را در میان ایرانی‌ها خوب حفظ می‌کنند. گاهی ممکن است رابطه دو مامور همپایه رقیب، با هم بسیار مودبانه و حتی کاملا دوستانه باشد، اما دو موضع متفاوت آنان موجب می‌گردد، اوضاع محلی را علیه همدیگر بشورانند و دائما در جنگی سرد و روانی به سر برند. نمایندگان رسمی روس یا انگلیس در ایران غالبا مقام سرقنسولی دارند و برای حفظ و بالا بردن اهمیت مقامشان، معمولا اونیفورم نظامی می‌پوشند و با اسکورتی مرکب از قزاقان یا «سواران» هندی در خیابان‌ها حرکت می‌کنند. با چنین تشریفاتی، میان عده بی‌شمار بزرگان و عالیجنابان ایران، آنان هم به «عالیجناب» تازه از گرد راه رسیده‌ای مبدل می‌شوند و به خوبی نیز از عهده تقلید حرکات و سکنات اعیان ایرانی برمی‌آیند. هر دو نیروی استعمارگر، با انگیزه وطن‌پرستی، دائما علیه هم بسیج می‌شوند، اما ایران به این منازعات مداوم دوجانبه سال‌ها است که عادت کرده است و تعادل نسبی خود را نیز مدیون برآیند عوامل نفوذی دو نیروی متقابل و تقریبا متعادل است. از شخص شاه گرفته تا هر کسی که در این کشور، سرش به کلاهش می‌ارزد، زیر علم روس یا انگلیس سینه می‌زنند. قنسول‌های دو کشور نیز، که معرکه‌گردانان اصلی چنین نمایش غم‌انگیزی هستند، با به جان هم انداختن افراد و سران هر دو دسته، هر قدر که بخواهند به سود کشور متبوع خود به حد نهایت بهره‌برداری می‌کنند. در این جنگ پنهانی، هر حیله و نیرنگی به منظور تضعیف یا خلع سلاح رقیب، مشروع محسوب می‌شود. ممکن است برای رسیدن به هدف، سران دسته‌ای را از هستی ساقط کرد یا به مقام و موقعیت آنان آنچنان لطمه‌ای وارد آورد، که قدرت حرکت و فعالیتشان سلب گردد و دیگر یارای سربلند کردن نداشته باشند. قنسولگری ذی‌نفع، در مواقع لازم، پشت و پناه طرفدارانش خواهد بود که جانشان در معرض تهدید یا خطر واقعی است. در حکومت اسلامی، که مقررات کاپیتولاسیون و حقوق افراد مسیحی رعایت نمی‌شود و در آن حکومت حفظ حقوق اروپاییان از لحاظ مقررات بین‌المللی، منحصرا متکی به مفاد یکی از موادی است که در عهدنامه ترکمانچای گنجانیده شده، در چنین وضعی، پادگان کوچک روسی یا هندی، به اتکای دولت‌های متبوع خویش، تصمیمات و حاکمیت قنسولی را رأسا اعمال می‌کنند.

