نقش تجار در جنبش مشروطه
به سخن دیگر موتور محرک این حرکت عظیم اجتماعی و ملی را طبقه مزبور تشکیل میداد به همین علت است که در صحنههای گوناگون نبرد به چنین نامهایی برخورد میکنیم: حاجی علی دوافروش، حاجی قلی دوز ساتان (نمک فروش)، حاجی صمد خیاط، میر کریم بزاز مشهدی، عباسعلی قند فروش، اسد آقا فشنگچی (اسلحه فروش) محمد تقی جورابچی، جعفرچورکچی (نانوا)، حاجی محمد علی بادامچی، میرزا محسن معتمد التجار، حاجی علی قلی صفروف (تاجر و ژورنالیست)، مبارز نامی کربلایی علی میسیو که به کار ترخیص کالا اشتغال داشت، حاجی محمد باقر و یجویه قدک فروش (نویسنده کتاب ارزشمند بلوای تبریز)، حاجی میرزا آقا فرشی (تاجر)، حاجی مهدی کوزه کنانی تاجر چای که حمایت بیدریغ مادی وی به ستارخان در پیروزی مردم تبریز بر استبداد بسیار موثر افتاد. مشاور و منشی ستارخان، حاجی اسماعیل امیرخیزی که مبارزی تجارت پیشه بود و در آخر عمر کتاب «قیام آذربایجان و ستارخان» را به رشته تحریر در آورد و بالاخره خود ستارخان، گرد آزادی که قبل از انقلاب به کار خرید و فروش اسب اشتغال داشته است.
تجار غربتنشین نیز به ویژه بازرگانانی که در استامبول (پل تجاری ایران و اروپا) به کار تجارت اشتغال داشتند، نقش موثری را در پیروزی نظام مشروطیت بازی کردند که از آن جمله میتوان، حاجی رسول صدقیانی- از بنیانگذاران انجمن مشروطه طلب سعادت استانبول - حاجی رضا جورابچی، مشهدی علی آقا ماهوتچی، حاجی حسین قره، امین زادهها، قاسم زاده، کهنموییها، احمدزاده(دهقان)، حاجی تقی شجاعی و... نام برد. عللی که باعث شد تجار و اصناف در جنبش مشروطه، پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی حرکت کنند، به شرح زیر است:
۱- در عصر قاجار همه منابع ثروت ملی، به صورت امتیاز در اختیار استعمارگران آزمند قرار گرفته بود. از آن جمله گمرکات ایران به دست بلژیکیها اداره میشد. تنها پول نقدی که بیدرد سر به جیب شاه و دولتیان واریز میشد، از درآمد خزانه گمرک بود. موسیونوز بلژیکی رییس گمرک ایران برای آنکه پول بیشتری از بازرگانان به دست آورد، به بهانههای گوناگون از آنان عوارض میگرفت. حمل کالا از ولایتی به ولایت دیگر، حتی از شهری به شهر دیگر مشمول قوانین راهداری میشد. مثلا مال التجارهای که از مرز بازرگان یا جلفا وارد ایران میشد، تا مقصد تهران در شهرهای خوی، هفت چشمه، تبریز، زنجان، قزوین و تهران از آنها مالیات گرفته میشد. در صورتی که تجار خارجی تنها در مرز ورودی مالیات ناچیزی پرداخت میکردند بازرگانان ایران انتظار داشتند، دولت با تنظیم و تصویب قوانینی از منافع تجار داخلی در برابر سرمایهداران بیگانه حمایت کند. کاری که انجام آن از دولت وابسته به بیگانه غیرممکن بوده است سر کنسول انگلیس در تبریز به نام ک.ای.ابوت در یکی از گزارشهای خود به کشورش مینویسد:«تجار و پیشهوران کاشان عرض مالی به حضور اعلیحضرت شاه تقدیم کردند و خواستار حمایت از تجارتشان شدند، که میگفتند: در نتیجه عرضه کالاهای اروپایی به کشورشان آسیب دیده است. در واقع با ادامه رشد تجارت اروپایی، فرستادگان بریتانیا در ایران پیوسته از جایگزینی کالاهای مصرفی ایرانی با کالاهای اروپایی و زوال سریع تولید، اصناف و بازرگانان ایران گزارش میدادند.»
