گذار از طب سنتی
مدرسه طب، در ۱۳۳۷هـ/ ۱۹۱۹م، در زمان تصدی نصیرالدوله در وزارت علوم و اوقاف و ریاست اعلمالدوله (خلیل ثقفی) واحدی مستقل و ساختمانی مجزا شد، به موجب آن تصمیم گرفته شد تا کلاس طب از مدرسه دارالفنون جدا و رشته و مدرسه ای مستقل شود.
با تشکیل مدرسه طبی دکتر لقمانالدوله، رئیس اطبای شاه به ریاست آن منصوب و بنا به حکم وزارت معارف موظف به انجام اصلاحاتی در مدرسه طب شد. اولین مساله تعیین مکانی جداگانه برای مدرسه طب بود، به موجب آن مدرسه طب به حیاط دارالفنون که آن را حیاط نظام میگفتند، منتقل شد. مدرسه طب به این صورت تغییر یافت:
دارای پنج کلاس شد و موزه طبی، موزه تاریخ طبیعی و لابراتوار شیمی و فیزیک و میکروبشناسی به آن اختصاص یافت.
سه نفر از معلمان، دکتر لقمانالدوله، دکتر حسینخان معتمد، دکتر لسانالحکما در مقام معلم دروس بالینی تعیین شدند که هفتهای چهار روز در مریضخانه دولتی به محصلان سالهای سوم و چهارم و پنجم در بیماریهای داخلی، جراحی و کحالی آموزش بالینی دهند.
طب ایرانی پس از سلطانالحکما به صحتالدوله برای تدریس واگذار شد.
مامایی که تاکنون تدریس نمیشد، جزو برنامه مدرسه منظور و دکتر یونسخان برای تدریس آن تعیین شد.
مقرر شد ماهی دو بار شورایی از معلمان مدرسه طب برای حل مشکلات در مدرسه تشکیل شود. مدرسه طب، تا ۱۳۰۳ش، در دارالفنون دایر بود و در این سال رئیسالوزرا عمارت مسعودیه را خریداری و برای تاسیس مدرسه علوم عالیه به وزارت معارف هدیه کرد. پس از تعمیرات وزارت معارف به آن منتقل و شعبه مدرسه طب و دواسازی به عمارت بیمارستان معتمد واقع در شیخ هادی (۱) منتقل شد. در همین سال مقرر شد تا شرط پذیرفته شدن در مدرسه طب، داشتن گواهینامه ششم متوسطه یا تصدیق کلاس پنجم متوسطه و جواب دادن به بسیاری از سوالهای فیزیک، شیمی و طبیعی به استادان حاضر در جلسه باشد. در ۱۳۰۳ش، وزارت جنگ نیز درصدد برآمد تا مدرسه طب مستقلی تاسیس کند که دانشآموزانی را که در مدرسه طب پذیرفته نمیشدند پذیرش کند. به همین دلیل از شروط پذیرش در این مدرسه داشتن دیپلم ششساله متوسطه نبود. این مساله با مخالفت وزارت معارف روبهرو شد.