در تهران، دو نمایندگی که دور آنها حصار مستحکمی کشیده شده است، کارکنان و عوامل بی‌حد و حصرشان را، به منظور جانبداری از این یا آن دسته که به جان هم انداخته‌اند، بسیج می‌‌کنند. در استان‌ها و شهرستان‌ها هم، این ماموریت به عهده عاملان زرنگ و زبردستی گذاشته شده است. از اینجا است که به تحریک یا اشارت انگلیسی‌ها یا روس‌ها، مقامات ایالتی در محیطی پرتلاطم و طوفانی و آکنده از آشوب و ناآرامی، دائما دست و پا می‌زنند. نفوذ یکی از رقیبان آنها را می‌راند. نفوذ طرف مقابل همه مساعی خود را به کار می‌اندازد تا ماموران دوست را محکم بر جایشان نگه دارد. اگر نقطه اتکا و حامی همیشگی، زورش برای حفظ مقامی، نارسا باشد، صاحب آن مقام موقتا از صحنه خارج می‌گردد. شلوغی و اغتشاشات ناشی از تحریک روس‌ها، منحصرا به دست و با دخالت مستقیم قنسول‌های آنان ایجاد می‌شود، اما انگلیسی‌ها برای اجرای نقشه‌های خود، علاوه بر دوز و کلک نمایندگان رسمی‌شان، از شور و حرارت مذهبی، وجود مبلغان و کشیشان و حتی از آمریکاییان پروتستان غیرسیاسی نیز استفاده می‌کنند. با چنین اشتغالات نامعقول، کار سیاست و اعمال نفوذ اروپاییان در کشورهای مشرق زمین، به فضاحت و مسخره‌بازی کشیده است، اما در ایران، فعالیت این دو قدرت، و حدود مداخله‌شان از این حرف‌ها هم گذشته، و باید گفت الحق بوی گند کثافت‌کاری آنان فضای سرتاسر شهرها را فراگرفته است.

رقابت و چشم و هم‌چشمی روس و انگلیس در هیچ نقطه ایران، به اندازه راه سیستان شدید و چشمگیر نیست. ایالت بزرگ خراسان یکی از ثروتمندترین استان‌های ایران است. این ایالت در مرز افغانستان واقع شده و روسای طوائف در مناطق مختلف آن‌که اغلب سمت و مقام موروثی دارند جمعیتی متشکل از فارس، ترک، عرب و بلوچ را اداره می‌کنند. در انتهای خراسان، واحه سیستان واقع شده است که رود هیرمند، بعد از جذب آب‌های همه کوه‌های افغانستان، وارد خاک این منطقه می‌شود و به هرز می‌رود. موقعیت جغرافیایی و منابع غنی سیستان، سراسر این منطقه را به صورت پایگاه مناسب برای عملیاتی علیه هندوستان و سواحل دریای عمان و حتی علیه خراسان و آسیای مرکزی درآورده است. چه در طرح‌های تعرضی و چه در نقشه‌های تدافعی، در هر دو حالت، سیستان بزرگ‌ترین هدف و مرکز رقابت انگلیس و روس است. هر دو قدرت مجدانه تلاش می‌کنند، پوست و پلاس عوامل نفوذی خویش را زودتر از قوای رقیب، در این واحه پهن کنند. در حالی که انگلیسی‌ها و هندی‌ها، راه کاروان‌رویی از خلال بلوچستان احداث کرده‌اند، و خط تلگرافی نیز کشیده‌اند که از طریق کرمان و یزد امتداد یافته و به سیم‌های تلگراف هند و ایران در کاشان متصل می‌گردد و علاوه بر آنها درصدد احداث خط راه‌آهنی نیز برآمده‌اند که ریل‌گذاری آن در میان «کویته» و «نوشکی» به پایان رسیده است، روس‌ها هم بیکار ننشسته‌اند، دست روی اداره کردن تلگراف آن قسمت از ایران گذاشته‌اند که از مشهد به نصرت‌آباد کشیده شده است، همچنین در برابر تجارت و دادو‌ستد هندی‌ها، از امتیاز در دست گرفتن خدمات گمرکی و بهداشتی برخوردارند و توانسته‌اند دامنه نفوذ تجارتی خود را تا سیستان وسعت بخشند. اهمیت سوق‌الجیشی جاده خراسان تا سیستان، که در جنب آن افغانستان را هم مورد تهدید قرار می‌دهد، در خور آن بود که حتی ناچیزترین ایستگاه‌ها شاهد و ناظر منازعه روس‌ها و انگلیسی‌ها باشند و در سرتاسر آن، قنسولان، افسران، پزشکان، قزاقان و «سواران» به جان هم بیفتند.

