ولگا؛ منبع ۸۱ درصدی
سطح دریاى خزر پایینتر از سطح دریاهاى آزاد است و اکنون ۲۶، ۵ تا ۲۸متر پایینتر از سطح دریا است. خط ساحلى دریا حدود ۷هزار کیلومتر، مساحت آن ۳۷۱ تا ۳۸۶هزار کیلومترمربع (یک و نیم برابر خلیجفارس) و حجم آب آن نیز ۷۸۷۰۰کیلومترمکعب است.
دریاى خزر در گذشته بخشى از دریاى تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل مىکرد. از حدود ۵۰ تا ۶۰میلیون سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد. در سال۱۹۵۲، شوروى رود دُن و ولگا را با ایجاد آبراهى مصنوعى به هم پیوست تا کشتىهاى کوچک بتوانند از دریاى خزر به دریاى آزوف و دریاى سیاه بروند. بهاینسان دریاى خزر دوباره به دریاهاى آزاد راه یافت.
قسمت شمالى این دریا بسیار کمعمق است؛ بهطورىکه تنها نیمدرصد آب دریا در یکچهارم شمالى دریا قرار دارد و عمق آن بهطور میانگین کمتر از ۵متر است. حدود ۱۳۰رودخانه به این دریا مى ریزند که اکثر آنها از شمال غربى به دریا مىپیوندند. بزرگترین آنها رود ولگا است که هر سال بهطور میانگین ۲۴۱کیلومتر مکعب آب را وارد دریاى خزر مىکند. رودهاى کورا۱۳، اترک۵/ ۸، اورال۱/ ۸ و سولاک۴کیلومتر مکعب آب را سالانه وارد دریای خزر مىکنند.
۸۱درصد آب ورودى خزر را رود عظیم ولگا تامین مىکند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش مىیابد. میانگین ژرفاى این دریاچه در ناحیه شمالى کمتر از ۱۰متر، در بخش میانى بین ۱۸۰ تا ۷۸۸متر و در بخش جنوبى که آبهاى کناره ایران را تشکیل مىدهد به ۹۶۰متر و تا ژرفاى ۱۰۲۵مترى نیز در ناحیه جنوبى این دریاچه گزارش شده است. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمالغربى به جنوبشرقى است.
وضعیت نوسانات آب دریاى مازندران در طول زمان
از منابع جغرافیاى تاریخى مانند مسعودى (۳۴۶ه.) اصطخری و ابنفقیه میتوان سطح بالاتر از امروز دریاى مازندران را استنباط کرد. ابنفقیه فاصله شهر سارى تا دریا را سه فرسخ تعیین کرده است و اصطخرى فاصله کوه تا دریا را در مازندران یک روز و در برخى نقاط دریا را در دامنه کوه مىداند و در گیلان دو روز معرفى مىکند. پیشروى آب دریاى مازندران در کرانه ایرانى را میتوان به وسیله دگرگونى شکل آجرهاى کنارههاى گمیش تپه و تراکم صدفهاى دریایى در گورستانهاى ترکمنها در سده ۱۸م. نشان داد. بالا و پایین رفتن سطح دریاى مازندران متناوب و تکرارى بوده است. غیر از تغییرات در طول زمان و نوسانات بستر دریا، تغییرات موقتى و فصلى نیز در نتیجه کمى و زیادى آب رودخانهها و سطح آب دریا موثر بوده است. تغییرات سالهاى ۱۱۳۵م. تا ۱۶۰۶م. و ۱۹۲۵ م. حدود ۲۶متر تغییر در سطح آب خزر را نشان مىدهد. بر اثر تغییرات فصلى نیز گاهى تا ۵۰-۴۰ سانتیمتر آب دریا بالا مىرود. نوسانات آب دریا در زندگى هیدرولوژیک و صنایع نفت و شیلات و کشتىرانى تاثیر فراوان دارد. افت تراز سطح آب دریاى مازندران دستکم هفت بار از ابتدا تاکنون رخ داده است. تغییرات سطح آب دریاى خزر از تغییرات سطح آب دریاهاى آزاد به مراتب بیشتر است. سطح دریاى مازندران در سال۱۳۱۵م. به ۹/ ۳۰متر پایینتر از سطح آبهاى آزاد رسیده بود و در ۱۳۰۶م. ۹/ ۱۴متر پایینتر از سطح اقیانوسها بود. در سالهاى اخیر نیز سطح آب رو به افزایش گذاشته و بسیارى از خانههاى ساحلى را غیر قابل سکونت ساخته است. امروزه سطح آب دریاى خزر سالانه ۱۵سانتیمتر بالا مىآید. این افزایش مشکلات بسیارى را براى ساکنان جنوبى دریاى خزر ایجاد کرده است. افزایش سطح دریاى مازندران در آینده نیز ادامه خواهد یافت. ۱۱متر- اصولا هرگونه جنبش دریایى و امواج دریاى خزر که بعضا تا ۱۲ مىرسد تاثیر زیادى بر امور کشتیرانى دارد. بادها ضمن ایجاد امواج باعث ایجاد جریانهاى منظم و نامنظم مىشود که در دریانوردى کمال اهمیت را دارد. پسروى آب دریاى مازندران از لحاظ اقتصادى و محیطى زیانبخش است و موجب کاهش صید مىشود. از بین رفتن ژرفاى دریا و درجه شورى آب به واسطه پسروى آن نه تنها بر ماهیگیرى که بر کشتیرانى هم تاثیر دارد. با پسروى دریا ضمن کمعمق شدن سواحل، کانالها نیز کمعمق و لنگرگاهها نیز غیر قابل استفاده مىشود. همچنین نمودارشدن آب تلها نیز کار کشتیرانى را با عوامل نامساعد روبهرو مىسازد.
