نقش فناوری تسلیحاتی در جنگ جهانی اول

اولین نسل بمب افکن‌ها

کدخبر: ۲۶۲۲
جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) از جمله نقاط عطف تاریخ نظامی و فناوری تسلیحاتی بود. این جنگ، تحولی عظیم در استفاده از فناوری‌های جدید و تسلیحات مدرن ایجاد کرد که تاثیرات عمیقی بر جنگ‌های آینده گذاشت.
اولین نسل بمب افکن‌ها

تفنگ‌های بولت اکشن و مسلسل‌های خودکار (مانند مسلسل مکسیم) به‌طور گسترده‌ای در این جنگ استفاده شدند. مسلسل‌ها امکان آتش سریع و پیوسته را فراهم کردند و به همین دلیل، تلفات انسانی بالایی را به دنبال داشتند. هواپیماها در جنگ جهانی اول برای اولین‌بار به‌عنوان ابزارهای نظامی مورد استفاده قرار گرفتند.

ابتدا برای شناسایی و سپس برای بمباران اهداف زمینی و درگیری‌های هوایی میان جنگنده‌ها به‌کار رفتند. این فناوری به تدریج نقش مهمی در جنگ‌های آینده ایفا کرد. زیردریایی‌ها، به ویژه نوع U-boat آلمانی، در جنگ جهانی اول به‌عنوان سلاحی موثر برای حمله به کشتی‌های تجاری و نظامی استفاده شدند. این نوع جنگ دریایی تغییرات عمده‌ای در استراتژی‌های دریایی ایجاد کرد.

تانک‌ها برای اولین‌بار در میدان جنگ در این جنگ معرفی شدند. این وسایل نقلیه زرهی با قابلیت عبور از موانع و میدان‌های مین، به تدریج به یک عنصر کلیدی در نبردها تبدیل شدند و مفهوم جنگ متحرک را تغییر دادند.

استفاده از سلاح‌های شیمیایی مانند گاز کلر و گاز خردل، یکی از وحشتناک‌ترین جنبه‌های جنگ جهانی اول بود. این سلاح‌ها تاثیرات روانی و جسمی عمیقی بر سربازان و غیرنظامیان گذاشتند و استفاده از آنها بعدا توسط جامعه بین‌المللی ممنوع شد. توپخانه‌های سنگین و تجهیزات جدید مانند توپخانه‌های خودکششی، نقش مهمی در نبردهای جبهه غربی ایفا کردند. محاصره‌ها و بمباران‌های شدید شهرها و خطوط دفاعی دشمن به یکی از ویژگی‌های اصلی این جنگ تبدیل شد.

تا سال۱۹۱۹، نسل جدیدی از تسلیحات مدرن معرفی شدند که بسیاری از آنها در جنگ جهانی دوم نیز مورد استفاده قرار گرفتند. هواپیماها، مسلسل‌ها، زپلین‌ها (کشتی هوایی) و زیردریایی‌ها همگی بخشی از زرادخانه قدرت‌های نظامی بزرگ در سال۱۹۱۴ بودند. با این حال هیچ‌یک از وسایل مذکور تا زمان شروع جنگ جهانی اول، قابلیت حداکثری خود را به نمایش نگذاشته بودند.

سلاح آلمانی MP-۱۸ برگمن که منحصرا برای حمله ناگهانی به سنگرهای دشمن طراحی شده بود، نخستین مسلسل دستی با تولید انبوه در تاریخ به شمار می‌رود. این مسلسل قابلیت شلیک ۵۰۰گلوله ۹میلی‌متری پیستول در هر دقیقه را داشته است. از این رو می‌توان گفت که سلاح ۴کیلوگرمی نام برده برای نبردهای نزدیک گزینه‌ای مناسب بوده است. نزدیک به ۱۰هزار قبضه MP-۱۸ در سال۱۹۱۸ تولید شد. این نمونه آلمانی به همراه مسلسل دستی تامسن، راه را برای معرفی کلاسی جدید از تسلیحات کوچک هموار کردند.