۲- نظام خانخانی و قدرت ایلات و عشایر اجازه نمیداد، سرمایهداری ملی شکل گیرد و به رشد و شکوفایی برسد. در راهها به ویژه در نواحی کوهستانی، امنیت وجود نداشت سفر کردن واقعا به معنای خطر کردن بود؛ چرا که قسمتی از عشایر به راهزنی اشتغال داشتند. حتی برخی فئودالها نیز به چپاول و غارت کاروانهای تجاری دست میزدند. چنین بیثباتی و عدم امنیت از موارد اعتراض شدید تجار بود.
۳- تجار و سوداگران به خاطر ضرورت شغلی، دارای سواد خواندن و نوشتن بودند. بنابراین آنها به آگاهی طبقاتی بیشتری دست یافته بودند. در ضمن آنان که برای خرید و فروش به کشورهای خارج به ویژه به مغربزمین سفر میکردند و با مقایسه وضعیت تجار ایران و اروپا به لزوم توسعه اقتصادی و تجاری قرون وسطایی کشور پی میبردند. همچنین دگرگونیهای عظیم اجتماعی و سیاسی را که در آنجا رخ میداد، از نزدیک مشاهده میکردند و این کار باعث میشد، آنان به بلوغ سیاسی و آگاهیهای بیشتری دست یابند. تجار این آگاهیها را به انحای مختلف به داخل کشور منتقل میکردند و در اختیار همگان قرار میدادند. مثلا روزنامههای آزاد و فارغ از سانسور برون مرزی از قیبل اختر، ثریا، حبلالمتین را که به کوشش ایرانیان غربتنشین و رانده از ستم طبع و توزیع میگردیدند، همراه با کالاهای تجاری مخفیانه وارد ایران میکردند. این روزنامهها با استقبال شدیدی روبهرو میشدند و به تنویر افکار مردم کمک شایانی میکردند.
برخی از این تجار که به یکی دو زبان خارجی نیز تسلط داشتند خودشان با چاپ روزنامه به آگاهیهای سیاسی و اجتماعی مردم یاری میرساندند. مثلا حاجی علی قلی صفروف ناشر چند روزنامه به نامهای «احتیاج»، «اقبال» و «آذربایجان» میباشد.
کربلایی علی میسیو به همراه دیگر یاران جانبرکف خود روزنامه «حدید» را انتشار داد. میرزا محمود غنیزاده سلماسی که شغل اصلی وی تجارت بود، سر دبیری روزنامه «انجمن» را بر عهده داشت، سپس روزنامه بوقلمون و بعد از آن روزنامه هفتگی محاکمات و در آخر عمر روزنامه سهند را انتشار داد.
عبدالرحیم طالبوف تبریزی نخستین روزنامه طنزآمیز شاهسون را در استانبول به چاپ سپرد، وی که در تفلیس به کار تجارت مشغول بود، مولف کتب «سیاست طالبی»، «مسالک المحسنین»، «کتاب احمد یا سفینه طالبی» میباشد. او در آثار خود میکوشید مفهوم آزادی و مشروطیت را برای مردم ایران توضیح دهد و در ضمن آنان را ترغیب میکرد، برای آزادی وطن بکوشند.
حاجی زین العابدین مراغهای مولف کتاب «سیاحتنامه ابراهیم بیک» در قفقاز و یالتا (شبه جزیره کریمه) به کار تجارت اشتغال داشت. نوشتههای او نیز در بیداری مردم عصر خود اثر شگرفی بخشید.
حاجی میرزا آقا بلوری (بلور فروش) مدیر و صاحب امتیاز روزنامه هفتگی آذربایجان بود. روزنامههای مصور و فکاهی و انتقادی «حشرات الارض» و «خیراندیش» را نیز وی منتشر ساخته است.