بهدلیل تغییرات سطح آب دریاى مازندران میتوان چنین تصور کرد که ضمن دشوارى کشتیرانى و لنگراندازى در سواحل این دریا، چه بسا بسیارى از بنادر قدیمى و کشتىهاى تاریخى آن به زیر آب دریا فرورفته یا بهدلیل دور افتادن از ساحل امروزى، در زیر شن و ماسه دشت هاى فراساحلى مدفون شده باشند.
بنادر تاریخى دریاى مازندران
در بررسىهاى باستان شناسى سواحل و دشتهاى ساحلى دریاى مازندران اثرى از بنادر تاریخى شناسایى نشده است. تنها شواهد قابل اتکا براى شناسایى بنادر تاریخى دریاى مازندران استفاده از منابع جغرافیاى تاریخى و کتب جهانگردان و مورخین سدههاى اخیر است که خود این مراکز تجارى را مشاهده کرده و درباره آنها توضیحاتى را ارائه دادهاند. همانگونه که ذکر شد، شاید بهدلیل نوسانات سطح تراز آب دریاى مازندران، برخى از بنادر تاریخى ناپدید شده باشند. در دوره قاجار سه گذرگاه مهم آبى انزلى، مشهدسر و آشوراده براى لنگر انداختن کشتىهاى نفتسوز و ناوگانهاى دریایى کشتى بخار استفاده مىشده است.
بندر انزلى: به روزگار فتحعلىشاه قاجار انزلى بندر رشت بوده است و کالاها در دو فرسخى به وسیله کشتىهاى کوچک یا قایقهایى که کرجى نامیده مىشدند، به ساحل انتقال مىیافتند. خلیج انزلى محل امنى برای پهلو گرفتن کشتىها و ماهىگیرى بوده و در این ناحیه نخستین بندر بازرگانى ایران و روسیه شکل گرفته و آن را به شهرک و سپس بهصورت یک بندر مهم درآورده است.
انزلى امروز بندر اصلى ایران در دریاى مازندران است. رابینو در ۱۳۳۱ه.ق انزلى را به دو دلیل رو به پیشرفت مىداند. نخست اینکه کشتىهاى تجارى بخار روسى به این بندر مىآمدند و دیگر جاده انزلى به تهران که در آن زمان ساخته شده بود.
بندر مشهدسر: به روزگار قاجار مشهدسر (بابلسر) در مصب رودخانه بابل آنقدر کم آب بوده است که کشتىها ناچار بودهاند در یک فرسخى ساحل توقف کنند. ناصرالدینشاه به هنگام سفر به اروپا از بندر انزلى ضمن شرح سفر به کرجىها و کشتى هاى کوچک بخارى اشاره مىکند که بار و مسافر را از انزلى به کشتىهاى بزرگ منتقل مىکردند.
وى سرعت کشتىهاى کوچک بخار را سه فرسنگ در ساعت ذکر مىکند. رابینو در ۱۹۰۸ از بابلسر گذشته و آن را مهمترین بندرگاه دانسته است.
بندر آشوراده: این بندر در شبه جزیره میانکاله واقع شده و در کنار بنادر انزلى در غرب و بندر مشهدسر در سواحل میانى، سومین بندر مهم سواحل جنوبى دریاى مازندران بوده است. این بندر در دورههاى بعدى جاى خود را به بندر گز داده و سپس بهدلیل پسروى آب دریا، بندر ترکمن جاى بنادر قبلى را گرفته است.
در دوره تزار نیروهاى روسى این شبه جزیره را اشغال کرده و تاسیساتى در آن ایجاد کردهاند که امروزه نیز قابل مشاهده است. شناسایى کشتى تاریخى در سواحل زاغمرود که به فاصله یک کیلومترى شبه جزیره میانکاله و در نزدیکى بندر آشوراده کشف شده است، میتواند نشاندهنده اهمیت این بندر باشد.
تجارت دریایى بین بنادر ایرانى دریاى مازندران و بنادر روسى تزار در حاشیه رودخانه ولگا از دوره قاجار آغاز شده و کالاهاى روسى از طریق کشتیهاى بادبانى و بخار به بازارهاى ایرانى تجارت مىشد.
بنادرى مانند بندر آستارا و بادکوبه (باکو) بهعنوان بنادر واسط، ارتباطدهنده بنادر ایران به بنادر تزارى مانند بندر آستراخان بود.
کشف یک کشتى قاجارى در سواحل امیرآباد با محمولهاى از کالاهاى تجارى روسى شامل ظروف آشپزخانه، بهترین یافته باستانشناسى زیر آب دریاى مازندران است که نشاندهنده تجارت دریایى بین روسیه تزار و ایران دوره قاجار است.