بمب‌افکن‌های استراتژیک

هرچند که هواپیماهایی نظیر کانسالیدیتید B-۲۴ لیبراتور، بوئینگ B-۲۹ و آورو لانکاستر در قالب بمب‌افکن‌های استراتژیک جنگ جهانی دوم شهرت یافته‌اند؛ اما نمونه‌هایی همچون Gotha G.V آلمان بودند که برای اولین‌بار اهمیت ماموریت‌های تهاجمی-ضربتی را نشان دادند. اسکادرانی کامل از این بمب‌افکن دوربرد دو موتوره، بیش از ۲۰حمله را در آخرین سال جنگ جهانی اول در بخش جنوبی انگلستان به نام خود ثبت کردند.

در همین حین، یگان پروازی پادشاهی بریتانیا نیز اقدام به توسعه بمب‌افکن سنگین مخصوص خود به نام هندلی پیج V/۱۵۰۰ کرد که آماده اجرای حملات گسترده در خاک برلین بودند. طی این عملیات قرار بود که ۸فروند از هواپیماهای ۴موتوره مذکور، بیش از ۱۰تن بمب را بر فراز پایتخت آلمان رها کنند. با این حال صلح موقت تنها یک روز پیش از وقوع یورش به امضا رسید.

خودروهای زرهی مدرن مانند جنگجوی بریتانیایی، بردلی آمریکایی و BTR-۸۰ روسی همگی از نسل تانک مارک IX به شمار می‌روند؛ خودرویی زرهی که متفقین امیدوار بودند بتواند به خونریزی‌های گسترده جنگ پایان دهد. اما از آنجا که نبرد تا سال۱۹۱۸ به طول انجامید، یک نمونه طویل‌تر از تانک بریتانیایی مارک V با نام مستعار «خوک» نیز توسعه یافت که برای جابه‌جایی ۳۰نیروی پیاده نظام در مناطق بی‌طرف طراحی شده بود. برجک‌های رو به جلو و تسلیحات جانبی این فرصت را در اختیار نیروهای نظامی قرار می‌دادند تا هرگونه تهدیدی را به سرعت از میان بردارند.

تنها ۳۴دستگاه از این محصول تولید شد و پیش از آنکه حتی یک خودروی زرهی «خوک» خدمت نظامی خود را آغاز کند، جنگ پایان یافت. رابرت ویلیام بویل، پل لانژون و ارنست رادرفورد از جمله دانشمندانی بودند که به توسعه اولین تکنولوژی نظامی سونار در سال۱۹۱۷ کمک کردند. سونار دستگاه ردیاب زیردریایی است که با استفاده از انتشار امواج صوتی، می‌توان عملیات فاصله‌یابی را انجام دهد. این تکنولوژی بعدها با اسم رمز ASDIC که ظاهرا مخفف «بخش ضد زیردریایی» است، شناخته و از آن به‌عنوان پایه اصلی برای جنگ علیه زیردریایی‌ها استفاده شد.

 ناوهای هواپیمابر

درحالی‌که کشتی‌های جنگی و نبرد ناوها طی جنگ جهانی اول قدرت نمایی زیادی کردند، نقش ناوهای هواپیمابر در جنگ جهانی دوم پر رنگ‌تر بود. بله درست است، طی جنگ جهانی بود که اولین سری از ناوهای هواپیمابر قابلیت‌های عملیاتی خود را به نمایش گذاشتند. هرچند که قبل از سال۱۹۱۴ نیز نیروی دریایی آمریکا و بریتانیا نمونه‌های مختلفی را آزمایش کرده بودند؛ اما خدمت نظامی آنها تا رخداد جنگ‌های جهانی اول و دوم قابل توجه نبوده است. اچ‌ام‌اس آرگوس که برای نخستین‌بار در سپتامبر سال۱۹۱۸ به‌کار گرفته شد، اولین ناو هواپیمابر واقعی تاریخ به معنای مدرن کلمه بود. این ناو ۱۷۲.۲متری، مجهز به یک عرشه پرواز سراسری بود که می‌توانست تا ۱۸هواپیمای جنگی را پرواز دهد یا بازیابی کند. آرگوس پس از آتش بس از خدمت نظامی کنار گذاشته شد؛ اما مجددا در جنگ جهانی دوم به سرویس فراخوانده شد.