۴- کسبه و اصناف تحت سلطه و نفوذ سرمایهداران بزرگ قرار داشتند و از آنان حمایت میکردند؛ چرا که پیشهوران و کسبه با تجار منافع مشترکی داشتند. مثلا بازرگانان وقتی که اجناسی را وارد ایران میکردند، اغلب به اقساط در بازار میفروختند به عنوان نمونه تاجری بود به نام حاجی محمد علی شالفروش معروف به حاجی علی حبیب که از تجار معروف تهران بود وی قماش و دیگر اجناس را به مقدار کلی وارد میکرد و به اقساط به کسبه میفروخت تا جایی که در آستانه انقلاب مشروطه در حدود یک کرور یعنی ۵۰۰,۰۰۰ تومان که در آن زمان مبلغ گزافی بود، از اصناف و کسبه طلبکار بود، وی با دادن تخفیف در اجناس خود، کسبه و پیشهوران را با مشروطه خواهان هم صدا کرد.
۵- علاوه بر مواردی که به آنها اشاره شد، کمکهای مادی تجار به ملیون و آزادیخواهان نقش تعیینکنندهای در پیروزی انقلاب مشروطه بازی کرد، کلا بار مالی تحصنها بر عهده بازاریان بود. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطهطلب و مخارج خانواده آنان به کمک حاجی مهدی کوزه کنانیها و حاجی میرزا آقا فرشیها و دیگر تجار تهیه و تامین میشد.
حتی ستمدیدگی مردم و فریاد آزادیخواهی آنان به وسیله تجار، در بیرون از کشور به گوش جهانیان میرسید. تجار بودند که شکایت از قرارداد رژی را پیش میرزای شیرازی بردند و او را به صدور فتوای تنباکو تشویق کردند و با حضور فعال خود در جنبش تنباکو نخستین ضربه کاری را به حکومت مطلقه قاجار وارد ساختند. بازار به جهت انتقاد به بیضابطگیها، بیقانونیها، گرانیها، احتکارها و دیگر انواع ظلم و ستم اجتماعی به اشاره تجار بسته میشد.
پس از صدور فرمان مشروطه، تجار و اصناف ۴۱ درصد نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی را تشکیل دادند. طرح تاسیس بانک ملی، کوتاه کردن دست موسیونوز بلژیکی از گمرک و حل مساله گمرک، مخالفت با وام خارجی و تصویب اصولی در قانون اساسی مبنی بر احترام به مالکیت خصوصی و غیرقانونی بودن مصادره اموال و تصویب قوانینی برای سامان دادن امور قضایی از جمله فعالیتهای تجار در مجلس اول شورای ملی بود.
اینکه در تاریخها نوشته شده که مشروطه را در آذربایجان تفنگهای دو مبارز یعنی ستارخان و باقرخان و دارایی یک سرمایهدار یعنی حاجی مهدی کوزهکنانی و زبان سه خطیب نامدار یعنی شیخ سیلم، میرزا حسین واعظ و میرزا جواد ناطق از شکست نجات دادند، نقش پیشرو طبقه تجار را که در راس آنها تاجر خوشنام و دوستدار مردم حاجی مهدی کوزه کنانی قرار داشت بهخوبی نشان میدهد.
سخن آخر اینکه نخستین جرقه آتش انقلاب نیز با حرکت حمایتگرانه مردم از تحصن اعتراضآمیز تجار در تهران پرتوافشانی میکند.
شرح ماجرا بهاین قرار است که به علت جنگ روس و ژاپن در سال ۱۹۰۴ میلادی در پرت آرتور، قند و شکری که از روسیه وارد میشد، کمیاب و قیمت آن به شدت گران میشود. علاءالدوله حاکم تهران جمعی از بازرگانان را که انحصار خرید و فروش قند و شکر را در اختیار داشتند، به دارالحکومه دعوت میکند و از آنها با خشم و خشونت میخواهد، قند و شکر را به قیمت سابق عرضه کنند. تجار قند و شکر در جواب میگویند که گرانی و کمیابی این کالا در نتیجه جنگ روس و ژاپن است، بنابراین فروش آن به قیمت سابق غیرممکن است. علاءالدوله به سخنان منطقی تجار وقعی نمیگذارد و دستور میدهد، چند نفر از آنان را به فلک ببندند و به پایشان چوب بزنند، از جمله این تجار که گرفتار خشم تند و غیرمنطقی علاءالدوله گردید، تاجری بود به نام سید هاشم معروف به قندی که ۶۵ سال سن داشت.