به تدریج تدریس دروس طب در دست اطبای ایرانی قرار گرفت، نسل جدیدی که روی کار آمده بود این توانایی در دست گرفتن امور طبی و بهداشتی را هرچند ضعیف، داشت در ۱۳۰۵ش، زمانی که تنی چند از طبیبان و پزشکان چون چهرازی، لقمان ادهم و محمد حجازی موفق به تاسیس «جمعیت بهداشت روانی» شدند، گروهی دیگر از دانشجویان مدرسه طب با حمایت «جمعیت طرفداران اصلاح مدرسه طب» به مخالفت با معلمان ایرانی مدرسه طب پرداختند. آنان با تاسفآور خواندن اوضاع موجود مدرسه طب و سیر قهقرایی آن در مخالفت با خروج معلمان اروپایی و نالایق خواندن دانشآموختگان ایرانی خواهان استخدام دوباره معلمان اروپایی در مدرسه طب شدند. در ۱۳۱۲ش، تصمیماتی برای تجمیع مدارس عالیه طب و حقوق و دارالمعلمین در یک مکان برای تاسیس دانشگاه اتخاذ، و مقرر شد در اطراف مدرسه دارالفنون مطالعه و تحقیقات انجام گیرد. در ۱۳۱۳ش، با تاسیس دانشکده طب دانشگاه تهران هر یک از مدارس دانشکده نامیده شدند که یکی از آنها دانشکده طب بود. از سال۱۳۱۷ش، نام دانشکده طب به دانشکده پزشکی تغییر کرد که شامل دانشکده پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی بود و در سالهای بعد دانشکده داروسازی و دندانپزشکی از دانشکده پزشکی جدا شدند. در ۱۳۱۹ش، بیمارستانهای تهران ضمیمه دانشکده پزشکی شدند. برپایی رشته پزشکی مدرن در ایران در مدرسه دارالفنون نتایج دیگری نیز داشت و آن تالیف و ترجمه کتاب در زمینه پزشکی بود. از جمله کتبی که در این دوران تالیف شد، به این قرار بود:
دکتر پولاک: کتاب تشریح، کتاب جراحی در دو جلد، رساله یا کتابچه برای طب نظامی، کتابچه معالجه و تدبیر بیماریها، کتاب مفردات
طب- زبدهالحکمه، جلاءالعیون در چشم پزشکی، علاج الاسقام در جراحی و کحالی، کتابی در باب تریاک.
دکتر طولوزان: زبدهالحکمه در باب خواص گنهگنه، بدایع الحکمه در باب شنیدن صداهای قلب و ریه، رسالهای در طب، طرز جلوگیری و معالجه طاعون همچنین مجموعه مطالعاتش در باب غریب گز میانه که در کتابهای انگلشناسی دیده میشود.
دکتر شلمیر: سرالحکمه درخصوص تشریح و وظایف الاعضا، زینهالابدان درباره بیماریهای پوستی، جلاءالعیون در باب بیماریهای چشم، کتاب لغتنامه شلمیر، قواعد الامراض
(یا کلیات طب فرنگی در علامات عامه بیماریها)، شفائیه در معالجات طب فرنگی، مفتاحالخواص در آثار ادویه، اسبابالدویه در طرز ساختن ادویه مفرده و مرکبه و استعمال و قدر شربات آنها در بیماریها و جزوات دیگری در درمان شناسی علمالامراض.
میرزا علی رئیسالاطبا: کتاب پاتولوژی (بیماری شناسی) به نام جواهرالحکمه، بیماریهای اعصاب، بیماریهای نسوان، بیماریهای اطفال، جواهر التشریح در دو جلد و ضیاءالعیون در چشمپزشکی.
دکتر بهرامی: پاتولوژی، تراپوتیک، حفظ صحت، تشریح و فیزیولوژی.
دکتر محمد کرمانشاهی: بیماریهای نسوان، بیماریهای مقاربتی، رسالهای در بیان قرابادینی و سایر مایعات حیوانیه قابل زدن درباره دیفتری و تزریق سرم ضد آن، بیماریشناسی، بیماریهای اطفال.
اعلمالدوله: تراپوتیک، پاتولوژی، رسالهای در جراحی، رسالهای در تشریح لغات طبی.
ناظمالاطبا: پزشکینامه در فن اصول تداوی و مواد طبی و نامهای داروها، کتابی در پاتولوژی، کتابی در جراحی، کتابی در تشریح، دو رساله در سوءهاضمه و حفظ الصحه.
پی نوشت ها:
۱- ویلم فلور، مورخ و ایرانشناس هلندی، مکانی را که مدرسه طب به آنجا منتقل شده بود، خیابان رازی دانسته است.
منبع: شمس اردکانی، محمدرضا عظیمی، رقیه سادات قاسملو، فرید (۱۳۸۹)،
روند تحول پزشکی نوین ایران؛ از دارالفنون تا تاسیس دانشگاه تهران۱۳۹۰