هنگامی که هواگرد یونکرس یوت۲ برای نخستین‌بار در تاریخ ۱۱ژوئیه سال۱۹۱۶ به پرواز درآمد، بینندگان حیرت‌زده نظاره‌گر آینده صنعت هوانوردی بودند. یونکرس یوت۲ که تحت عنوان «هواپیمای آهنی» نیز شناخته می‌شود، اولین هواپیمای تمام‌فلز تاریخ بود و برای ایفای نقش در قالب یک جنگنده معرفی شد. درحالی‌که این پیکربندی ویژه قول پایداری، دوام، سرعت و چالاکی بالا را داده بود، یونکرس یوت۲ نتوانست آن‌طور که انتظار می‌رفت از پس تست‌های پرواز برآید. هواپیمای مورد نظر نه تنها سنگین بود، بلکه از دیدگاه سرعت محصولی کند نیز به شمار می‌رفت.

به این ترتیب تنها ۶فروند از یونکرس یوت۲ ساخته شد که هیچ یک وارد خدمت عملیاتی رسمی نشدند.  فارغ از مشکلات متعدد، تجربیات به‌دست‌آمده در روند ساخت این جنگنده برای تولید نمونه‌های موفق بعدی مورد استفاده قرار گرفت. هنگامی که اولین گلوله‌ها از توپ فوق سنگین دور برد ساخت آلمان به نام «پاریس» در شهر روشنایی (پاریس فرانسه) در بهار سال۱۹۱۸ شلیک شدند، شهروندان به اشتباه تصور کردند که مورد حمله زپلین‌های آلمانی قرار گرفتند. درواقع آنها توسط یک سلاح زمینی ۲۱۱میلی‌متری با برد غیر قابل باور ۱۳۰کیلومتر هدف گرفته شده بودند.

در نخستین روزهای استفاده، سلاح مذکور شهر را با ۲۱گلوله که وزن هرکدام از آنها بالای ۹۰کیلوگرم بود، در هم کوبید. با وجود وحشتی که توپ پاریس برای مردم شهر به‌وجود آورده بود، مشخص شد که این سلاح بیش از کارآیی و ارزشمندی، دردسری اساسی برای آلمان‌ها به شمار می‌رفت. به‌عنوان مثال برای آتش گلوله در چنین مسافت زیادی باید ۱۵۸کیلوگرم پودر در دستگاه شارژ شود.

از طرفی پس از شلیک ۶۰گلوله، کل لوله از بین می‌رفت و نیازمند تعویض بود. علاوه بر این موارد، دقت سلاح هم به طرز فجیعی پایین بود. از جمله دیگر معایب توپ پاریس می‌توان به این دو مورد اشاره کرد: اول آنکه از فاصله بالای ۱۰۰کیلومتر هدف‌گیری هر چیزی با اندازه‌ای کوچک‌تر از یک شهر عملا امکان‌پذیر نبود. دوم نیز زمان پرواز هنگام خروج گلوله از سر لوله تا رسیدن به هدف، بیش از ۳دقیقه طول می‌کشید. با وجود نواقص نام‌برده، آلمان‌ها قصد داشتند ۲۵۶غیرنظامی را با استفاده از توپ پاریس به قتل برسانند. طی تنها یک شلیک، ۶۸تن کشته شدند. این سلاح طی هفته‌های آخر جنگ از خدمت نظامی کنار گذاشته شد تا مبادا دست نیروهای متفقین به آن برسد.

جنگ جهانی اول شاهد توسعه تسلیحات پرنده‌ای بود که امروزه در قرن بیستم نمونه‌های نظامی بسیار متدوالی محسوب می‌شوند. برای مثال هواگرد کترینگ باگ یک بمب پرنده آمریکای تک‌موتوره بود که اولین پروازش را در سال۱۹۱۸ انجام داد.  کل پروژه نیز تا سال‌های سال به‌صورت پنهایی پیگیری شد و اطلاعاتی از آن در دسترس عموم قرار نگرفت.

جنگ جهانی اول بیش از ۴۰ میلیون کشته به دنبال داشت؛ کشتگان نظامی و غیر نظامی. اقتصاد برخی کشورهای اروپایی  تا مرز نابودی پیش رفت تا جایی که وضعیت اقتصادی آلمان چنان وخیم شد که با یک دلار آمریکا می‌شد ۴ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد مارک آلمان خریداری کرد!