خبر چوب خوردن تجار قندفروش به ویژه سید قندی که در امانت و مردمداری مانند حاجی مهدی کوزهکنانی معروف بود و در میان بازاریان تهران حسن شهرت و موقعیت بسزایی داشته است، چون برق در تهران میپیچد و کسبه و اصناف به علامت اعتراض بازار و دکانها را میبندند و در مسجد شاه بست مینشینند و مردم نیز به حمایت از تجار برمیخیزند و به بستنشینان میپیوندند، سید جمال الدین اصفهانی به منبر میرود و از رفتار زشت حاکم تهران- علاءالدوله -نسبت به بازرگانان به شدت انتقاد میکند. در این اثنا دهها نفر از هواداران حاکم با چوب و چماق به مسجد میریزند و مردم بست نشین را مورد ضرب قرار میدهند، در همان شب نیز حکم توقیف و دستگیری سیدجمالالدین اصفهانی صادر میشود و تعداد کثیری از مردم دستگیر و زندانی میشوند. لکن تجار و کسبه دست از اعتراض بر نمیدارند و به همراه عده کثیری از مردم رهسپار شاه عبدالعظیم میشوند و در آنجا بست مینشینند.
در این بستنشینی که در تاریخ به مهاجرت صغیر معروف است، مردم خواهان عدالتخانه میشوند، سپس این حرکت کم کم تبدیل به جنبش دموکراتیک میگردد و ملت خواستار حکومت پارلمانی و قانون اساسی میشود، نتیجه آنکه فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ صادر میگردد.
در پایان تذکر این نکته ضرورت است که عدهای از تجار بزرگ هواخواه نظام مشروطه نبودند؛ این کار علل گوناگونی داشت از جمله تعدادی از آنان به دلیل شرایط اجتماعی و بحرانهای اقتصادی به خرید زمین و روستا روی آوردند و با فئودالها منافع مشترک یافتند. بنابراین، رو در روی مشروطهخواهان صفبندی کردند و از تعمیق و گسترش انقلاب جلوگیری نمودند.
تعداد دیگری از تجار بزرگ نیز با حکام ایالات و صاحبان قدرت روابط دوستی داشتند. دوستی با آنان برای تجار فضای امن و مناسبی برای تجارت فراهم میآورد. یکی از موارد همکاری دولت با تجار بزرگ «اعزام نیروی نظامی دولت به ممسنی برای یاری محمد معین التجار بوشهری در سرکوب خوانین معترض بر سر زمینهای، مورد ادعا» بود.
همچنین کمک به سرکوب جنبش دهقانان قراچمن (آذربایجان) را میتوان نام برد.
از سوی دیگر دارا بودن بیشترین نقدینگی موجود در دست تجار بزرگ حکومت را به آنان محتاج میکرد. بهعنوان نمونه میتوان از قرض عباسمیرزا پس از شکست از روسها و از قرض ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه هنگام حرکت به تهران برای احراز مقام سلطنت نام برد که از تجار مراغه گرفته شد.»
منابع : ۱- تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، جلد ۱ و ۲و ۳، دکتر مهدی ملک زاده.
۲- تاریخچه روزنامههای تبریز در صدر مشروطیت به انضمام روزنامه ناله ملت، به قلم نگارنده.
۳- جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی، به قلم نگارنده.
۴- ایران در آستانه انقلاب مشروطه، محمد باقر مومنی.
۵- رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، مهدی مجتهدی.
۶- آزادی و سیاست، عبدالرحیم طالبوف، ایرج افشار.
۷- سه مبارز مشروطه، نگارنده.
۸- همرزم ستارخان، نصرت اله فتحی.
۹- اطلاعات سیاسی و اقتصادی شماره ۲۳۰- ۲۲۷، ص ۳۰۷ .
۱۰- قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت، مهندس کریم طاهرزاده بهزاد، ص ۳۵۹.
۱۱- پیشینههای اقتصادی و اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی، خسرو شاکری، ص۹۱.