سازش روس و انگلیس

انگلستان و روسیه، با همه این مسائل، از ایام قدیم به صلح و ساخت و پاخت در آسیا عادت دارند. طی سال‌های سراسر قرن اخیر، به مجرد آنکه رقابت آنان به جاهای باریک می‌انجامید، یا منجر به بروز حوادث ناجور و غیرمنتظره‌ای در منطقه می‌شد، بدون درنگ هر دو قدرت با هم کنار می‌آمدند، تا با کمک همدیگر آتش آشوب را خاموش کنند. اولین سازش سیاست انگلستان و روسیه در مساله مربوط به ایران، در سال ۱۸۳۴ به وقوع پیوست(۱) و هر دو کشور طی بیانیه‌ای ضمن قبول دوام سلطنت، تعهد نمودند تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم بشمارند. بعد از آن بارها بیانیه‌های مشابه دیگری نیز صادر شد و یادداشت‌هایی در این مورد مبادله گردید. در ماه‌های اول سال ۱۹۰۶، بحران‌های اقتصادی ایران و احتمال مرگ قریب‌الوقوع مظفرالدین شاه دوباره موجبات نزدیکی انگلیس و روس را فراهم آوردند، ولی این بار پیشرفت نفوذ بازرگانی و بغرنج بودن سایر مسائل ایجاب می‌کرد که به توافق‌های مشخص‌تر و کامل‌تر دست یابند. نظر به اینکه انگلستان دست پری داشت، می‌خواست سیاست خود را از قید مراقبت ایران رها سازد. روسیه نیز که درگیر انقلاب داخلی‌اش بود، بدش نمی‌آمد وضع موجود قابل تحمل را تحکیم بخشد و هر امتیازی که می‌شد در آن وقت گرفت بگیرد و کسب بقیه امتیازات را به فرصت‌های مناسبی درآینده موکول نماید.

حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران، اصل دروازه‌های باز، پوشش قرارداد ۳۱ اوت ۱۹۰۷ قرار گرفت.(۲) در تحدید حدود مناطق نفوذ، انگلستان به سهم کوچک‌تر سیستان و مکران، یعنی دو ایالت ناچیز قناعت ورزید. اما همین دو ایالت از ارزش و اهمیت سوق‌الجیشی بسیار بالایی برخوردار بودند و امنیت هند و دسترسی به آب‌های دریای عمان را کاملا تضمین می‌کردند. بقیه قسمت‌های جنوبی ایران، که در آن، نفوذ انگلستان مسلط بود، خارج از منطقه نفوذ این کشور اعلام گردید. منطقه‌ای که زیر نفوذ روسیه شناخته شد، با اصفهان و یزد که در فعل و انفعالات بعدی، تسری مناطق نفوذی به سرزمین‌های مزبور نیز مورد توجه است، جزو زیباترین استان‌های ایران به شمار می‌روند و در آن سوی مرزهایی قرار داشتند که زیر چتر تجارت روس‌ها درآمده بودند. منطقه زیر نفوذ روس‌ها، شامل قصر شیرین نیز می‌شود که قرار است به طور قطع شبکه راه‌آهن ایران در آینده در آن نقطه به راه‌آهن بغداد بپیوندد. بالاخره این دو قدرت درباره اصل استقلال ایران محدودیتی قائل نیستند، مگر آنکه بخواهند «به منظور اجتناب از دخالت نیروی ثالث» یک نظارت مالی مستقر کنند، یعنی در مواقعی که احساس کنند، حکومت ایران درصدد گرفتن وام از بانک‌های آلمان است، از چنین اقدامی ممانعت به عمل آورند.تحول آرام و حرکت روسیه به سوی آزادی، اوضاع سیاسی ایران را نیز برای تحول و انقلاب مساعد می‌گرداند. درباره انگلستان نیز باید گفت ایجاد دولت‌های حدفاصل در مرزها، یکی از اصل‌های ثابت سیاست این کشور در مورد هندوستان است. چون سرزمین هند نیاز به حائل قابل اطمینانی دارد که مانع از رسوخ اندیشه‌ها و نفوذ نیروهای زیانبخشی علیه تسلط حساس و شکننده انگلیسی‌ها باشد. در بیابان‌های ایران، روی سواحل خلیج‌فارس، در دره‌های دجله و فرات، حتی در قسمت‌های مرکزی اروپا نیز انگلستان مجبور است همواره به فکر حفظ و حراست نظم و آرامش در مستملکات آسیایی‌اش باشد. ایران با اغتنام از فرصت درصدد سودجویی از اشتغالات انگلیسی‌ها که همه دار و ندار خود را در گرو سکون و آرامش در هند می‌بینند، برآمده، من عمدا عبارت دار و ندار را به کار بردم و نگفتم که توسعه و گسترشش را، چون اگر انگلستان و روسیه توانسته‌اند درباره ایران با هم به توافق و سازش برسند، لابد به این جهت است که هر دو در انتظار ظهور و تسری هرج و مرج و آشوب مورد دلخواه در داخل مرزهای این سرزمین هستند. بر کسی پوشیده نیست که قیام ایران و اصلاحات اروپایی وارش، در قفقاز و هند نیز اثر خواهد گذاشت. از تفلیس تا انتهای خزر مردمی زندگی می‌کنند که همه ترک‌زبان و شیعی مذهب‌اند. هم ریشه و هم زبان با مردمی که در شمال غربی ایران سکونت دارند.در شبه جزیره هند هم شیعیان، گروه عظیم و ارزنده‌ای را تشکیل می‌دهند: فرهنگ ایرانی، از چندین قرن پیش، در میان بومیان آن سرزمین و طبقات تحصیل کرده‌شان، اثری عمیق گذاشته است. در صورتی که اصلاحات در ایران موفقیت‌آمیز باشد، قفقاز و هند به پیروی از مردم ایران، در معرض انقلاب قرار خواهند گرفت.در هر حال، انقلاب ایران، بعد از توافق انگلیس و روس، ظاهرا آخرین فرصت اقدام را در اختیار مردم این کشور قرار داده است.بی‌قیدی مردم و عدم استحکام مصالح ساختمانی، موجب شده است که همه کشورهای مشرق زمین، ظاهر ویران و منظره غم‌انگیز داشته باشند. اما در هیچ منطقه‌ای مانند فلات ایران، این ویرانی و غم‌انگیزی مناظر، چشمگیر نیست: خانه‌ها در حال فروریختن، کوچه‌ها کثیف و متروک، کاشی‌های روبنای مسجدها و مقبره‌ها پوسیده و تبدیل به گرد و خاک شده است. با این وجود، در کنار این خرابه‌ها، آثار فرهنگ غنی و افتخارآفرین، توام با نشانه‌هایی از هوش و ذوق تلطیف شده، احساسات میهن‌پرستانه شدید، بالاتر از همه اینها، پدیده‌ای منحصر به فرد در دنیای اسلام، یعنی ملی‌گرایی آگاهانه و انسجام یافته‌ای، جای جای در همه نقاط مشاهده می‌شود و این مشاهدات از بذر بارآور آینده‌ای شکوفان نوید می‌دهد.

پی‌نویس‌ها:

۱- در این تاریخ، محمد میرزا، فرزند عباس میرزا نایب‌السلطنه، که با تحمیل روس‌ها به ولیعهدی انتخاب شده بود، با درگذشت فتحعلی شاه به سلطنت رسید و مورد حمایت روسیه و انگلستان قرار گرفت.

۲- منظور قرارداد شومی است که در «سن پطرزبورگ» میان انگلیس و روس بسته شد و به موجب آن ایران را به سه منطقه نفوذ میان خود قسمت کردند. این قرارداد را ایزولسکی به نمایندگی دولت روسیه و سرآرثرنیکلسن به نمایندگی بریتانیای کبیر امضا نمودند.